وبلاگ بین المللی سفرو توریست
ايرانگردي، جهانگردي ،اقوام ، شهر ، روستا ، گشت و سياحت ، زيارت ، مسافرت ، جغرافيا ، تور ،توريست ، جنگل ، كوير ، سفر نامه ،شمال،جنوب، غرب ، شرق
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:قادر شيخ كانلوي ميلان,, توسط ابراهيم صبوري |

تقديمي از:قادر شيخ كانلوي ميلان

«مراکان» از مهمترین و زیباترین مناطق گردشگری اکوتوریستم کشور محسوب می شود



 
«مراکان» از مهمترین و زیباترین مناطق گردشگری اکوتوریستم کشور محسوب می شود

رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان خوی گفت: منطقه حفاظت شده مراکان بعنوان مهمترین و زیباترین منطقه اکوتوریسم کشور محسوب می شود.

رضا محمدزاده در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا ـ منطقه آذربایجان غربی، اظهار کرد: منطقه حفاظت شده مراکان با 103هزار و 983 هکتار مساحت از قدیمی ترین مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست کشور به شمار می رود. وی با بیان اینکه 28 گونه از 12 خانواده در 5 راسته پستانداران در منطقه شناسایی شده است، تصریح کرد: شاخص ترین این گونه ها قوچ و میش ارمنی است. محمدزاده افزود: منطقه مراکان زیستگاه وحوشی دیگر از جمله کل و بز، پلنگ، روباه، شغال، گربه وحشی، گراز، خرگوش، سمور، رودک ، هامستر خاکستری و انواع جوندگان است. رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان خوی ادامه داد: در این منطقه تاکنون 128گونه پرنده متعلق به 34 خانواده مورد شناسایی قرار گرفته است، که از عمده ترین آنها می توان به هما، عقاب طلایی، بالابان ، کبک دری، تیهو، کبک چیل، کرکس مصری، دال و زاغ بور اشاره کرد. وی اضافه کرد: 38 گونه از خزندگان و ماهیان نیز تاکنون مورد شناسایی قرار گرفته و از مهمترین آنها به مار افعی البرزی، لاکپشت مهمیزدار غربی و ماهی اسبله اشاره نمود. محمدزاده غنای پوشش گیاهی از نظر تنوع و کیفیت این منطقه را مجموعه ای از فون و فلور بصورت منحصر به فرد اعلام کرد و گفت: این منطقه با تشکیل یک گنجینه طبیعی با ارزش می تواند در زمینه های علمی، تحقیقاتی، اقتصادی و تفرجگاهی مورد بهره برداری قرار گیرد. وی خاطرنشان کرد: با توجه به وجود کلیساهای سنت استپانوس ، آق کلیسا، قره کلیسا ، زیارت جرجیس پیغمبر، دره شام و سواحل مرزی ارس در منطقه مراکان این منطقه بعنوان زیباترین و مهم ترین مناطق گردشگری اکوتوریستم کشور محسوب می شود. به گزارش ایسنا، منطقه حفاظت شده مراکان بر اساس مصوبه شماره 1 شورای عالی شکاربانی و نظارت بر صید در تاریخ 1346 بعنوان منطقه حفاظت شده به تصویب رسیده و در حال حاضر با 45 سال سابقه حفاظت قانونی یکی از قدیمی ترین مناطق چهارگانه حفاظت محیط زیست کشور به شمار می رود.

منبع:آينانيوز

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:قادر شيخ كانلوي ميلان,, توسط ابراهيم صبوري |

 

تقديمي از:

قادر شيخ كانلوي ميلان

با تشكر از شركت خودرو سازي آذر اتصال

پیشگیری از مسمومیت ناشی از گزیدگی هادرکوهنوردی وطبیعت گردی 

گزیدگی ها از جمله اتفاقاتی است که ممکن است در هر مکانی و مخصوصا در زمان  طبیعت گردی با آن برخورد کنید .

سایت پزشکان بدون مرز  ، جهت پیشگیری از مسمومیت ناشی از گزیدگیها بهتر است به نکات زیر توجه داشته و رعایت نمایید :

۱٫  علایم گزیدگی با افعی: درد تیز و سوزاننده در محل گزش که در عرض ۱-۵ دقیقه بعد از گزش ظاهر می شود.

۲٫  تورم در محل گزیدگی نیم تا ۴ ساعت بعد از گزش که ممکن است در عرض ۲۴-۱۲ ساعت افزایش یابد و کل اندام مبتلا را درگیر نماید.

۳٫  در طی ۳۶-۲۴ ساعت پس از گزیدگی افعی. ممکن است تاول های کوچک در محل ایجاد شوند.

۴٫     تهوع و استفراغ، بی حسی در اطراف دهان، صورت و پوست سر و گز گز نوک انگشتان، تب و لرز، تعریق، ضعف و بی حالی، سرگیجه .

۵٫  اختلالات انعقادی خون: یکی از مشخص ترین و مهم ترین علایم و نشانه های گزیدگی با    افعی ها بوده و به صورت خونریزی از بینی، وجود خون در خلط، خون در ادرار، خون در مدفوع، خونریزی در شکم و داخل چشم و مغز بروز می نماید.

۶٫  اختلال در عملکرد کلیه، کاهش سطح هوشیاری و شوک قلبی- عروقی.

۷٫ علایم گزیدگی با مار کبری و مار مرجان: افتادگی پلک ها، خواب آلودگی، ضعف عضلانی، فلج، اختلال تکلم و تنفس، آبریزش از دهان، استفراغ و تهوع.

۸٫  علایم گزیدگی با مار آبی (دریایی): درد عضلانی و تغییر رنگ ادرار به رنگ قهوه ای یا سیاه .

۹٫   اقدامات خارج از بیمارستان در مار گزیدگی: بیمار را آرام کنید و از حرکات بیش از حد او جلوگیری کنید.

۱۰٫  مصدوم مار گزیده را باید از محل حادثه (جهت جلوگیری از حمله مجدد مار) دور کرد.

۱۱٫  عضو محل گزیدگی مار را باید بی حرکت و هم سطح یا کمی پایین تر از سطح قلب نگه داشت.

۱۲٫  بستن یک نوار محکم و پهن،چند انگشت بالاتر از محل گزیدگی مار بویژه اگر محل گزیدگی در دست ها یا پاها باشد. بستن نوار نباید آنقدر سفت باشد که جریان خون اندام را مختل کند. اگر ورم باعث سفت شدن نوار شد، آنرا باز کنید و از محلی بالاتر ببندید. هر ۱۰ تا۱۵ دقیقه، به مدت ۱ دقیقه نوار را باز کرده و دوباره ببندید. این کار باید تا زمان آماده شدن پادزهر ادامه یابد.

۱۳٫    در مارگزیدگی باید از سرد کردن عضو با آب سرد یا یخ خودداری کرد.

۱۴٫  در صورتیکه انتقال بیمار به بیمارستان بیش از یک ساعت طول کشد، روی هریک از سوراخهای نیش به طور موازی با هم، با وسیله ای تیز و استریل، خراشهایی به طول تقریبی ۷-۶ میلی متر و عمق ۳ میلی متر نمایید و عمل مکش را با دهان یا دستگاه مکنده، به مدت۳۰ تا ۶۰ دقیقه ادامه دهید. در صورت وجود زخم در محوطه دهان از انجام مکش با دهان خودداری کنید.

۱۵٫    هر چه سریعتر فرد مار گزیده را به اورژانس بیمارستان منتقل کنید و زمان را با تلاش برای کشتن و یا گرفتن مار از دست ندهید.

۱۶٫    اگر طی ۵ تا ۷ سال اخیر مصدوم مارگزیده، واکسن کزاز تزریق نکرده است به پزشک اطلاع دهید.

۱۷٫  علائم واکنش های حساسیتی شدید مانند عطسه، مشکل در تنفس یا تورم سریع و شدید، درد شکم، تهوع، سرگیجه، درد قفسه سینه، خرخر صدا وکبود شدن رنگ لبها از جمله مواردی هستند که سریعاً باید به اورژانس مراجعه شود.

۱۸٫  کودکان زیر سه سال، بیماران قلبی، دیابتی، افراد مسن و معلولین حرکتی و بیماران مبتلا به آلرژی در معرض خطر بالای حساسیت پس از گزش می باشند.

۱۹٫   گزش متعدد در ناحیه سر و گردن خطرناکتر می باشد. بهتر است در این موارد حتماً به پزشک مراجعه نمائید.

۲۰٫  گزش عقرب می تواند منجر به بروز درد شدید در ناحیه گزش شود اما علائم تهدیدکننده حیات و حوادث منجر به مرگ به ندرت رخ می دهد.

۲۱٫  تورم ناشی از گزش عقرب، عموماً محدود به ناحیه گزش است و احساس بی حسی و سوزش در ناحیه گزش برای ۴ تا ۶ ساعت بوجود می آید و معمولاً پس از ۲۴ ساعت بهبود می یابد.

۲۲٫    زنبور گزیدگی ممکن است در اثر نیش انواع زنبور مانند زنبورعسل و زنبورسرخ بروز نماید.

۲۳٫  نیش زنبورعسل ماده، به کیسه محتوی زهر متصل است و پس از گزش در زخم باقی می ماند و محتویات کیسه زهر به زخم منتقل می شود.

۲۴٫    در مورد نیش زنبور عسل، برداشتن سریع نیش از روی زخم، جهت جلوگیری از ورود بیشتر سم به زخم ضروری است.

۲۵٫    علائم زنبور گزیدگی معمولاً در عرض چند ساعت ناپدید می شود.

۲۶٫   اگر فرد زنبورگزیده مشکل تنفسی داشت و یا تورم شدید وسریع در محل گزش بروز کرد، باید به پزشک مراجعه نماید.

۲۷٫    زنبورها و زنبورهای سرخ بطور مکرر نیش می زنند و محل گزش آنها به سادگی عفونی می شود.

۲۸٫    چنانچه گزش زنبور در نقاط مختلف و آن هم در ناحیه گردن و سر بروز نماید، جدی تر است و می تواند تهدید کننده زندگی باشد.

۲۹٫  فرد زنبور گزیده را برای چند روز از نظر تشدید درد یا باقی ماندن تورم یا علائم شبیه آنفولانزا و یا تب تحت نظر قرار دهید و در صورت بروز این علائم سریعاً به پزشک مراجعه نمائید.

۳۰٫    بطور کلی از دست زدن به جانوران گزنده خودداری نمائید.

۳۱٫    اقدامات اولیه در گزش های معمولی زنبور عبارتند از: محل زنبور گزیدگی را با آب و صابون بشوئید.

۳۲٫  روی محل زنبور گزیدگی کمپرس سرد یا کیسه محتوی یخ قرار دهید و به طور متوالی هر ۱۵ دقیقه یکبار کیسه یخ را از روی پوست بردارید. از قراردادن مستقیم یخ روی پوست اجتناب نمائید و از گرم کردن موضع بپرهیزید.

۳۳٫   حشره دراکولا یا بند نه نیش می زنند و نه گاز می گیرند بلکه ترکیبات سمی و محرکی ترشح می کند که باعث ایجاد زخمهای پوستی و چشمی می شود.

۳۴٫  سم حشره دراکولا یا بند باعث ایجاد صدمات بافتی، زخم و تاول می شود. علائم به صورت قرمز شدن موضعی، جوشهای کوچک همراه با خارش و در انتها ورقه ورقه شدن و پوسته پوسته شدن پوست می باشد.

۳۵٫  درمان قطعی برای سم حشره دراکولا یا بند وجود ندارد و عارضه بعد از مدتی خود به خود خوب می شود.

۳۶٫ له شدن حشره دراکولا یا بند روی پوست و یا خاراندن پوست سبب انتشار سم و تشدید زخمهای روی پوست خواهد شد.

۳۷٫   برای تخفیف عارضه پوستی سم حشره دراکولا، می توان در ساعات ابتدایی، با آب و صابون معمولی محل عارضه را شستشو داد و با تمیز نگه داشتن محل عارضه می توان از بروز مشکلات ثانویه ازجمله عفونتهای باکتریایی جلوگیری کرد همچنین هرچه پوست مرطوبتر باشد شدت عارضه بیشتر است.

۳۸٫  به طور تجربی استعمال الکل سفید بر روی موضع آلوده به سم حشره دراکولا یا بند می تواند در کاهش علایم موثر باشد.

۳۹٫  با رعایت چند نکته ساده می‌توانیم از خودمان در برابر گزش حشرات محافظت کنیم.

۴۰٫ برای پیشگیری از گزش حشرات می توان علاوه بر نصب توری به پنجره‌ها، پوشیدن لباس‌های محافظت‌کننده و آستین بلند در محیطهای باز غیر شهری، از پشه بند و مواد حشره کش در شب استفاده نمود.

۴۱٫  نگهداری حیوانات خانگی باعث تجمع بیشتر حشرات می‌شود. بنابراین لازم است نگهداری حیوانات اهلی توام با رعایت بهداشت باشد.

۴۲٫  اگر در محل زندگی درختان زیادی وجود دارد باید برای پنجره‌های خانه از توری استفاده شود و در پارک‌‌ها از آویختن لباس‌ها روی درخت خودداری شود.

۴۳٫  در مناطقی که حشرات زیاد وجود دارد، بهتر است روی پوست بدن مخصوصا بدن کودک از کرمهای دور کننده حشرات استفاده نمود. اما باید توجه داشت استفاده دائم از این مواد سبب حساسیت بیشتر می شود.

۴۴٫  به هیچ‌ وجه کندوی زنبور عسل را دستکاری و زنبورها را تحریک نکنید.

۴۵٫  اگر زنبور در نزدیکی خود دیدید به جای نابود کردن آن با مگس‌کش، موقتا آن منطقه را ترک کنید.

۴۶٫  از پوشیدن لباس‌هایی با رنگ روشن و استفاده از عطرهای تند در مناطقی که حشرات زیادی دارند، جدا خودداری کنید؛ زیرا تمام این موارد باعث جذب زنبور‌ها می‌شود.

۴۷٫  در محیط‌‌های باز، پیراهن آستین بلند و شلوار بلند به کودکان بپوشانید

۴۸٫  اگر سابقه واکنش حساسیتی شدید به نیش زنبور دارید، با پزشک خود برای مقابله با آن مشورت کنید .

 

●  راههای پیشگیری از مارگزیدگی

مارها معمولا در فصل بهار، تابستان و پاییز در مکان های سایه دار و خنک و در فصل زمستان در مکان هایی مانند درون غارها و تونل معادن زندگی می کنند. ۷۲% از مارگزیدگی ها در تاریکی ( نیم ساعت قبل از غروب آفتاب تا ۲ ساعت بعد از آن ) رخ می دهد. هیچگاه تلاشی برای به دام انداختن مارها و یا تخریب لانه آنها انجام ندهید.
·    جهت جلوگیری از حمله مجدد مار، مصدوم را سریعاً از محل حادثه دور کنید.
·    همه لباس های چسبان، کفش و جواهرات را از دست و پای بیمار خارج کنید.
·    فعالیت فیزیکی بیمار را محدود و کم کنید.
·    آرام باشید و بیمار را نیز آرام کنید و از حرکات بیش از حد او جلوگیری نمایید.
·    اگر زمان دارد، زخم را با آب و صابون بشوئید.
·    عضو را باید بی حرکت و هم سطح یا کمی پایین تر از سطح قلب نگه داشت.
·    بستن تسمه لاستیکی ( گارو )، ریسمان یا طناب و نظایر اینها در محل بالای گزیدگی به ویژه اگر محل گزیدگی در دست ها یا پاها باشد. لازم به ذکر است بستن گارو نباید آنقدر سفت باشد که جریان خون اندام را مختل کند.
·    خودداری از سرد کردن و کمپرس کردن عضو با آب سرد یا یخ ( این کار ممکن است منجر به قطع عضو بیمار شود ).
·    در صورتی که انتقال بیمار به بیمارستان بیش از یک ساعت طول می کشد، اقدام به ایجاد یک برش به موازات محور عضو درگیر به طول تقریبی ۷-۶ میلی متر و عمق ۳ میلی متر نموده و با دهان به مدت ۶۰-۳۰ دقیقه عمل مکش را انجام دهید. در صورت وجود زخم در محوطه دهان از انجام مکش با دهان خودداری کنید.
·    علایم واکنش های حساسیتی شدید مانند عطسه، مشکل در تنفس یا تورم سریع و شدید، درد شکم، تهوع، سرگیجه، درد قفسه سینه، خرخر صدا و کبود شدن رنگ لب ها از جمله مواردی هستند که در صورت بروز، بیمار بایستی سریعاً به اورژانس رسانده شود.
·    کودکان زیر ۳ سال، بیماران قلبی، دیابتی، افراد مسن و معلولین حرکتی و بیماران مبتلا به آلرژی در معرض خطر بالای حساسیت می باشند. گزش متعدد در ناحیه سر و گردن خطرناک تر می باشد. بهتر است در این موارد سریعاً به اورژانس مراجعه شود.
·    درمان انتخابی پس از رسیدن به بیمارستان تجویز پاد زهر تا ۴ ساعت اول پس از گزش می باشد. تا ۲۴ ساعت پس از گزیدگی هم پاد زهر قابل استفاده است. ممکن است نیاز به تجویز آنتی بیوتیک و واکسن کزاز هم باشد .

●  راههای پیشگیری از عقرب گزیدگی

۱) قدم اول در پیشگیری از عقرب گزیدگی، می تواند از بین بردن محیط زیست آنها باشد. مهمترین محل زیست این حیوان در میان خرده های چوب، یا تنه درختان شکسته، می باشد. به همین دلیل بایستی از انباشت هیزم، علوفه، خرده های چوب و همچنین مصالح ساختمانی غیر مستعمل در مناطق گرم پرهیز شود.
۲) کاهش دسترسی منابع غذائی عقرب از نکات دیگر مهم در پیشگیری از عقرب گزیدگی است. مهمترین منابع غذائی آن حشرها می باشد. .
۳) از مهمترین احتیاط های لازم به منظور پیشگیری از عقرب گزیدگی، مسدود کردن درزها، شکافها و سوراخهای دیوارها، منازل و ساختمانها مخصوصا درب، پنجره و اطراف فاضلاب می باشد.
۴) از روشهای دیگر می توان به روشهای بیولوژیک اشاره نمود. گفته شده است که نگهداری مرغ و اردک در تقلیل جمعیت عقربها تا حدودی موثر است.
۵) با توجه به افزایش فعالیت عقربها در ماههای گرم سال (تابستان)، حیوان برای دوری از خشک شدن بدن، معمولا به جاهای نمناک و مرطوب پناه می آورد.
۶) در مناط عقرب خیز بهتر است قبل از پوشیدن کفش و یا لباس، به دقت وارسی شوند. بر اساس احتیاط، نیز توصیه می شود پیش از ورود به دستشوئی، محل چک شود.
۷) از عدم وجود عقرب در محل خواب اطمینان حاصل شود. برای خوابیدن در محیط باز از تخت مناسب استفاده شود.
8) از فرو بردن دست در زیر سنگ‌ها و حفرات و سوارخ‌های فاقد دید کافی خودداری شود. همچنین از پابرهنه راه رفتن در محیط باز به‌خصوص در شب خودداری شود.
۹) در برخی منابع قدیمی و همچنین طب سنتی کشورمان، اشاره شده است که برخی گیاهان به خصوص سیر می تواند در فرار دادن عقرب موثر باشد.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:ماركان,قادر شيخ كانلوي ميلان,مسكن,شيخ كانلوي,ميلان, توسط ابراهيم صبوري |

وضعیت بازار مسکن و پیش بینی قیمت‌ها در بهار 92

مسکن > خریدوفروش- همشهری‌آنلاین:
یک کارشناس مسکن معتقد است: روند رکود در بازار مسکن تا پایان فصل بهار ادامه دارد و امسال افزایش قیمت در این بخش نخواهیم داشت.

ایسنا نوشت: احمدرضا سرحدی اظهار کرد:‌ در حالیکه در نیمه دوم سال گذشته شاهد افزایش قیمت مسکن بودیم امسال افزایش دوباره قیمت‌ها بعید است.

وی افزود: بازار مسکن دیگر ظرفیت افزایش بیش از قیمت‌های فعلی را ندارد.

سرحدی اظهار کرد: میزان خرید و فروش خانه در اولین ماه سال کاهش داشت که این امر نشان از وضعیت رکود بازار مسکن است.

این کارشناس مسکن با بیان اینکه دولت بیشترین توان خود را بر مسکن مهر گذاشته است، گفت: ساخت مسکن مهر در کلان‌شهرها همچون تهران، اصفهان و کرج می‌تواند تعادل نسبی در بازار بر قرار کند.

سرحدی با اشاره به وضعیت فعلی بازار که شامل افزایش در قیمت‌ها و رکود در خرید و فروش‌ها است، گفت: رکود در خرید و فروش مسکن تا تابستان ادامه دارد و تحول قیمتی چندانی در این زمینه پیش‌بینی نمی‌شود چراکه قیمت مسکن به اندازه کافی رشد داشته است.

وی با اشاره به خرید و فروش‌های صورت گرفته از اواخر سال گذشته تاکنون، اظهار کرد: شاید در برخی مناطق با افزایش و کاهش پنج تا 10 درصدی قیمت مواجه بودیم که این امر بیشتر جو بازار را شامل می‌شود.

منبع:همشهري آنلاين

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:هتل کایاآرتمیس,قبرس شمالی,بانک تورو گردشگری,, توسط ابراهيم صبوري |

 

هتل 5 ستاره کایا آرتمیس قبرس شمالی (kaya Artemis) در منطقه توریستی بافرا (Bafra) واقع شده و تا فاماگوستا 38 کیلومتر ، تا لفکوشا 90 کیلومتر ، تا گیرنه 25 کیلومتر و تا فرودگاه ارجان 75 کیلومتر فاصله دارد و جزو بهترین هتل های منطقه خود شناخته میشود.

این هتل دارای رستوران های متنوع است رستوران اصلی سرپوشیده با 1500 نفر ظرفیت، رستوران روی بام با ظرفیت 300 نفر، و رستورانهایی با غذاهای چینی، ترکی، ایتالیایی و ... استخر اصلی آرتیمس 100 مترمربع مساحت ، استخر افس ( پارک آبی ): 480 متر مربع مساحت ، استخر آگورا :1250 مترمربع مساحت ، استخر کودک، جکوزی: 15 متر مربع مساحت دارند.

این هتل دارای 726 اتاق با ظرفیت 2500 تختخواب شامل 150 اتاق استاندارد در بخش هتل و 576 اتاق در بخش دهکده تعطیلات است. تمامی اتاق ها دارای امکانات خط تلفن مستقیم، یخچال ، تلویزیون و ماهواره ، مینی بار ، پذیرایی در اتاق ، میز آرایش با آیینه ، سیستم تهویه مطبوع ، گاو صندوق ، دستشویی ، حمام ، سشوار و کولر، بالکن، برق220 ولت ، تخت یک نفره یا دو نفره ،سرویس 24 ساعته و... میباشد.

قسمتی از هتل به کودکان اختصاص داده شده است که در تمامی طول سال آماده ی اجرای برنامه ها و بازی های شاد است . امکانات هتل شامل: دکتر ، پرستار بچه ، ماساژ ، بیلیارد ، بولینگ ، رستوران ، بازی های کامپیوتری ،پارک آبی ، بازی های آبی ، غواصی ، حمام ترکی ، سونا ، جکوزی ، ماساژ ،سالن ورزشی و بدنسازی ، پارکینگ ، فروشگاه ، اجاره ماشین ، و سوپر مارکت ، والیبال ساحلی ، خشکشویی ، شوهای ورزشی ، آمفی تئاتر ، پارک بازی بچه ها و...است .

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

جهت مشاهده ادامه عکسها کلیک کنید

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه چین,شانگهای,شیامن, توسط ابراهيم صبوري |

اين سفر به منظور حضور در نمايشگاه جذب سرمايه گذاري صورت گرفت که به صورت بين المللي وگسترده، هر سال در شهر شيامن چين برگزار مي شود و گفته مي شود يکي از بزرگترين نمايشگاه هاي سرمايه گذاري جهاني است. حضور ارگانهاي ايراني در اين نمايشگاه با هماهنگي اتاق بازرگاني ايران وچين صورت مي گيرد و مسولين اتاق از استان هاي مختلف دعوت نموده اند که برخي از استانها قبول نموده و تيم خود را معرفي کرده اند که در اين سفر با ايشان همراه هستيم. سفر ما عملا ده روزه است که 8 روز در چين و دو روز در سفر است و نمايشگاه به مدت چهار روز است و سپس به شانگهاي مي رويم و از نمايشگاه موسوم به اکسپوي 2010 بازديد مي کنيم. نمايشگاه اکسپوي شانگهاي نمايشگاه جهاني عظيمي است که پنج سال يکبار برگزار مي شود و امسال در چين مي باشد و عنوان امسال آن "شهر خوب براي زندگي خوب" است و از کشورهاي مختلف ايده هاي مناسب شهرسازي براي آينده بشر عرضه مي شود و حدود شش ماه داير خواهد بود. البته در جوار آن نمايشگاه ها و فعاليتهاي جنبي زيادي نيز برگزار مي گردد. اين نمايشگاه مانند المپيک يک فعاليت گسترده و مهم جهاني محسوب مي شود. ظرف چهار ماه که از شروع آن مي گذرد در اينترنت گزارش شده که تاکنون 25 ميليون نفر از آن بازديد کرده اند. سفر ما روز دوشنبه 15/6/89 آغاز مي شود و ابتدا از فرودگاه امام خميني (ره) به دوحه پايتخت قطر و از فرودگاه دوحه به شانگهاي چين مي رويم و سپس از آنجا به شهر شيامن خواهيم رفت.

ساعت 22 حرکت هواپيما به مقصد قطر است. راس ساعت با هواپيمايي قطر پرواز صورت مي گيرد و پرواز حدود 1.5 ساعت بطول مي كشد. در سالن ترانزيت دوحه توقف ما کوتاه است و فرصت تماشاي آن را نداريم. سالن آن زيباست و تنوع مردم از مليتهاي مختلف و چهره هاي گوناگون و انواع پوشش و آرايش که هر يک به فکري و کاري مشغولند جاي تامل دارد. پرواز بعدي به شانگهاي نيز با هواپيمايي قطر است و اينبار حدود 9 ساعت پرواز خواهيم داشت. البته ظاهرا اين پرواز 14 ساعت طول مي کشد که علت آن اختلاف ساعتهاست. اينبار يک سوم مسافران ايراني هستند که غالبا با پرواز قبلي همراه ما به قطر آمده اند. هواپيماي آن نيز بزرگتر است و هر صندلي مونيتور مستقل دارد و امکان مشاهده صدها فيلم و بازي هاي ساده کامپيوتري يا خواندن صدها مطالب آموزشي مثل کتب مديريتي يا آشنايي با برخي شهرها و ... را فراهم آورده اند که مسافر در اين سفر طولاتي خسته نشود. داخل هواپيما هر کسي يا خوابيده يا به نحوي مشغول است و من هم انواع سرگرمي و فيلم که داخل دستگاه گذاشته اند را امتحان مي کنم. با وجود آنکه ساعت حرکت ما بعد از نيمه شب است، با اينحال پذيرايي و برنامه اي مانند شام وجود دارد ولي خدمه هواپيما کسي را بيدار نمي کنند و به آرامي کارهاي خود را انجام مي دهند. نماز صبح را داخل هواپيما هستيم و بخاطر جهت حرکت هواپيما فاصله بين اذان صبح و طلوع آفتاب کم است و اينجا که از ساعت اذان مطلع نمي شويم و از روشني نسبي هوا متوجه مي شويم. اميدي به اينکه جايي براي نماز ايستادن فراهم شود ندارم ولي به دستشويي هواپيما مي روم و داخل آن فضاي اندک وضو مي گيرم. به دنبال جا به انتهاي هواپيما مي روم و در آنجا چند نفر ديگر هم به دنبال جاي نماز بودند و جاي اندکي پيدا مي شود که سجاده خود را پهن مي کنم و بعد از من چند نفر ديگر هم نماز مي خوانند و حتي بعد از طلوع آفتاب هم برخي با تاخير نماز خواندند.

در بخشي از مطالب داخل دستگاه، معرفي شهرهاي بزرگ و معروف دنيا براي گردشگران است تا با وضعيت اقتصادي و آداب معاشرت مردم و حدود قيمتهاي آنها آشنا شوند. در باره شانگهاي هم مطالبي وجود دارد. مطالب به زبان ساده نوشته شده و قابل استفاده است. مثلا توضيح داده که چيني ها خيلي خوشحال مي شوند اگر کلماتي به زبان آنها صحبت کنيد و حدود 15 کلمه و عبارت کوتاه و مفيد را به زبان انگليسي و چيني نوشته بود. يکي از همسفران فردي مسلمان از چين است که فارسي را کاملا خوب صحبت مي کند و برخي سوالات را دوستان از ايشان مي پرسند. ساعت 15.5 به وقت محلي وارد ترمينال فرودگاه شانگهاي مي شويم. کنترل ويزاي افراد در ورودي به کشور چين صورت مي گيرد که حدود 30 باجه به موازات هم اين کار را انجام مي دادند ولي بازهم صف قابل توجهي وجود داشت که نشان دهنده تعدد هواپيماهاي وارده به فرودگاه است. اين ترمينال بسيار بزرگ و زيبا و تا حدي لوکس است. بارهاي خود را که در تهران تحويل داده بوديم تحويل مي گيريم. قفل چمدان يکي از همراهان در نقل و انتقال بار حين پرواز شکسته بود و هنگامي که به نمايندگي شرکت هواپيمايي القطريه مراجعه مي کنند , بعد از بررسي و گرفتن کپي از گذرنامه خسارت شکستگي قفل را (100 يوان) پرداخت مي کنند. مانند اغلب فرودگاه ها در سرويسهاي بهداشتي شير آب وجود ندارد و نياز به آفتابه با بطريهاي مستعمل آب رفع مي شود. من و اغلب همسفران نماز ظهر و عصر را در همان سالن مي خوانيم و براي پرواز بعدي که يک پرواز داخلي محسوب مي شود به ترمينال دوم فرودگاه ميرويم که مجاور همان ترمينال بين المللي است. در اين فرودگاه غالبا مردم چيني هستند و بعضي از کشورهاي منطقه يعني شرق آسيا و به ندرت اروپايي يا امريکايي هستند.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

نمايي از سالن فرودگاه شانگهاي

دلارهايم را به يوان تبديل مي کنم. براي تبديل ارز هم باجه هاي صرافي و هم دستگاه هاي خودپرداز فعال هستند و من از دستگاه استفاده مي کنم که دلار را دريافت و شناسايي و معادل آن را يوان همراه برگه رسيد تحويل ميدهد. طبق مطالبي که در داخل هواپيما درباره شانگهاي و مردم چين خوانده بودم در اينجا استفاده از لباس تنگ براي بانوان يا دامن کوتاه يا شورت، ناپسند محسوب مي شود ولي در عمل اينطور نبود و نيمي از زنان اينطور هستند. بخصوص الان که فصل گرماست. فکر مي کنم که شايد اين هم تاثير فرهنگ غربي در سالهاي اخير باشد و شايد در اقشار عادي و روستايي جامعه چين کمتر باشد.

پرواز آخر ما به مقصد شيامن در ساعت 19.5 مي باشد و هنگام تحويل بار، مدت زيادي معطل مي شويم. پرواز با هواپيماي متوسطي است که اغلب مسافران چيني هستند. هنگام پذيرايي مهماندار مي گويد دو نوع خوراک وجود دارد از او مي پرسم آيا حلال است؟مي گويد غذا پاک نيست و ما نمي خوريم. (اصطلاح غذاي حلال و پاک در سطح بين المللي رايج است و عينا همين کلمه بکار مي رود زيرا اغلب مسلمانان از هر غذايي نمي خورند) بجاي شام مقداري تنقلات که همراه داريم مي خوريم. فرودگاه شيامن نيز نسبتا بزرگ و مرتب است و بدون معطلي ترخيص و بارها را تحويل مي گيريم. در مسير به سمت هتل بخش قابل توجهي را از تونلهاي متعدد مي گذريم که به نظرم جمعا حدود 10 کيلومتر بود و جاي تعجب است که چرا داخل شهر اين مقدار تونل دارند. همچنين در مسير پلهايي نسبتا طويل نيز روي آبهاي ساحلي وجود دارد که با نور پردازي مناسب اين پلها در شب همراه با تلاطم آب دريا چشم گيرند. بخاطر تاريکي هوا محيط شهر چندان به چشم نمي آيد. با رسيدن به هتل همگي به فکر تخصيص سريعتر اتاقها براي نماز و شام و خواب هستند تا خستگي را براي حضور فردا در نمايشگاه از تن بيرون کنند. زيرا در مجموع بيش از 26 ساعت پس از خروج از منزل به هتل در شهر شيامن رسيده ايم.

هتل ما بنام ويندهام (WYNDHAM) لوکس و پنج ستاره و بسيار بزرگ است که 28 طبقه و هر طبقه حدود 30 اتاق دارد. برخي از تزيينات لابي هتل ضمن زيبايي از وسايل ارزان قيمت نظير حبابهاي شيشه اي ايجاد شده اند. در همکف يک کافي شاپ بزرگ فعاليت دارد که هنگام ورود ما موسيقي زنده همراه با آواز نيز اجرا مي گرديد.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

نمايي از ساختمان و لابي هتل ويندهام

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

نمايي از محوطه بيروني بسيار زيباي هتل ويندهام

اتاق ما رو به درياست و مقابل ساختمان هتل تا دريا ساختمان يک مرکز آموزشي نظامي و همچنين اسکله اي براي قايقهاي تفريحي است که ارتفاعي ندارد و چشم انداز هتل را خراب نکرده است. آن سوي دريا نيز جزيره هايي در فاصله نه چندان دور وجود دارند.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

چشم انداز بسيار زيباي هتل ويندهام به سمت دريا و جزيره

قبلا هتلهاي پنج ستاره را تجربه کرده ام ولي اين هتل نو و با امکانات مناسب است. تلويزيون هتل حدود 40 کانال دارد که 90 درصد شبکه هاي چين و کشورهاي منطقه است. گفته مي شود در چين فساد آشکاري نيست و کنترلهاي دولتي وجود دارد. در کانالهاي تلويزيوني هم تا حدودي اين امر ديده مي شود و مثل کشورهاي اروپايي يا کشورهايي مثل ترکيه و امارات نيست. صبح اتفاقا عينکم مي شکند و فراموش کرده ام عينک اضافي را همراه بياورم. بخاطر ضعيف بودن چشم در امور کاري مشکل خواهم داشت. صبحانه هتل متنوع و علاوه بر اغذيه رايج شامل برخي غذاهاي پخته شده از سبزيجات است که به مذاق ما چندان خوشايند نيست. ضمنا ميوه اي وجود دارد که آن را تجربه نکرده بودم. ميوه اي که مانند هندوانه دله شده پر آب وسفيد رنگ است و مانند کيوي تخم هاي ريز سياه دارد گويي هندانه و کيوي را با هم ترکيب کرده اند. شکل ظاهري و با پوست اين ميوه را نديدم. از مسئولين هتل در باره امکان تعمير عينک مي پرسم مي گويند مغازه هاي عينک سازي همراه با متخصص و تجهيزات اندازه گيري شماره چشم هستند و آدرس مي دهد. دوستان ساعت 8 به سمت نمايشگاه حرکت مي کنند ولي من با تاکسي به عينک سازي مي روم. راننده تاکسي مانند اغلب مردم چين اصلا انگليسي نمي داند. هزينه تاکسي 20 يوآن طبق تاکسي متر است که هر يوآن حدود 160 تومان است.

در بين راه شهر شيامن را بزرگ و زيبا مي بينم. برجهاي حدود ده تا 30 طبقه متعددي وجود دارد. اطراف شهر يا در خيابانها فضاي سبز فراوان است و هر بخش به شيوه اي سبزه آرايي شده است. كثرت درختان نخل نيز چشمگير است. شهر چندان شلوغ نيست. وجود دريا و عبور رودخانه از داخل شهر و هواي شرجي اقيانوسي همراه با پلهاي ممتد ساحلي از ويژگيهاي بارز شهر است. يعني براي اتصال مناطقي از شهر بجاي تخريب بناهاي موجود نظير برخي هتلها پل ارتباطي به موازات ساحل داخل آب اجرا شده است. دوستان مي گويند شيامن حدود 2.5 ميليون نفر جمعيت دارد. اين شهر مقابل و نزديک جزيره تايوان است و ظاهرا چيني ها به همين علت به آن رسيدگي مضاعفي کرده اند و آن را شهر نمايشگاهي کرده اند.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

مناظري از فضاي سبز و درختكاريهاي بسيار زيبا در شهر شيامن

عينک سازي مغازه بزرگي است که طبقه دوم آن براي اندازه گيري و معاينه است و متخصص مربوطه که احتمالا دکتر باشد با تجهيزات کامل مشابه پزشکان ايراني عمل مي کند و مانند من در زبان انگليسي ضعيف است و با هم به زحمت حرف مي زنيم. مي گويم که عينک را خيلي زود مي خواهم و مي گويد دو ساعته حاضر مي شود. خوشحال مي شوم زيرا در ايران زودتر از يکي دو روز عينک تحويل نمي شود. در اين فاصله اجازه مي گيرم و پشت يکي از ميزهاي مغازه به تايپ سفرنامه مي پردازم. در مغازه لطف دارند و مرتب با آب پذيرايي مي کنند. عينک زودتر از دوساعت حاضر مي شود. هزينه معاينه وساخت شيشه 100 يوآن يعني حدود 16 هزار تومان مي شود که کمتر از هزينه مشابه در ايران است. با تاکسي ديگري به نمايشگاه سرمايه گذاري مي روم. نمايشگاه همراه با کنفرانس ارانه مقالات و همچنين تعدادي سمينار تخصصي و ميزگردهاي ويژه بازرگاني و سرمايه گذاري است. البته مقالات و سمينارها بيش از آنکه آکادميک باشند, جنبه عملي دارند. حضور ما براي نمايشگاه بين المللي سرمايه گذاري است و همراه آن دو نمايشگاه داخلي چين هم برگزار شده است: 1- نمايشگاه ملي سرمايه گذاري چين 2- نمايشگاه بين المللي مسافرت (خدمات سفر و گردشگري) که فقط فضاي سه نمايشگاه تفکيک شده و همجواري آنها و ارتباط فضاها با هم باعث مي شود که عملا سه نمايشگاه مانند يک نمايشگاه به نظر برسند. از نظر ساختماني نمايشگاه شامل دو ساختمان بسيار وسيع است که طبقه دوم به رستوران و طبقه سوم به کنفرانس و ميزگردها اختصاص دارد همچنين محوطه باز وسيعي نيز جلوي نمايشگاه وجود دارد که براي زيبايي و مديريت مجموعه مفيد است.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

مراسم افتتاحيه نمايشگاه در محوطه بيروني (مراسم سنتي رقص اژدها)

غير از غرفه هايي که به تناسب موضوع در نمايشگاه حضور دارند, غرفه هاي متعددي به فروش چاي, شيريني, ميوه و فرآورده هاي آن (آب ميوه, مربا, خشکه, عصاره و کپسول و .. ), صنايع دستي, محصولات بسيار ساده و مصرفي و همچنين جواهرات اختصاص دارد و غرفه ها حالت تکراري قابل توجهي دارند. مثلا جواهرات از سوي توليد کنندگان مختلف ولي همگي از يک سنخ يعني سنگتراشه هستند يا غرفه هاي متعدد و مشابهي براي کيک و شيريني وجود دارد. چاي از محصولات مهم منطقه است که با آيين ويژه عرضه مي شود و دهها غرفه بساط چاي دارند که معمولا چند خانم با لباس هماهنگ و محلي در هر غرفه هستند که با آرامش چاي را تهيه و در فنجان هاي کوچک با احترام فراوان به مهمانان (و رهگذران) تعارف مي کنند. اين غرفه ها از سويي براي زنده نگاه داشتن سنت محلي است و از سويي بازاري براي فروش چاي و فنجان و قوري و...

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

مراسم افتتاحيه (داخل نمايشگاه شيامن)

جهت مطالعه ادامه قسمت اول کلیک کنید

جهت مطالعه قسمت دوم کلیک کنید

نویسنده : میثم کوچک زاده

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه تونس,سرزمین کار تاژ,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه تونس، در سرزمین کارتاژ

چرا تونس؟
این سوال را خیلی ها از من پرسیده اند. هر کدام از دوستانم که از سفرم به تونس خبر دار شده اند اولین سوالی که به ذهنشان رسیده و از من پرسیده اند همین بوده است. و پاسخ من این بوده که اگر به دنبال استراحت و آرامش در سواحل مدیترانه اید ولی ترکیه برایتان تکراری شده، تونس آن جایی است که باید بروید. اگر از علاقه مندان به تاریخ و معماری اسلامی هستید و فکر میکنید هر آنچه در این باب دیدنی است، در مشرق زمین و خاور میانه است، سخت در اشتباهید؛ تونس، این دروازه مغرب عربی، جهان جدیدی را به رویتان خواهد گشود. اگر علاقه مند به امتحان کردن غذا ها و طعمهای جدید هستید، لازم نیست حتما به هند بروید، تونس هم چیزهای جالبی برای عرضه به شما دارد. اگر عاشق معماری رومی هستید ولی به هزار و یک دلیل نمیتوانید به ایتالیا سفر کنید، تونس یک رُم کوچک است. مَخلَص کلام اینکه اگر از مسافرتهای تکراری خسته شده اید و دوست دارید مقصد جدیدی را تجربه کنید، چمدانهایتان را ببندید؛ تونس، این کشور کوچک ده میلیون نفری مسلمان، با همه جاذبه هایش منتظر شماست.

از کجا شروع کردم؟
وقتی که قصد این سفر را در سر میپروراندم، تصمیمم بر این بود که به واسطه یک تور گردشگری به این سفر بروم. مزایای تورها به ویژه برای مسافرت به چنین مقصد غریب و ناشناخته ای برای ما ایرانیها چیزی است که کمتر نیاز به توضیح دارد. ولی هنگامی که شروع به گشتن به دنبال یک تور مناسب کردم، متوجه شدم که به دلیل شرایط خاص تونس (وقوع انقلاب) و نیز شرایط فصلی، توری به مقصد تونس وجود ندارد. پس تصمیم گرفتم که خودم تمام مراحل سفر را برنامه ریزی و اجرا کنم. اولین جایی که رفتم سفارت تونس در تهران بود که در خیابان فرشته قرار داشت. مدارک لازم برای اخذ ویزای تونس عبارت بود از پاسپورت با حد اقل هفت ماه اعتبار، یک قطعه عکس، بلیط رفت و برگشت اوکی شده به مقصد تونس، برگه تاییدیه رزرواسیون هتل برای مدت اقامت، شصت و پنج هزار تومان وجه نقد و بالاخره تکمیل کردن فرم درخواست ویزا که از سفارت دریافتش کردم.

دومین کاری که کردم تهیه بلیط بود. سه شرکت هواپیمایی ترکیش ایر لاینز، قطر ایر ویز و امارات دارای پرواز های غیر مستقیم از تهران به تونس بودند که من هواپیمایی ترکیه را به دلیل قیمت مناسب تر و مدت کمتر پرواز انتخاب کردم. قیمت بلیط این پرواز در آن موقع (تابستان سال 90) یک میلیون تومان بود. سومین کار رزرو هتل بود که از طریق یک آژانس مسافرتی در تهران انجام دادم. در این مورد بهتر است توضیحی ضروری بدهم. هنگام رزرو هتل حتما امکانات هتل را چک کنید و به شمردن ستاره ها اکتفا نکنید. مثلا چک کنید که اتاقی که رزرو میکنید حتما یخچال داشته باشد!! تعجب نکنید در تونس به دلیل گرانی انرژی ممکن است یک هتل سه یا حتی چهار ستاره در اتاق یخچال نداشته باشد.چیزی که در ایران شاید عجیب به نظر برسد. این اتفاق برای من افتاد و اتاق دو تخته ای که برای هفت شب در هتل سه ستاره "یادیس ابن خلدون" تونس به قیمت چهارصد و پنجاه هزار تومان رزرو کردم فاقد یخچال بود. یک مساله دیگر هم این بود که چون شناخت چندانی از کشو تونس و فواصل و مسیر ها در آن نداشتم تصمیم گرفتم تا کل مدت اقامت را در پایتخت بگذارنم و برخی نقاط دیدنی خارج از پایتخت را در سفرهای یک روزه به آن نقاط ببینم. کاری که باعث شد تا نتوانم آنطور که باید و شاید از زیباییها و دیدنی های سایر شهرهای این کشور بهره ببرم. مطمئنا اگر بار دیگر گذرم به تونس بیفتد برنامه ریزی دقیق تری خواهم داشت و در شهرهای دیگر هم هتل رزرو خواهم کرد. با انجام این مراحل، مدارک کامل شده خودم و برادرم را که در این سفر همراه من بود به سفارت تحویل دادم و ویزای تونس ظرف مدت یک هفته برایم صادر شد.

روز اول – گشتی در مدینه
ساعت حدود دوازده و نیم به وقت محلی بعد از دو پرواز نسبتا میان مدت یکی از تهران به استانبول و دیگری از استانبول به مقصد تونس، در فرودگاه بین المللی کارتاژ واقع در شهر تونس فرود آمدیم. فرودگاه کارتاژ به نظرم نسبتا بزرگ آمد. شاید به بزرگی فرودگاه امام تهران، حالا کمی کوچکتر یا کمی بزرگتر. در فرودگاه فرمی به ما داده شد تا مشخصات خود و محل اقامتمان را در آن بنویسیم و علاوه بر آن از ما خواستند تا در صورتی که مبلغی بیش از پنج هزار دلار آمریکا به همراه داریم آن را اظهار کنیم تا به هنگام خروج دچار مشکل نشویم. این تشریفات اداری حدود نیم ساعت طول کشید و پس از آن مهر ورود بر روی پاسپورت ما نشست و ما وارد تونس شدیم. اولین کاری که کردیم و به شما هم توصیه میکنم اگر به تونس رفتید انجام بدید اینه که مقداری ارز تو همون صرافی های سالن خروجی فرودگاه تبدیل کردم. اگر گذرتان به تونس افتاد یادتان باشد که در شهر تونس بر خلاف سایر شهرهای توریستی دنیا صرافی مکان بسیار نایابی است و پیدا کردنش به همین سادگی ها نیست. ضمنا یک توصیه مهمتر اینکه فاکتوری که صراف به شما ارائه میدهد را، نگه دارید. این فاکتور در موقع برگشت برای تبدیل کردن دینار تونسی به سایر ارزها لازم خواهد بود و صرافی ها بدون ارائه آن به شما خدمات نخواهند داد.

بعد از خروج از فرودگاه با پرداخت مبلغ بیست دینار به یک تاکسی ( هر دینار در آن زمان یعنی تابستان سال 90 برابر با حدود هشتصد تومان بود) خودمان را به هتل ابن خلدون در مرکز شهر رساندیم. و بعد از جاگیر شدن در اتاق و البته یک جر و بحث جزیی بابت یخچالی که در اتاقمان موجود نبود و قبلا هم شرحش رفت، تصمیم گرفتیم بعد از کمی استراحت روز اول را به گشتی در مدینه یا شهر قدیمی تونس بپردازیم. مدینه قدیمی ترین بخش شهر تونس است. این بخش قدمتی به اندازه هزار و چهارصد سال دارد و ساخت آن به اعراب مسلمانی نسبت داده میشود که از جزیرة العرب و شام به قصد گسترش اسلام به شمال آفریقا حمله کردند. معماری مدینه شباهتهای کم و بیشی با معماری محله های قدیمی بسیاری از کشور های اسلامی داشت. کوچه ها نسبتا باریک،وجود دروازه های قدیمی، مساجد کوچک و بزرگ و بعضا کلیساهایی که به دست مهاجران خارجی ساخته شده بود، حمام های سنتی و بازار ها و مغازه هایی با اجناس رنگارنگ و دستفروشها در جای جای آن خودنمایی میکردند.

سفرنامه تونس

با این حال استفاده از رنگ های روشن بویژه سفید و آبی و نیز طاقها و قوسهای نیم دایره آن را از سایر محلات قدیمی ای که در ایران دیده بودم متمایز میکرد. در نگاه اول به نظرم مدینه جای خیلی خاصی نیامد و از دید من به تنهایی نمی توانست به عنوان یک جاذبه گردشگری خود را مطرح کند.

سفرنامه تونس

اولین روز سفر ما پس از گردش یکی دوساعته مان در مدینه و صرف شام در رستورانی نزدیک هتل به پایان رسید. هتل محل اقامتمان هم منهای آن یخچال کذایی هتل بدی نبود، صبحانه آن نسبتا خوب و سرویس اتاق منظم و خوب بود. این گردش کوتاه اما نکته جالبی برایمان در بر داشت که در روز های آتی مسافرتمان بسیار مفید بود. در طول این گشت و گذار کوتاه متوجه شدیم که در تونس نباید به روی مهارتهای زبان انگلیسی و یا حتی عربی خود حساب کنیم. تقریبا هیچ کس انگلیسی بلد نبود حتی در حد شمارش اعداد و عربی شان هم با آن چه ما در مدرسه آموخته بودیم زمین تا آسمان فرق داشت. در عوض همه به فرانسوی مسلط بودند و مثل زبان مادریشان آن را حرف میزدند.

و اما نکته دیگری که فهمیدیم این بود که پس از تاریکی هوا، کسبه و مغازه دارها کسب و کار خود را تعطیل میکنند و مردم محلی هم کمتر در خیابان ها دیده میشوند. این امر باعث شد ما هم در طول سفرمان مثل آنها شب ها را از برنامه خودمان خارج کنیم و به استراحت در هتل بپردازیم.

روز دوم – مدینه و شهر جدید
روز دوم را با پیاده روی به سوی خیابان حبیب بورقیبه، که مهمترین خیابان تونس بود آغاز کردیم. در طول مسیر متوجه شدیم که اسامی اکثر خیابانهای شهر یا به اسم شهر ها و کشور های مختلف است مثل خیابان کویت، میدان بارسلون یا خیابان ایران و یا به اسم اشخاص معروف تونسی یا غیر تونسی مثل خیابان حبیب ثامر، خیابان نلسون ماندلا و یا حتی خیابان کوروش کبیر! خیابان ها خیلی تمیز نبود و بعضی سطلهای زباله پر بود و معلوم بود مدتهاست خالی نشده اند که نشان از وضعیت مدیریتی آشفته بعد از انقلاب تونس داشت. البته هر چه به مرکز شهر نزدیک میشدیم از این آشفتگی کمتر میشد. وقتی به خیابان بورقیبه رسیدیم دیگر اثری از کثیفی به چشم نمیخورد و ما حالا با یک خیابان بسیار زیبا و مدرن روبرو بودیم؛ با چهار ردیف درخت به سبک چهارباغ اصفهان، بانک ها و فروشگاههای البسه و اجناس مارک دار ، سینما ها و تئاترها و البته کافه های بی شماری که میز و صندلی هایشان را در پیاده رو های عریض این خیابان چیده بودند و مردم بسیاری مشغول صحبت کردن با هم دور این میزها در حین نوشیدن قهوه عربی.

سفرنامه تونس

اولین جایی که به بازدید آن رفتیم کلیسای سنت وینسنت دو پائول واقع در میدان ابن خلدون در انتهای خیابان بورقیبه بود. این کلیسا بزرگترین بنای باقی مانده از دوران استعمار فرانسه در شهر تونس بود که ساخت آن از سال 1893 تا 1897 میلادی به طول انجامیده بود. بنا دارای سالنی بزرگ، سقفی بلند، محرابی با نقاشی هایی بسیار زیبا بود ولی چیزی که بیش از همه در آن خود نمایی میکرد شمایل هایی بود که بر روی شیشه های پنجره های آن کشیده شده بود.

سفرنامه تونس

پس از آن مسیرمان را به سمت خیابان فرانسه ادامه دادیم و در انتهای آن به باب البحر رسیدیم. باب البحر یکی از دروازه های مدینه محسوب میشد که در دوران حکومت عثمانی ساخته شده بود. در اطراف آن دست فروشهای بسیاری بساط کسب و کارشان را پهن کرده و به داد و ستد مشغول بودند. از اینجا یک بار دیگر وارد مدینه شدیم ولی این بار هدف مشخصی داشتیم و آن بازدید از بزرگترین و همترین مسجد شهر یعنی مسجد زیتونه بود. در راه رسیدن به این مسجد از بازار سنتی شهر تونس عبور کردیم که زیبایی های خاص خود را داشت. از جلوی چند مسجد کوچک هم عبور کردیم از جمله مسجد ابن خلدون که بر طبق نوشته روی دیوار آن، ابن خلدون دانشمند بزرگ تونسی مدتی را هم در آنجا به تحصیل گذرانده است.

بعد از گذر از چند کوچه تنگ و پرس و جو از کسبه به ورودی مسجد زیتونه رسیدیم. ابتدا بلیط خریدیم و سپس بلیط فروش به انگلیسی دست و پا شکسته به ما گفت که نباید وارد حیاط اصلی و شبستان مسجد شویم. چون احتمال میدادیم این حرف او به دلیل حساسیت های مذهبی باشد از او پرسیدیم که با توجه به اینکه مسلمان هستیم آیا باز هم نباید وارد شبستان شویم؟ بلیط فروش گفت اگر مسلمان هستید مشکلی نیست و حتی بلیط هم لازم ندارید و پول بلیط را به ما برگرداند. و اما در باره این مسجد باید بگویم که مسجد زیتونه بزرگترین و اصلی ترین مسجد شهر تونس است. این مسجد پس از مسجد عُقبة در شهر قیروان دومین مسجدی است که در منطقه مغرب عربی ساخته شده است. تاریخ دقیق ساخت آن مشخص نیست اما اکثر مورخان برا این باروند که در سال 84 هجری مصادف با 703 میلادی و پس از فتح کارتاژ و تونس بدست اعراب مسلمان، ساخته شده است. این بنا در زمینی به مساحت پنج هزار متر مربع و با 9 ورودی ساخته شده است و دارای 160 ستون است که اصالتا از کارتاژ به آنجا آورده شده. معماری منحصر به فرد این مسجد الهام بخش مساجد بزرگ بعد از خود مانند مسجد بزرگ کوردوبا در اسپانیا بوده است.

مسجد زیتونه به عنوان یکی از اولین و بزرگترین دانشگاهها در جهان اسلام شناخته میشود. بسیاری از دانشمندان مسلمان در طول تاریخ بیش از 1000 ساله این دانشگاه از آن فارغ التحصیل شده اند. شاید از معرفترین آنها را بتوان از ابن خلدون نام برد، کسی از او به عنوان پدر تاریخ نگاری نوین یاد میشود. کتابخانه های این دانشگاه در زمان خود بزرگترین مجموعه کتابهای خطی شامل دهها هزار جلد نسخ نایاب و منحصر به فرد بوده است. این نسخه های خطی تقریبا تمام علوم مهم شامل دستور زبان، منطق، مستند سازی، روش تحقیق، پزشکی، اخترشناسی، ریاضیات، هندسه، مواد معدنی، آموزشهای حرفه ای و ... را پوشش میداده است. معروفترین و مورد توجه ترین بخش این مسجد مناره مربع شکل آن است که به عنوان یکی از نماد های تونس از آن نام برده میشودو این مناره چهار گوش در سال 1894 به بنای اصلی اضافه شده است.

سفرنامه تونس

بعد از دیدار از این مسجد زیبا، بار دیگر مدینه را به قصد شهر جدید ترک کردیم. با کمک نقشه ای که از یکی از کتاب فروشی های خیابان بورقیبه خریده بودیم محل فروشگاه کارفور که یک فروشگاه زنجیره ای معروف بین المللی است را در نزدیکی هتل محل اقامتمان پیدا کردیم. و در یکی از رستورانهای این مجموعه نهار خوردیم. در اینجا کمی هم درباره قیمت مواد غذایی در تونس برایتان بگویم. در یک کلام قیمتها نسبتا خوب بود و کیفیت و کمیت غذا ها هم بد نبود. برای مثال یک ساندویچ همبرگر مک دونالد با سیب زمینی و نوشابه و سالاد حدود پنج دینار بود که چهار هزار تومان خودمان میشد. یا یک ساندویچ شاورما ی گوشت ( همان کباب ترکی) با سیب زمینی و نوشابه سه و نیم دینار بود. گرانترین غذایی که در تونس خوردم غذایی بود که شب قبل در رستوران نزدیک هتل خوردم که به علت عدم آشناییم با ابعاد غذای تونسی نصف بیشترش دست نخورده ماند؛ یک بشقاب مخصوص تونسی شامل نوعی فیله مرغ سوخاری با سیب زمینی سرخ کرده، استیک جگر، یک ماهی سرخ شده کوچک که کمی از قزل آلا کوچکتر بود، نوعی سوسیس گوشت محلی و کباب دنده به همراه یک پیش غذای تند که اسمش را نفهمیدم، سالاد ماکارونی، سالاد فصل و نوشابه که سه چهار نفر را سیر میکرد به قیمت پنجاه دینار. بعد از صرف نهار و گشتی در مرکز خرید کارفور روز دوم سفر مان هم به پایان رسید.

روز سوم – کارتاژ
برنامه ما برای روز سوم سفرمان بازدید از شهر باستانی کارتاژ در نزدیکی شهر تونس بود. برای رسیدن به کارتاژ خودمان را به ایستگاه تراموای مارینا در شرق خیابان بورقیبه رساندیم. با پرداخت یک و نیم دینار و صرف زمان حدود نیم ساعت با عبور از پلی که روی دریاچه تونس ساخته شده بود به کارتاژ رسیدیم. قبل از هر چیزبد نیست توضیح مختصری درباره کارتاژ بدهم. کارتاژ یا آنگونه که عربها مینویسند قرطاج به تمدنی باستانی در شمال آفریقا اطلاق میشده که در سال هشتصد و چهارده پیش از میلاد به مرکزیت شهر کارتاژ در نزدیکی شهر کنونی تونس و به دست مهاجران فنیقی برپا شده بود. زبان آنها شاخه از زبان فینیقی به نام پیونیک بود، از همین رو تمدن آنها را گاه تمدن پیونیک نیز میخوانند. این تمدن با چیرگی بر دریای مدیترانه و از راه بازرگانی نیرو و دارایی بسیاری را به دست‌آورده‌بود. تمدن کارتاژ در سده‌های سوم و دوم پیش از میلاد مسیح همدوره و هماورد جمهوری روم و در کشاکش با این دولت بر سر چیرگی بر مدیترانه باختری بود. این هماوردی به سه دوره جنگ میان کارتاژ و روم انجامید که به جنگ‌های کارتاژی یا پونیک معروف هستند که در نهایت با پیروزی رومیها و انقراض کارتاژ همراه بود. آثاری که امروزه در شهر کارتاژ به چشم میخورد بیشتر بناهایی است که از دوره استیلای رومیها در آنجا باقی مانده.

اولین مکانی که در کارتاژ بازدید کردیم موزه ملی کارتاژ بود. بلیط ورودی موزه هفت دینار بود و برای ورود دوربین باید یک دینار اضافه میپرداختیم. البته این بلیط برای بازدید از سایر مکانهای دیدنی کارتاژ در همان روز هم معتبر بود. موزه دارای دو حیاط وسیع و یک ساختمان سه طبقه بود که در آن مجسمه های بسیار زیبایی از دوره کارتاژ و روم نگهداری میشد. موزاییک ها بخش دیگری از گنجینه موزه را تشکیل میدانند که در نوع خود بی نظیر بودند. در بخشهایی از محوطه باز موزه هم حفاری های انجام شده بود و خرابه های یک شهر قدیمی کارتاژی در آن نمایان بود. در همسایگی موزه نیز کلیسای جامع سنت لوییس قرار داشت که متاسفانه در هنگام باز دید ما در دست تعمیر بود و اجازه ورود به آن به ما داده نشد.

سفرنامه تونس

سایر مکانهایی که در این روز در کارتاژ به آن ها سر زدیم عبارت بود از آمفی تئاتر بزرگ رومی، آب انبارهای مالگا و ویلاهای رومی. زیبایی های کارتاژ به حدی بود که وقتی باتری دوربینم حوالی ظهر خالی شد، دلم نیامد تا بدون ثبت زیباییهای آن به گردشم در آن ادامه دهم. بنابر این به تونس باز گشتیم و بازدید از سایر دیدنی های کارتاژ را به روز دیگری موکول کردیم.

روز چهارم – به سوی قیروان
روز چهارم تصمیم گرفتیم که به شهر قیروان سفر کنیم. طبق اطلاعاتی که به دست آورده بودیم باید فاصله صد و هشتاد کیلومتری قیروان تا تونس را بوسیله "لوآژ" طی میکردیم. لوآژ همان خودروی ون خودمان بود که در تونس در شبکه حمل و نقل بین شهری از آن به طور گسترده استفاده میشد. پس از کمی پرس و جو به ترمینال "منصف بای" رفتیم و با خرید بلیط 9 دیناری به سوی قیروان روانه شدیم.

قیروان اولین شهری است که اعراب مسلمان در مغرب عربی فتح کردند و در حقیقت دروازه ورود مسلمانان به تونس، الجزایر و مراکش بوده است. کل این شهر در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و چهار مکان عمده برای بازدید دارد؛ مسجد سیدی صحبی، مسجد سیدی عُقبة، آب انبار های اغلبی و مدینه قدیم قیروان. به دلیل اینکه فکر میکردیم وقت کم میاوریم از گشتن در مدینه صرف نظر کردیم و برنامه سفرمان را روی بازدید از سه اثر دیگر متمرکز کردیم. پس از رسیدن به قیروان به مسجد سیدی صحبی رفتیم که درست در کنار ترمینال قرار داشت. مسجد سیدی صحبی یک "زاویه" یا مدرسه دینی است که در بافت قدیمی شهر واقع شده. بخشی از این بنا شامل مقبره، گنبد وحیاط آن توسط حموده پاشا بیک مرادی و بخش دیگر شامل مناره و مدرسه توسط مرادبیک دوم از امرای سلسله مرادی در قرن 17 ساخته شده است.این بنا به احترام "ابو زمعه البلوی" از صحابی پیامبر اسلام ساخته شده که درسال 34 هجری قمری در خلال جنگهای مسلمانان در شمال آفریقا به شهادت رسیده و درقیروان دفن شده. بر طبق برخی روایات ابو زمعه آرایشگر پیامبر بوده و در زمان مرگ سه تار موی ایشان را همراه داشته که با خودش دفن کرده اند. از این رو اروپایی ها به این بنا مسجد باربِر یا همان سلمانی خودمان هم میگویند. این بنا دارای دو حیاط تو در تو و چندین دالان بود. گچ بری ها، و کاشی کاری های آن بسیار زیبا و چشم نواز بود و دل هر بازدید کننده ای را می ربود.

سفرنامه تونس

پس از آن به مسجد عُقبة رفتیم و اینجا هم مثل مسجد زیتونه به دلیل مسلمان بودنمان از خرید بلیط معاف شدیم. مسجد عقبة یا مسجد جامع قیروان با بیش از هشت هزار متر مربع وسعت، یکی از مهمترین و بزرگترین مساجد شمال آفریقاست و اولین مسجد ساخته شده توسط مسلمانان در شمال آفریقا و شاهکار معماری اسلامی در مغرب عربی بشمار میرود. این مسجد توسط سردار بزرگ مسلمان، عقبة ابن نافع به سال 670 میلادی برابر با سال 50 هجری قمری ساخته شده است. در سال 836 میلادی با قدرت گرفتن سلسله اغالبه این مسجد مورد بازسازی و تعمیرات اساسی قرار گرفت و پس از آن تقریبا به همین شکل باقی مانده است. معماری منحصر به فرد این مسجد الگویی بود برای مساجدی که بعد از آن در مغرب عربی (تونس، مراکش، الجزایر و موریتانی) ساخته شد. مناره این مسجد یکی از قدیمی ترین ها در معماری اسلامی است و منبر موجود در این مسجد، قدیمی ترین منبر در جهان اسلام به شمار میرود. این مسجد محل نشر مذهب مالکی، یک از مذاهب چهارگانه اهل سنت در شمال آفریقاست و سالها به عنوان مهمترین مدرسه دینی در این منطقه محسوب میشده. در دید جمع کثیری از مسلمانان این مسجد چهارمین مسجد مهم جهان اسلام است و هفت بار زیارت آن برابر با یک بار زیارت مسجد الحرام به شمار میرود. علاوه بر علوم دینی، علومی مانند ریاضیات، نجوم ، پزشکی و ... نیز در مدرسه این مسجد تدریس میشده و تعداد زیادی از دانشمندان مسلمان در این مکان تحصیل کرده اند. میتوان نقش این مسجد را در تمدن اسلامی با نقش دانشگاه پاریس در قرون وسطی مقایسه کرد.

مسجد دارای یک حیاط وسیع است که دور تا دور آن را راهرو هایی با ستون ها و طاقهای نیم دایره احاطه کرده اند. شبستان مسجد بسیار بزرگ و دارای ستونهای سنگی و سقفی متشکل از تیرهای چوبی است. دو گنبد مسجد و مناره مکعب شکل آن از زیباترین و بارز ترین نماد ها و نشانه های معماری شمال آفریقا در دوران اغلبی است. رنگ به کار رفته در نمای این مسجد نیز بر خلاف سایر مساجدی که در تونس دیدم سفید نیست و در ساخت آن از آجر ها و خشت های خاکی رنگ استفاده شده. در جلو این مسجد نیز گورستانی وجود داشت که قدمت آن بیش از خود مسجد بود برخی از شهدای صدر اسلام در آن دفن شده بودند.

سفرنامه تونس

در انتهای گردش مان در قیروان به بازدید از آب انبار های اغلبی رفتیم. این بنا از دو استخر روباز بزرگ و مدور تشکیل شده بود که قدمت آن به سلسله اغالبه بر میگشت. البته استخر های فعلی کاملا بازسازی شده بود و در آن از مصالح جدیدی مثل بتن استفاده شده بود. پس از آن در حدود ساعت سه بعد از ظهر قیروان را مقصد تونس ترک کردیم و به این ترتیب چهرمین روز سفر ما هم به پایان رسید. قبل از اتمام این بخش لازم میدانم نکاتی را هم درباره سفرهای بین شهری و شبکه راههای تونس متذکر شوم. بخش اعظمی از راههای منتهی به پایتخت را آزاد راهها تشکیل میدهند. کیفیت روسازی و آسفالت راهها تا آنجا که من دیدم چه در بزرگراهها و چه در جاده های معمولی بسیار خوب و کلا بهتر از ایران بود. کیفیت رانندگی و احترام به قوانین توسط راننده ها هم بهتر از ایران بود. اتوبوس در جاده ها خیلی زیاد نبود و اکثر ناوگان حمل و نقل بین شهری را لواژها یا همان خودرو های ون تشکیل میدانند. قیمت بلیط ها هم با توجه به قیمت بنزین در آن زمان ( حدود یک دلار آمریکا برای هر لیتر) نسبتا مناسب به نظر میرسید.

روز پنجم – کارتاژ و سیدی بوسعید
همانطور که قبلا هم اشاره کردم بازدید ما از بقایای شهر باستانی کارتاژ نیمه تمام باقی ماند. بنابر این روز پنجم را به ادامه بازدید از کارتاژ و همچنین سفر به دهکده توریستی سیدی بو سعید در ساحل دریای مدیترانه اختصاص دادیم. به همین منظور بار دیگر با تراموا خود را به کارتاژ رساندیم. با توجه به اینکه آن روز یکشنبه و در تونس تعطیل رسمی بود، تراموا بسیار شلوغ تر از دفعه پیش بود و خانواده های تونسی بسیاری به قصد تفریح و استفاده از سواحل زیبای کارتاژ با تراموا عازم آنجا بودند. با این که صبح خیلی زود (ساعت هفت) به طرف کارتاژ راه افتاده بودیم، خیابان ها مملو از خانواده هایی که بود با در دست داشتن لوازم پیک نیک مثل زیر انداز، چتر و ظروف غذا پیاده و سواره (اکثرا پیاده و با استفاده از تراموا) به سمت کارتاژ می رفتند. نظیر این روحیه خوش و مفرح را در هیچ کجای ایران یا سایر نقاط دنیا که به آن سفر کرده بودم ندیده بودم. به خصوص که کشورشان تنها چند ماه پیش شاهد انقلاب بود و در رکود اقتصادی به سر می برد.

پس از نیم ساعت به کارتاژ رسیدیم و بازدیدمان را از مجموعه حمام های آنتونین شروع کردیم. این مجموعه به غیر از بقایای حمام آنتونین شامل قبرستان، کلیسا، مدرسه و چندین منزل مسکونی بود که چیز زیادی از آنها باقی نمانده بود. اصلی ترین بخش این سایت همینطور که از نامش هم پیدا بود بقایای حمام های آنتونین بود. این اثر در زمان امپراتور آنتیونیوس و در حدود هزار و نهصد سال پیش ساخته شده بود. شباهتی به حمام های شرقی نداشت و بنا بر اطلاعاتی که روی دیوار های بخش های مختلف آن نوشته شده بود بیشتر به یک مجموعه کامل ورزشها و تفریحات آبی امروزی شباهت داشت. مثلا مجموعه دارای استخر، سونا و سالن ورزش بوده که با توجه به تاریخ ساخت آن در نوع خود جالب به نظر میرسید.

سفرنامه تونس

پس از گشت و عکاسی در حمام های آنتونین، به سوی دهکده توریستی سیدی بو سعید حرکت کردیم. این دهکده که بر فراز تپه ای مشرف به دریای مدیترانه ساخته شده بود، با خانه های سفید و آبی رنگش نمونه تیپیک یک دهکده مدیترانه ای به شمار می رود. دهکده تعداد زیادی رستوران و فروشگاه داشت که حاکی از اقبال زیاد توریستها به آن بود. هوای این دهکده هم کمی از هوای شهر تونس خنکتر بود که باعث شده بود علاوه بر توریستهای خارجی، تعداد زیادی از خود اهالی تونس هم این منطقه را برای تفریح روز تعطیل آخر هفته خود انتخاب کنند.

سفرنامه تونس

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : حامد انصاری

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:هتل هالیدی,آنتالیا,رویایی,ترکیه, توسط ابراهيم صبوري |

هتل 5 ستاره رویال هالیدی (Royal Holiday Palace) جزو گروهی Stone Group Hotels است که در مساحتی به وسعت 53 هزار متر مربع ساخته شد و در اول آوریل 2011 افتتاح گردید. این هتل در 17 کیلومتری مرکز شهر آنتالیا و 15 کیلومتری فرودگاه آنتالیا واقع شده است.

معماری این هتل همانند قصرهای سلطنتی اروپاییان بوده و اتاقهایی بسیار شیک و راحت دارد که در همان روز ورود، با ظرف هایی پر از میوه از شما پذیرایی می کنند. همچنین اتاقهای مهمان در این هتل به سیستم اینترنت بی سیم مجهز می باشند. منوی غذای متنوع این هتل نشان از اهمیت خاصی است که سرآشپزان به مسافرین نشان می دهند و همه نوع غذای بین المللی را شامل می شود مانند غذاهای مخصوص برای مناسبت های خاص، بوفه ها و سلف سرویس های فوق العاده متنوع، غذاهای دریایی، ایتالیایی، کباب، غذاهای خاور دور، و حتی غذاهای مکزیکی.

این هتل که مجموعه ای از تاریخ، راز، آرامش و معماری مدرن امروزی را به نمایش می گذارد، با هرگونه مسافری همخوانی دارد. مهمانان این هتل می توانند در گوشه ای دنج و ساکت نشسته و کتاب مطالعه کنند، یا در باغ وسیع بیرون از ساختمان استراحت کنند و از حرکات نمایشی گروه آکروبات بازان لذت ببرند. حتی استخر این هتل با محوطه ی بازی که دارد، بسیار دل انگیز و زیباست.

این هتل دارای 500 اتاق می باشد که به 363 اتاق ممتاز، 48 اتاق دوبلکس، 54 اتاق خانوادگی، 8 سوئیت، 23 سوئیت دوبلکس و 2 سوئیت شاهانه و مجلل تقسیم شده اند. تمام این اتاق ها دارای بالکن، کف موکت شده، کلید الکترونیک، صندلی یا کاناپه، میز کار، تلویزیون داخلی و بین المللی، رادیو، تلفن ثابت مستقیم، سشوار، امکانات کامل در سرویس های بهداشتی و سیستم تهویه مرکزی می باشند. هر روز اتاق ها تمیز می شوند و هر هفته 2 بار ملحفه ها تعویض می گردند.

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

جهت مشاهده ادامه عکس ها کلیک کنید

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:استانبول,قسطنطنیه,بانک تور و گردشگری,ترکیه, توسط ابراهيم صبوري |

15 بهمن ماه 1388
زمستان 1388 زمستان چندان سردي نبود.هوا برخلاف انتظار خوب بود. من و همسرم قصد سفر داشتيم،از مدتها قبل.مقصد اما هنوز تعيين نشده بود.من بيشتر دوست داشتم سفر ي به چين داشته باشيم اما به دو دليل مقدور نبود؛اول هزينه سفر و دوم زمان مناسب.زيرا ما عملا اوايل پاييز- كه بهترين فصل سفر به چين است -، را از دست داده بوديم. همسرم روي كيش يا يك مقصد داخلي ديگر تاكيد داشت.كيش هم بد نبود حداقل از نظر آب و هوا در اين فصل سال بسيار عالي مي نمود.جستجو براي يافتن آژانس و تور مناسب شروع شد اما نتيجه جستجو بر خلاف انتظار ربطي به كيش نداشت.

مقصد انتخاب شد،استانبول! از نظر هزينه هاي سفر فرق زيادي هم در بدو امر با كيش نداشت. 275000 تومان براي هتل 3 ستاره و دو شب اقامت و پرواز. وقتي شرايط را از هر نظر سنجيديم ،به اين نتيجه رسيدم كه انتخاب هتل 4 ستاره و اقامت هفت شبه ،بهترين انتخاب ممكن است،زيرا از نظر هزينه، تفاوت قابل ملاحظه اي با تورهاي 3 شب و 4 شب ندارد و از سوي ديگر در اقامت 7 شبه فرصت مناسب تري براي بازديد از ديدني هاي استانبول فراهم است.

القصه پس از مشورت با همسفرم،زمان سفر را با توجه به برنامه هاي درسي و كاري تنظيم كرديم. 16 تا 23 بهمن 1388. روز 8 دي ماه تماس گرفتيم و قرار شددر ازاي دريافت 445000 تومان از هريك از ما ،بليط ايرباس ماهان به مقصد استانبول ،7 شب اقامت در هتل 4 ستاره گراند هاليچ با صبحانه ،ترانسفر و يك گشت شهري با ناهار در استانبول به ما ارايه شود.قرار داد تنظيم شدو تائيد اوليه براي تاريخ مد نظر ما صورت گرفت.

تنها نگراني من در اين مدت وقوع پيشامدي غير منتظره بود كه مي توانست برنامه هاي ما را به هم بزند،ضمن انكه بدليل چارتر بودن پرواز ،در صورت عدم رسيدن به پرواز در تاريخ تعيين شده ،كل مبلغ پرداختي سوخت مي شد.اما شكر خدا اتفاق خاصي نيفتاد و شب جمعه 16 بهمن 88 ساعت 10شب قزوين را به مقصد كرج و منزل برادرم ،ترك كرديم. اتوبان خلوت بود و ترافيك رواني جريان داشت.ساعت حدود 11:30 به خانه برادرم رسيديم. حدود ساعت 1 خوابيديم .پرواز فردا ساعت 7:45 صبح بود و ما بايد ساعت 5 از كرج خارج مي شديم. برادرم با پولي كه برايش فرستاده بوديم برايمان ارز تهيه كرده بود.1300 دلار به قيمت هر دلار حدود 1000 تومان(يادش بخير!!) بليط ها و واچرهتل را هم از دفتر آژانس گرفته بود و آنها رابه ما تحويل داد.

جمعه 16 بهمن 1388
 

ساعت 20 دقيقه به 5 صبح با زنگ ساعت موبايل بيدار شدم.همسرم هم بيدار شد كمي عجيب بود(چون معمولا با صداي زنگ ساعت بيدار نمي شود!) اما ظاهرا هيجان قبل از سفر مانع شده بود تا خواب عميقي را تجربه كند. برادرم اصرار داشت تا با ماشين خودش مارا به فرودگاه برساند اما ما نخواستيم مزاحمش شويم و از طرف ديگر قصد داشتيم در برگشت از فرودگاه و از طريق ساوه به همدان برويم،بنابر اين خداحافظي كرديم و راه افتاديم.

اتوبان خيلي خلوت بود ،از طريق بزرگراه آزادگان به اتوبان تهران- قم رفتيم و راه فرودگاه امام را در پيش گرفتيم.از كرج تا فرودگاه امام حدود يك ساعت در راه بوديم.من كمي استرس داشتم و تمام حواسم به تابلوهاي راهنماي مسير بود تا اشتباه نكنم.به فرودگاه رسيديم و مستقيما به پاركينگ مسقف رفتيم اما ظاهرا ظرفيت پاركينگ تكميل بودو ما را به سمت پاركينگ شماره 2 راهنمايي كردند،اين يكي مسقف نبود اما چاره ديگري نداشتيم. ماشين را در گوشه اي پارك كرديم و با شاتل هاي فرودگاه به سالن پروازهاي خروجي رفتيم.كمي دير شده بود و تقريبا جزو آخرين مسافراني بوديم كه بارمان را تحويل داديم و كارت پرواز گرفتيم.نفري 25 هزار تومان عوارض خروج از كشور را هم در بانك فرودگاه پرداخت كرديم و نفس راحتي كشيديم. .هواپيماي ماهان ايرباس 320 بود و ظاهر مرتبي داشت،همه جا تميز و هواپيما تقريبا نو بود،حالا در اين وانفساي تحريم از كجا هواپيما خريده اند،الله اعلم!

ساعت 8صبح هواپيما از زمين كنده شد و سفريك هفته اي ما به استانبول ،پايتخت فرهنگي اروپا در سال 2010 شروع شد. تقريبا تمام طول مسير هوا ابري بود.گاه گداري از لابلاي ابرها مي شد سطح زمين راهم ديد.اما در اغلب قسمتها ابرها متراكم بود.مسيرهواپيما از آسمان زنجان و اروميه مي گذشت و بقيه آن درخاك تركيه بدون آنكه از روي شهر مهمي عبور كند.

سفرنامه استانبول

پذيرايي ماهان خوب بود.املت پنير و چيزهايي ديگر.بنظرم در ميان ايرلاين هاي وطني ،ماهان يكي از بهترين هاست. طول پرواز طبق اعلام خلبان هواپيما 2 ساعت و 40 دقيقه بود.حدود يك ساعت با پذيرايي سپري شد.من چرت كوچكي هم زدم.نزديك استانبول با كاهش ارتفاع هواپيما ،چرت نازك من هم پاره شد. درياي مرمره زير پا پيدا بود و انبوه كشتي هاي تجاري را روي اب به خوبي مي شد تشخيص داد.هواپيما چيزي در حدود ربع ساعت در آسمان فرودگاه منتظر اجازه فرود بود،شايد دليل آن تراكم پروازها درآن وقت از روز بود. هنگام فرود براي چند ثانيه سقف هاي سفالي قرمز رنگ و زيباي خانه هاي استانبول،پديدار شد.

سفرنامه استانبول

بيشتر از هر شركت هواپيمايي ديگري در فرودگاه استانبول(آتاتورك)،هواپيماهاي تركيش ايرلاين را مي شد ،ديد. فرودگاه آتاتورك استانبول بزرگ و خوش آب و رنگ بود.اما بنظرم در مقايسه با فرودگاه كوالا لامپور از نظر معماري و زيبايي شناسي ضعيف ترآمد.از راهروي درازي گذشتيم و به صف كنترل پاسپورتها رسيديم.خوشبختانه براي سفر به تركيه نيازي به ويزا براي ايرانيان نيست و حداقل از اين بابت در اين دنياي بي رحم ،شانس آورده ايم! بدليل رسيدن چند پرواز بصورت همزمان،متاسفانه توقف ما در صف كنترل پاسپورت به درازا كشيد.از اينكه تركها براي شهروندان آمريكايي تمايزي قايل نشده بودند و يانكي ها را هم در صف اخذ ويزا معطل كرده بودند،بدم نيامد.حداقل از اين بابت كمي موقرانه تر از برخي اعراب حاشيه خليج فارس رفتار مي كنند كه براي آمريكايي ها كانتر اختصاصي ترتيب داده اند.(نظير فرودگاه ابوظبي)

بعد از حدود نيم ساعت معطلي در صف ،ابتدا همسرم ،مداركش را به افسر كنترل دادو بعد نوبت من شد.اطلاعات گذرنامه وارد كامپيوتر شد.افسر گذرنامه به تركي از من پرسيد كه ترك هستم؟ و من به انگليسي گفتم : نه! عكس هر كس را هم در همان بدو ورود با دوربين مي گرفتند و در كامپيوترشان ذخيره مي كردند.از اين خان هم به سلامت عبور كرديم و به قسمت تحويل چمدان ها رسيديم.بدليل به درازا كشيدن كار كنترل پاسپورتها ،چمدانها كه زودتر از ما رسيده بودند ،در وسط سالن به حال خود رها شده بودند. بارمان را برداشتيم و دنبال تابلوي iran sky group گشتيم تا ورودمان را به نماينده شركت مزبور اعلام كنيم.چنين تابلويي را به چشم نديديم.اما بصورت تصادفي آقايي را ديديم كه حركات و سكناتش به راهنمايان تور مانند بود . حدس ما درست از آب درامد و وي مارا به سمت ديگر سالن هدايت كرد تا بقيه مسافرين نيز كم كم به ما ملحق شدند.

در اين فاصله در صرافي مستقر در سالن فرودگاه 100 دلار از ارز همراهمان را به لير تبديل كرديم.بايد اعتراف كنم چون فقط به نرخ تبديل ارز توجه كرده بوديم ،جو گير شديم (چون نرخ تبديل در استانبول از تهران به صرفه تر بود) و بعدا كه حدود 6 لير كميسيون از ما گرفتند ،فهميديم به ميمنت و مباركي اولين كلاه در تركيه سرمان رفته و بجاي 150لير در مقابل 100 دلار تنها 144 لير نصيبمان شده است. سوار شاتل تور (آزانس سفيران) شديم و راهي هتل.حدودا نيم ساعتي تا رسيدن به هتل در راه بوديم.بعد از رسيدن به هتل گراند هاليچ كه روبروي خليج شاخ طلايي واقع شده است ،راهنماي تور واچرهاي مارا گرفت و در اختيار پذيرش هتل قرار داد.ساعتي در لابي به انتظار نشستيم تا اتاق آماده تحويل شد.لابي هتل آبرومند و تميز بود و تا حدودي از نگراني من از بابت كيفيت هتل كاست.چون قبلا شنيده بودم كه كيفيت هتل هاي تركيه ربطي به تعداد ستاره هاي آن ندارد!!! هرچند قبل از انتخاب هتل از طريق سايت www.tripadvisor.com تحقيقاتي را در مورد آن انجام داده بوديم.

اتاق را تحويل گرفتيم .اتاق شماره 6620 طبقه ششم.شكل و شمايل اتاق شبيه عكس هايي بود كه در اينترنت از اين هتل ديده بوديم.سرويس هاي بهداشتي و كل اتاق در حد قابل قبولي تميز بود.تنها ايرادش اين بود كه چشم انداز اتاق تعريفي نداشت.يعني اصلا چشم انداز نداشت!پنجره اتاق ما به يك كوچه باريك باز مي شد.ساختمان مقابل هم به ظاهر اداري بود چون تنها صبح ها در آن تحركاتي ديده مي شد.البته ناگفته نماند بدليل استفاده هتل از فن كويل براي سيستم گرمايشي ،هنگام ورود به اتاق كمي بوي نا به مشام مي رسيد كه با كمي باز گذاشتن پنجره رفع مي شد. در مجموع اتاق بدي نبود.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

ساكها را داخل كمد گذاشتيم و لباس هايمان را عوض كرديم و تصميم گرفتيم قبل از استراحت كمي غذا بخوريم. خوشبختانه از قبل پيش بيني هاي لازم صورت گرفته بود.يك كتري برقي ،مقداري غذاي آماده هاني و البته مقاديري ميوه و چاي از ايران آورده بوديم،براي مواقعي كه احتمالا دسترسي به رستوران سخت بود يا آنقدر خسته مي شديم كه ترجيح مي داديم در هتل بمانيم.به هر شكل ناهار قرمه سبزي و پلوي هاني را خورديم و ساعتي استراحت كرديم. عصر هنگام،حدود ساعت 5 به نيت كشف اطراف هتل و درك موقعيت آن از هتل خارج شديم.هواي استانبول سرد و زمستاني بود البته نه سردتر از هواي تهران در همان زمان. هنوز چند قدمي از هتل دور نشده بوديم كه اتوموبيلي در كنار ما توقف كرد و خانمي در صندلي عقب به تركي آدرسي را از ما پرسيد.من هم به انگليسي جواب دادم كه ما توريست هستيم و بهتر است از فرد ديگري آدرس را بپرسند. معذرت خواهي كرد(اينبار به انگليسي )و رفتند. پياده از هتل تا ميدان تاكسيم رفتيم.اندكي بعد سر از خيابان استقلال درآورديم.خياباني قديمي و تاريخي با سنگفرشي زيبا كه از وسط آن يك ترامواي قديمي قرمز رنگ عبور مي كند.خيابان از جمعيت عموما جواني كه در آن قدم مي زدند مملو بود.پرشور و پر هيجان.

استقلال ،خيابان زيبايي است پر از رستوران ، كافه و فروشگاه و پر از شور زندگي. در گوشه و كنار خيابان نوازنده هاي آماتور مشغول نواختن سازهايشان هستند و گاه گداري رهگذري در كنارشان مي ايستد ،به نواي سازشان گوش مي سپارد و شايد سكه اي هم بگذارد و برود. در اين خيابان زيبا تردد همه ماشين ها ممنوع است بجز ماشين هاي پليس! كوچه هاي منشعب از اين خيابان هم همگي سنگفرش هستند.كافه ها با ميزها و صندلي هايي كه در اين كوچه پس كوچه هاي تنگ و صميمي چيده اند،محيط دوست داشتني را خلق كرده اند. اغلب مردم در اين كافه ها يا به خوردن قهوه مشغولند. تمام غروب را با قدم زدن در اين خيابان گذرانديم.براي شام به رستوراني در همين خيابان رفتيم.تمام ميزها پر بود چند دقيقه اي صبر كرديم تا يك ميز نقلي در گوشه اي از اين رستوران خالي شد.سطح تمام ديوارهاي رستوران با نقاشي هاي رنگ و روغنپوشيده شده بود.پيش خدمت ها دختراني بودند اغلب بسيار جوان كه سن و سالشان به زحمت به 20 سال مي رسيد. حسن منوي اغلب رستورانهاي تركيه در اين است كه علاوه بر قيمت و نام غذا ،عكسي از غذا نيز در ان گنجانده اندكه براي افراد نا آشنا راهنماي بسيار خوبي است. همسفرم بيف استرو گانوف سفارش داد و من بيفتك بعلاوه 2 بطري آيران يا همان دوغ تركي كه درحدود 18 لير تمام شد.

براي شروع بد نبود و قيمت ها چندان گران بنظر نمي رسيد.كيفيت غذاي رستورانهاي تركيه ،حداقل تعدادي كه ما امتحان كرديم،بد نبود.سطح بهداشتي رستورانها و غذاها هم مناسب بود.بعد از شام مجددا به استقلال برگشتيم.از چند فروشگاه پوشاك هم ديدن كرديم. قيمت هاي استانبول تا جايي كه ما ديديم در آن زمان عموما بيشتر از تهران بود بجز پوشاك كه مي شد برخي اجناس با كيفيت واقعا خوب را از برخي از فروشگاهها به قيمت مناسبتري حتي در مقايسه با تهران تهيه كرد. بخصوص فروشگاههاي OUTLET كه اجناس تك سايز و يا خارج از فصل را به قيمت بسيار مناسب بفروش مي رسانند. در استانبول تقريبا در هر كوي و برزني مي توان دستفروشاني را ديد كه روي چرخ دستي هاي خود ،بلوط كباب شده!مي فروشند .ما 100 گرم آنرا به قيمت 4 لير خريديم.طعم بدي نداشت و به امتحان كردنش مي ارزيد.

ساعت حدود 10:30 شب در حاليكه نبض خيابان استقلال هنوز تپش داشت ،پياده رهسپار هتل شديم.در استانبول حمل و نقل نسبتا گران است .در زمان سفر ما وروديه تاكسي 4 لير و بازاي هر كيلومتر 1.5 ليراضافه مي شد. وروديه اتوبوس و مترو و تراموا هم 1.5 لير بود و هر لير در آن زمان 670 تومان. پس از رسيدن به هتل بساط چاي را علم كرديم و كمي تلويزيون ديديم و خوابيديم تا فردا انرژي بيشتري براي كشف استانبول داشته باشيم.

شنبه 17 بهمن 88
آنروز ساعت 7 صبح بيدار شديم.صبحانه در رستوران هتل سرو مي شدو البته رستوران تا 10 صبح سرويس مي داد. خلاصه تابه رستوران برسيم ساعت 10 دقيقه به 9 صبح بود.از طرفي طبق اعلان قبلي راهنمايان تور ،براي تور شهري مي بايست در ساعت 9 صبح در لابي هتل يا رستوران همگي جمع مي شديم.من بدليل آشنايي قبلي كه با خوي و خصلت هموطنان عزيز در مقوله وقت شناسي داشتم،زياد عجله اي به خرج ندادم.حدسم هم درست از آب درآمد.تازه ساعت 9:20 سر و كله راهنماي تور پيدا شد.ساعت 9:30 سوار شاتل آژانس شديم .تا به بقيه هتل ها سر بزنيم و تا اكيپ تكميل شود ،ساعت 10:30 بود. بازديد از مراكز خريد جزئي از تور شهري آنروز بود،من گمان نمي كنم هيچ ملتي در دنيا به اندازه ما ايراني ها عاشق خريد كردن باشند. ابتدا به مركز خريد اوليويوم رفتيم.يك مركز خريد مدرن و زيبا با اجناس نسبتا گران.باستثناي چند مغازه كه اجناس خارج از فصل مي فروختند و قيمتهاي نسبتا مناسبي داشتند.ماراتن خريد سوغاتي ما از همينجا شروع شد. با توجه به پرجمعيت بودن فاميل من و همسرم ،پيدا كردن سوغاتي مناسب براي ايشان،كلي از انرژي مارا در اين سفر به خودش اختصاص داد.هرچند كه خوشحال كردن ديگران با سوغاتي و ره آورد سفر به نوعي شريك كردن آنها در بخشي از لذت سفر است و اين خود بخشي از فرهنگ ماست.2 ساعتي در اوليويوم بوديم.

سفرنامه استانبول

از آنجا به يك فروشگاه كيف و لباس چرم رفتيم كه قيمتهايش واقعا نجومي بود.اما به هرحال چون هواي بيرون سرد بود و در داخل هم چاي و قهوه مجاني سرو مي شد! چرخي در فروشگاه زديم.از همسفران بندرت كسي را ديدم كه خريدي بكند.

سفرنامه استانبول

برنامه بعدي صرف غذا بود.مارا به رستوراني بردند كه نفهميدم كجاي استانبول واقع شده بود .يك رستوران كه طراحي داخلي آن شبيه كشتي هاي بادباني بود و بانور ضعيفي نور پردازي شده بود تا فضاي رمانتيكي را ايجاد كند اما پذيرايي هيئتي آن تناسبي با فضا نداشت.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

از قبل روي تمام ميزها پيش غذا گذاشته بودند.بيشتر، انواع سالاد سيب زميني و سبزيجات. نوشيدني استاندارد آب بود اما هر كس مي توانست هر نوع نوشيدني را شخصا سفارش دهد و البته صورتحسابش راهم بپردازد. غذاي اصلي نوعي كباب بود كه تركها به آن تاوك كباب مي گويند و شايد قرابتي با كباب تاوه اي خودمان داشته باشد.بنظر شخصي خودم كبابهاي ما از كبابهاي تركها كلا خوشمزه تر است شايد دليل آن حذف بوي ضخم گوشت توسط ما با استفاده از پياز و زعفران و ساير ادويه ها باشد،اما كباب ترك ها –البته آنچه ما در اين مدت محدود آزموديم-بنوعي بوي ضخم ميداد. در مقام مقايسه بايد بگويم كبابهايي هم كه در ارمنستان قبلا امتحان كرده بوديم خوشمزه تر از كبابهاي ترك ها بود. بعد از صرف ناهار كه ساعتي به درازا كشيد ،گروه ما را به سمت مسجد سلطان احمد(مسجد آبي) حركت دادند.مسجدي با 6 مناره كه بر اساس خوابي كه يكي از سلاطين عثماني ديده است، در حدود 400 سال قبل ساخته شده است و نيت آن بوده است كه از مجد و عظمت مسجد اياصوفيا ( مسجد قرمز) بكاهد! محيط مسجد سرد و سنگي است بخصوص صحن بيروني مسجد.اما تزئينات گنبد داخلي مسجد ،چشم نواز و زيباست.

جمعيت نمازگزار انبوهي در حال ترك مسجد هستند.انبوه جمعيت به حدي بود كه دقايقي منتظر شديم تا توانستيم وارد مسجد شويم.معروف است كه در استانبول حدود 1000 مسجد وجود دارد.موقع اذان كه اينجا پنج بار در شبانه روز ،اتفاق مي افتد،تمامي فضاي شهر پر از نواي اذان مي شود.قبلا شنيده بودم در زمان آتا تورك موذنين مجبور بوده اند اذان را به تركي بگويند!،اما الان دعوت به نماز به زبان عربي صورت مي گيرد.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

جهت مطالعه ادامه قسمت اول کلیک کنید

جهت مطالعه قسمت دوم کلیک کنید

نویسنده : عباس سبزی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه کوش آداسی,ترکیه,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

چند وقتی بود که تصمیم گرفته بودیم یک سفری به ترکیه داشته باشیم. بیشتر روی شهر ساحلی کوش آداسی تمرکز کرده بودیم؛ چون از یکطرف تعریف زیبایی طبیعی این شهر رو شنیده بودم و از طرفی دنبال یک سفر برای رفع خستگی و استراحت بودیم نه یک سفر برای بازدید از مکانهای توریستی یا خرید. بهر حال در مرداد ماه 1391 تصمیم گرفتیم که به این سفر بریم. پس از تحقیقات زیاد در رابطه با هتل های این شهر به یک جمع بندی رسیدیم که بین هتلهای چهار ستاره هتل ARORA و در بین هتل های پنج ستاره یکی از هتل های Tusan Beachیا Vista Hill رو انتخاب کنیم. با مشکلاتی که متاسفانه و البته خوشبختانه آژانس برامون پیش آورد بالاخره هتل NOA رو رجیستر کردیم.

اگه بخوام کمی در رابطه با مشکلی که آژانس برامون پیش آورده بود بگم، که یک راهنمایی باشه که دوستان با مشکل روبرو نشوند باید بگم که، ما تصمیم گرفتیم که هتل پنج ستاره Vista Hill رو برای اقامتمون انتخاب کنیم و با پرواز ایرانی هم بریم که بتونیم یک روز هم بیشتر بمونیم چون تا اونجایی که من تحقیق و بررسی کردم پروازهای ایرانی مثل ماهان، ایران ایر تور، زاگرس و تابان که در مسیر تهران به ازمیر رفت و آمد می کنند؛ بصورت هفتگی این کار رو انجام می دهند ولی پروازهای ترک مثل Onur Air ، Atlas jet و Turkish Air هر شش روز یکبار پرواز دارند. البته یک نکته ای که باید توضیح بدم و شما هم بیشتر دربارش باید تحقیق کنید این بود که پرواز های ایرانی همه در فرودگاه عدنان مندرس شهر ازمیر انجام می شود که این شهر یعنی ازمیر تا شهر کوش آداسی حدود 1 ساعت شایدم کمی بیشتر فاصله داره که این مسیر رو تور لیدر ها با اتوبوس بدنبال شما میان و به کوش آداسی می برنتون، ولی مثل اینکه پروازهای ترک در فرودگاهی نزدیکتر به شهر کوش آداسی می نشینند، البته همانطور که گفتم نسبت به صحت این موضوع باید خودتون تحقیق کنید. خلاصه من متاسفانه از روزنامه یک آژانس پیدا کردم و اشتباهم از همین جا شروع شد که از آژانسهای سایت استفاده نکردم، من قبلاً از آژانس های سایت استفاده کرده بودم و سرویسشون خوب بود ولی ایندفعه از روزنامه به یک آژانسی زنگ زدم که اسمشو نمی گم ولی می گم که چه بلایی سرمون آورد.

ما رفتیم آژانس و گفتیم پرواز ماهان و هتل Vista Hill آژانس هم قیمت به ما داد و یک قراردادی با هم نوشتیم و یک مبلغ پیش پرداختی هم پرداخت کردیم و اومدیم بیرون که فرداش بریم بلیط و واچر هتل رو بگیریم. عصر از آژانس به ما زنگ زدند که متاسفانه هتل جا ندارد و بیاین به هتل Marbel بروید، من هم یک جستجو کردم که این چه هتلی است و دیدم که هزینه اقامت در هتل Vista Hill برای پکیج ما در همان زمان حدود 750 دلار بود ولی برای هتل Marbel حدود 375 دلار. چون طبق قوانین آژانس درصورتیکه نتواند هتل از پیش تعیین شده را رزرو کند بایستی هتلی در همان سطح معرفی و رزرو کند. پس از این موضوع من با آزانس تماس گرفتم که پکیج را کلاً نمی خواهم ولی چون آژانس ادعا میکرد که بلیط را گرفته و بلیط هم چارتر است و امکان کنسلی ندارد ما عملاً مجبور به انتخاب هتل پیشنهادی آژانس بودیم. فردای آن روز من با چند آژانس دیگر تماس گرفتم و متوجه شدم برای روزهای درخواستی ما هتل Vista Hill امکان رزرو دارد و با آژانسی که متاسفانه گیرش افتاده بودم مطرح کردم ولی همچنان مطرح می کردند که آژانسهای دیگر دروغ ادعا می کنند و از این حرف ها. خلاصه سرتون را درد نیارم مجبور شدم به آژانس برم و اعتراض کنم. قبل از آن هم با پرس و جو متوجه شدم که پروسه دریافت واچر از هتل ها، پروسه ی طولانی نیست و آژانس اگر می خواسته در ظرف مدت کمتر از پنج دقیقه می توانسته اتاق را در هتل رزرو کند. مسئول آژانس که متوجه شد ما تحقیقات کاملی کرده ایم و دروغگویی آنها برایمان ثابت شده پس از کلی کلنجار رفتن با خودش و اعتراضات ما مجبور شد هتل NOA را با قیمت دویست هزار تومان کمتر از قیمتی که ادعا می کرد در پکیج فروش آژانس قرار دارد به ما بدهد. در پایان این موضوع، می خوام بگم که واقعاً از آژانسهای معتبر استفاده کنید، ما اینکار رو نکردیم و خیلی اذیت شدیم و به استرسش نمی ارزید.

خوب روز موعود فرارسید و ما از فرودگاه امام در تهران به مقصد فرودگاه عدنان مندرس در شهر ازمیر حرکت کردیم. طول پرواز در حدود 3 ساعت بود. لازم هست که بدونین اختلاف ساعت تهران با ترکیه حدود یک ساعت و نیم هستش؛ یعنی اگر در تهران ساعت 8.30 باشه در ترکیه ساعت عقب تره و 7 هست. بعد از رسیدن به فرودگاه و انجام اموری مثل پاسپورت چک و تحویل چمدان به سالن اصلی اومدیم که تور لیدر ها دنبال مسافراشون اومده بودن. تور لیدر ما از طرف شرکت Sea Travel بود که واقعاً هم از لحاظ برخورد خوشرو و محترم بودند و هم خیلی برنامه ریزی دقیق و مرتبی داشتند و در کلیه مواردی که می توانستند، دوستانه و دلسوزانه کمک می کردند. لازمه بدونین که در ترکیه مردم اونجا نه زیاد به زبان انگلیسی علاقه دارند و نه حرف می زنند که این موضوع برای یه کشور توریستی و شهری مثل کوش آداسی که از خیلی جاهای دنیا و مخصوصاً از اروپا به اونجا می آن، کلی کشتی کروز اونجا لنگر میندازه؛ خیلی نکته منفی هستش. خلاصه تور لیدرها مسافران رو بر اساس هتل هاشون دسته بندی کردن و سوار اتوبوس شدیم که به سمت شهر کوش آداسی و هتل بریم.

سفرنامه کوش آداسی

تور لیدرهای ما خانم سوسن و آقای کیارس بودن که واقعاً عالی بودن و در اینجا ازشون یاد و قدردانی می کنیم و امیدواریم دوباره ببینیمشون. بعد از رسیدن به هتل مشغول تحویل واچر ها و پاسپورتها شدیم تا اتاقامون رو تحویل بگیریم. اینجا یکسری نکات هست که لازمه یادآوری کنم. کشور ترکیه کلاً از لحاظ استانداردهای هتل داری از بقیه جاهای دنیا پایین تره؛ یعنی مثلاً اگر شما به کشورهایی مثل امارات، مالزی، بلغارستان و یا جاهای دیگه سفر کرده باشین؛ در بدو ورود به هتل های ترکیه، یه مقداری تو ذوقتون می خوره. من این موضوع رو از تور لیدرهامون پرسیدم و مشکلاتی که از نظر من در هتل وجود داشت؛ که الان توضیح می دم رو، اغلب هتل ها در ترکیه دارند. مثلاً هتل ما یعنی NOA در لابی سیستم تهویه نداشت و برای مقابله با گرما اونا پنجره هارو باز می گذاشتند. اندازه اتاقها متوسط تا حدودی هم کوچیک بود البته این موضوع زیاد سخت نبود. در اتاقها دمپایی وجود نداشت، مسواک و از این جور چیزا در سرویس بهداشتی نداشت. حمام فقط دوش داشت یعنی وان و از اینجور چیزا نبود. خیلی چیزا در هتلی که خدمات All inclusive بود بطور خنده داری هزینه Extra داشت مثل Safe BOX یا سرویس Laundry. البته یه چیز خوبی هتل ما داشت که بعداً متوجه شدیم خیلی از هتل های کوش آداسی نداره، این بود که امکان کنترل کردن سیستم تهویه اتاق در اختیار ساکنین اتاق بود در حالی که در هتل های دیگه بصورت سیستم مرکزی بود و بازم خنده دار بود؛ چون بالاخره یکی سرمایی هستش یکی مثل من گرمایی هستش و اگه شما گرمتون می شه باید صبر کنید که وقت روشن کردن سیستم مرکزی برسه تا از گرما تلف نشین. خوشبختانه در هتل ما کنترل این موضوع دست خودمون بود. اتاقها هم همگی رو به دریا بودن و یک بالکن کوچیک با صندلی برای نشستن و دیدن مناظر و لذت بردن داشتند.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

خلاصه اتاقامون رو تحویل گرفتیم و رفتیم یه گشتی توی محیط هتل زدیم. یکی از مواردی که اولش توی ذوقمون خورد این بود که نورپردازی محیط هتل در شب خیلی ضعیف بود. انگاری تازه به این فکر افتاده بودن که شب ها از چراغهای بیشتری استفاده کنن. البته در شب های آخر این موضوع بهتر شد ولی هنوزم بنظر من این کمبود نور در شب، فضای جالب و زیبای هتل رو تحت تاثیر قرار داده بود و ما فکر کردیم آژانسی که ازش بلیط گرفتیم، بازم بهمون دروغ گفته و کاشکی همون هتل Vista Hill رفته بودیم، که البته زود قضاوت کردیم و وقتی صبح شد و فضای هتل و امکانات اطرافشو دیدم خیلی هم خوشحال شدیم. از جمله تفریحات و امکانات داخل هتل؛ ورزشهای مثل تنیس، والیبال ساحلی، تنیس روی میز، میز بیلیارد، GYM بود که امکان استفاده رایگان از اینها وجود داشت. 2 تا استخر هم داشت که هر دو Outdoor بودن و توی یکیش بعضی وقتها واترپلو هم بازی می کردند و کنار استخر ها هم آلاچیق و صندلیهای زیادی بود که می شد استراحت کرد و یا آفتاب گرفت. سالن غذاخوری هم indoor داشت و هم Outdoor که ما همش توی سالن Outdoor بودیم که مشرف به دریا بود و از طبیعت لذت بردیم. بعضی شبها هم موقع صرف شام،موسیقی زنده داشت که جالب بود.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

روز اول پس از خوردن صبحانه تور لیدرها ما رو به گشت شهری بردند. این تور شامل بازدید از چند جای تاریخی و دیدنی به اضافه صرافی برای Change پول بود. نرخ تبدیل دلار آمریکا به لیر ترکیه توی اون موقع از 1.75 تا 1.78 لیر بازای هر دلار متغیر بود. در رابطه با این تور، اول ما صرافی رفتیم بعد از کنار اسکله ای که کشتی های کروز اونجا لنگر می انداختند گذشتیم و از کنار چند تا بازار هم گذشتیم، بعداً هم به بام کوش آداسی رفتیم و یک ویوی جالبی از کل شهر در زیر پامون بود که برای عکاسی جای جالبی بود. البته یک نکته درباره تبدیل ارز بهتون بگم؛ معمولاً فروشگاه ها همگی نرخ تبدیل رو دارند و اگه خرید کنید و بهشون دلار بدید براتون تبدیل می کنن و بقیه پولتون رو به لیر بهتون بر میگردونن، فقط اینکه ممکنه در بعضی فروشگاه ها نرخ تبدیل به لیر رو کمتر از صرافها ازتون بگیرن که زیاد هم اختلافی نداشت. درباره بازارهای نزدیک اسکله باید بهتون بگم که توری برای رفتن به اونجا نبود و خودتون می تونستین شبها به اونجا برین و هم قدم بزنین و هم خرید کنین. البته یه برنامه تفریحی به اسم شب ترک بود که نزدیک این بازار انجام می شد. ما شبهایی که بیکار بودیم از هتل می اومدیم بیرون و ون شماره 5 رو سوار می شدیم و با پرداخت کردن کرایه نفری 2.5 لیر به بازار می اومدیم. فقط یادتون باشه ون ها تا ساعت 12 شب کار می کنند و اگه جا بمونین باید تاکسی بگیرین. پیشنهاد می کنم خودتون به این بازار یه سری بزنین. بعد از بازدید از بام کوش آداسی به فروشگاه چرم رفتیم. در هنگام ورود با چای سیب ازمون پذیرایی شد و بعد به سالن شوی لباس رفتیم. تجربه جالبی بود. بعد از توضیحات صاحب فروشگاه، مدلها برای نمایش لباس یک به یک وارد سالن می شدند. در کنار صندلی شما یک برگه هایی با یک مداد بود که اگر شما از لباسی خوشتون می اومد شماره اونو انتخاب می کردین تا بتونین پس از نمایش لباسها برید و امتحانشون کنید. در مورد کیفیت چرمها باید بگم که خیلی عالی بودن ولی درباره قیمت لباسها باید بگم بعد از 50 درصد تخفیف هم کمی گرون بود و ما چون پول زیادی هم همراهمون نبود، نتونستیم خرید کنیم. ولی امان از دست این فروشندگان ترکیه که واقعاً آدم رو بیچاره می کنن. وای بهالتون اگه از چیزی خوشتون بیاد ولی به دلایل مالی نخواین بخرینش، یعنی اینقده پاپیچتون می شن که خسته کننده می شه. از ما همش می پرسید چرا نمی خرین، چقدر پول می خواین بدین، چقدر پول دارین و از اینجور سوالها که آدم دیوونه می شه. کلاً یه پیشنهاد دارم اگه چیزی که می خواستین بخرین اتیکت قیمت داشت که هیچی، فکراتون رو بکنین بعد تصمیم بگیرید ولی اگه قیمت نداشت بیخیالش بشین؛ به دو دلیل اول اینکه قیمت رو خیلی بالا بهتون می گن و رسماً می خوان جنس رو بهتون قالب کنن و دوم اینکه ولتون نمی کنن. حالا نمی خواد زیاد هم نا امید بشین، من فقط خواستم این موضوع که برای ما اتفاق افتاد رو بگم که اگه براتون پیش اومد، تو ذهنتون باشه. البته خوشبختانه 80 درصد کالاها اتیکت قیمت دارن و زیاد مشکلی نیست.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

از جمله تورهایی که تورلیدرهای شرکت Sea Travel در برنامه خود داشتند (البته این تورها بجز تور شهر همگی هزینه جداگانه داشت که بصورت دلار از متقاضیان دریافت می شد. درباره قیمت تورها هم من اونجا با شرکت های دیگه که تورهای مشابهی رو برگزار می کردند، مقایسه کردم؛ البته اختلاف قیمت داشت ولی این اختلاف خیلی زیاد نبود و با توجه به اینکه تورهای شرکت Sea Travel با لیدر فارسی زبان برگزار می کرد، بنظر من اصلاً به ریسکش نمی ارزید که شما بخاطر حتی 10 دلار اختلاف از شرکت های ترکی استفاده کنید.)، تور کشتی، ، شهر افس، بازار سوکه و چند جای دیگه بود که از بین اینها حتماً تور کشتی رو بهتون پیشنهاد می کنم که واقعاً هم جالب بود و هم با دوستان تور لیدر خیلی خوش گذشت و کلی خندیدیم. در برنامه تور کشتی؛ شنا کردن در مناطق کم عمق و بکر دریای اژه برنامه ریزی شده بود. همچنین تفریحات آبی مثل جت اسکی، Banana و ورزشهای آبی دیگه ای بود که البته هزینه اینها بطور جداگانه ازتون دریافت می شد. یک نکته جالبی هم که داشت این بود که یک عکاس در طول مسیر در کشتی از شما عکس می گرفت و بعد همه عکس ها رو چاپ می کرد و بهتون نشون می داد که هرکدام رو که می خواستین با قیمت هر عکس 10 لیر بهتون می فروخت. عکسهای کشتی ما که خیلی خوب شدن، هم منظره هاش خوب بود و هم کیفیت عکس. اگه رفتین حتماً تو کشتی عکس بگیرین. البته تو هتل ما هم عکاس بود که کلی ازتون عکس می گرفت؛ ولی تو کامپیوتر می تونستین ببینین تا بعداً چاپ کنه؛ کیفیت چاپش خیلی بد بود، بنظرم دوربین خودتون رو ببرین و تو هتل از مناظر جالبی که داره عکس بگیرین، بعد که اومدین ایران بدین براتون چاپ کنن. تازه تو هتل هر عکس رو هم 12 لیر می گرفت تا چاپ کنه، بنظرم اصلاً نمی ارزید.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : علی حیدری مقدم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه لبنان,بیروت,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه لبنان

مهرماه سال 1390 بود که با یک تور دانشگاهی که از طریق ثبت نام اینترنتی و انتخاب در قرعه کشی برای اون انتخاب شدیم، با پرواز تهران- دمشق و بعد یک مسافرت زمینی به لبنان رفتیم. فاصله زمینی دمشق تا بیروت پایتخت لبنان بسیار کوتاهه و تقریبا 2 ساعت بیشتر طول نمی کشه ولی مسأله دیگه ای که این مسیر رو طولانی کرد، معطلی در مرز بین دو کشور بود که منتظر گرفتن ویزا شدیم.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

در اون زمان، برای سفر به لبنان، نیاز به اخذ ویزا وجود داشت ولی در حال حاضر اینطور که شنیدم، احتمالا دیگه این نیاز وجود نداشته باشه. در فاصله خطوط مرزی سوریه تا لبنان، حدود 4 کیلومتر منطقه صفر مرزیه که در کوهستان قرار داره. یک فروشگاه بزرگ از همون انواع بدون مالیات هم اونجا بود(Duty Free Shop) که تقریبا هر آنچه رو که بخواهید می تونید اونجا پیدا کنید، البته برای پرداخت بهای اونها، فقط لیر لبنان یا دلار امریکا و یا یورو رو قبول می کردن. لازم بذکر است که در اون زمان، هر 1500 لیر لبنان، تقریبا معادل 1000 تومان ما بود که البته الان احتمالا خیلی تغییر کرده باشه. بعد از عبور از این قسمت، یک مسیر کوهستانی رو گذروندیم که البته خیلی زیبا بود و هر چه به بیروت نزدیکتر می شدیم، مناطق بسیار زیباتر و سرسبزتر می شد. اول وارد منطقه سرسبز بقاع غربی شدیم که چند شهر کوچک رو درون خودش داشت. یکی از مسائل جالبی که اونجا دیدیم، تعداد بسیار زیاد بانک مخصوصا بانکهای اروپایی بود. بهرحال لبنان یک کشور با سرمایه بسیار بالاست که مخصوصا خیلی از درآمدش رو از طریق لبنانیهای ساکن در خارج از اون کشور بدست میاره. منطقه بقاع غربی بسیار خوش آب و هوا بود. پس از گذر از این منطقه، به پل جدید و معروف رفیق حریری رسیدیم که از روی یک دره طولانی عبور می کرد. در ضمن باید گفت که منطقه بقاع غربی، در حقیقت یک دره طولانی است که از شمال به جنوب لبنان کشیده شده. این کشور عرض(پهنای) کمی داره و مساحت اصلیش، از شمال به جنوب گسترده شده. در کل کشور بسیار کوچکیه. معروفیت پل حریری از اون لحاظ هست که در قبل از خروج اسرائیل از لبنان، در یک حمله بطور کل نابود شد ولی در مدت زمان بسیار اندکی مجددا بازسازی و به شکل بسیار زیبایی ساخته شد. پس از رسیدن به یک منطقه کوهستانی و جنگلی دیگه، و با عبور از اون، شهر زیبای بیروت و دریای مدیترانه نمایان شد. شهر بیروت، شهریست به موازات دریای مدیترانه چون بخش زیادی از اون، کوهستانیه و فاصله زیادی بین کوه و دریا وجود نداره. به همین خاطر شاید تقریبا یک سوم شهر، بر روی مناطق کوهستانی قرار گرفته. قبل از اینکه به این شهر سفر کنم، شنیده بودم این شهر معروف به عروس شهرهای مدیترانه است. ولی تا وقتی که ندیده بودمش باور نمی کردم. این شهر بسیار زیباست. شاید فقط اگر اتوبان ورودی به این شهر که بسیار تنگ و باریک و پر از ترافیک بود( که البته در حال اصلاح اون بودند) ، واقعا هیچ موضوع نازیبا یا نامناسب دیگه ای دیده نمیشد. ساختمانها، اماکن مسکونی، مناطق طبیعی و ... همگی زیبا بودند. من قبلا به بعضی از کشورهای آسیایی سفر کردم ولی با اینکه اونها هم زیبا بودند نکته ای که بین اونها و لبنان اختلاف می انداخت این بود که در اون کشورها، پس از چند روز اقامت در اونها، متوجه میشید که تقریبا همه چیز شبیه به همه و انسان دچار یکنواختی میشه ولی در لبنان واقعا این قضیه وجود نداره. شب هنگام بود که با اتوبوس به هتل محل اقامت رسیدیم.

سفرنامه لبنان

یک هتل چهار ستاره به نام رویال پارک که در یک منطقه بسیار زیبای جنگلی در کوهستان مشرف به شهر بیروت قرار داشت. جاده کوهستانی که به این هتل می رسید، بسیار زیبا و خاطره انگیز بود که تقریبا شبیه به جاده های مناطق ییلاقی در شمال ایران بود. جاده هایی که عرض نسبتا باریکی داشتند و اطراف اونها رو ویلاهای بزرگ و شیک پر کرده بودند. قدم زدن در شبهای این مناطق بسیار خیال انگیز بود. بعضی از شبها ما اینکار رو انجام می دادیم. از اونجا که قرار بود چهار شب در این کشور باشیم، وقت کافی برای این مسائل وجود داشت. با توجه به اینکه تور ما، یک تور ویژه بود برای همین برنامه ریزیهای کامل برای اون از طرف مسوولین تور انجام شده بود. صبح فردا گشت بر روی مدیترانه با کشتی های کوچک محلی برنامه ریزی شده بود. اگر به کیش سفر کرده باشید، شبیه این نوع کشتی های تفریحی در اونجا هم وجود داره. اگر خواستید از اونها استفاده کنید باید به ساحل برید. اونها همونجا منتظر هستند و مسافران رو به گردش می برند.

سفرنامه لبنان

کرایه هرنفر 5 دلار بود. یک گشت تقریبا نیم ساعته که نمای شهر بیروت رو از سمت دریا می تونید از روی اون تماشا کنید.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

بعد از اون، برای سوار شدن به تله کابین دوباره به ساحل برگشتیم. در بیروت یک تله کابین بزرگ وجود داره که می تونید از ساحل سوار اون بشید و از اونجا و با عبور از روی شهر، به بالای کوه بلندی در مقابل شهر برید و در اونجا از بزرگترین کلیسای خاورمیانه و همچنین یک کلیسای کوچک محلی بازدید کنید. کرایه استفاده از تله کابین هم نفری 5 دلار بود. عبور از روی شهر با تله کابین بسیار جالب بود. حتی در بعضی نقاط، تله کابین از فاصله بسیار نزدیکی نسبت به ساختمانها عبور می کرد.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

انتهای خط تله کابین یک ساختمان در یک منطقه جنگلی کوهستانی بود که کاملا روی بیروت قرار داشت. مقدار کمی که اونجا به دیدن نمای شهر مشغول شدیم، یک مسیر کوچک وجود داشت که هم میشد پیاده اون رو طی کرد و هم با یک ترن مخصوص که با ریل به بالای کوه صعود می کرد.

سفرنامه لبنان

انتهای این مسیر همون دو کلیسا وجود داشتند. برای این ترن، نیازی به پرداخت هزینه نبود. در اونجا کلیسای بازلیک دقیقا در کنارمون قرار داشت. این کلیسا آنقدر بزرگ بود که از ساحل دریا هم به راحتی قابل مشاهده بود. حداقل گنجایش این کلیسا، 3000 نفر اعلام شده بود که البته در هنگام حضور ما، در حال تعمیرات بود و به همین خاطر امکان بازدید از داخل اون برای ما وجود نداشت. ولی در کنار اون یک کلیسای کوچک وجود داشت که نسبتا قدیمی و دارای معماری جالبی بود. فضای داخل این کلیسا بسیار کوچک بود ولی دارای ارتفاع بسیار زیادی بود که در انتهای اون نیز، مجسمه ای از حضرت مریم قرار داشت. برای رسیدن به بالای کلیسا، به دور اون راه پله مارپیچ ایجاد شده بود که بالارفتن از اون هم لذت زیادی داشت. قبل از بازدید از این کلیسا می بایست از موزه مردم شناسی لبنان بازدید می کردیم. بلیط این موزه و کلیسا، روی هم 5 دلار بود. موزه بسیار جالب بود و در هر بخش از اون، میشد نوع لباس و فعالیتهای مردم لبنان در گذشته رو مشاهده کرد. چون این کلیسا بالای کوه قرار داشت در هنگام حضور ما، مه همه جا رو فراگرفت و برای همین راحت نمیشد بیروت رو دید ولی کلا می گفتند نمای شهر از اونجا بسیار زیباست.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

بعد از اونجا چون خیلی از وقت گذشته بود، به یک رستوران غذاهای لبنانی در مرکز بیروت رفتیم. معروف ترین غذای اون، مشویات نام داشت که یکی از غذاهای معروف لبنانه و تقریبا مخلوطی از سه نوع از کبابهای خودمونه و بسیار خوب تهیه میشه. با توجه به هماهنگی که از قبل شده بود، برای ما نسبتا هزینه مناسبی داشت(هر دست غذا 10 دلار). لازم بذکر است که لبنان برای ما یک کشور گران به حساب میاد. هزینه غذا و مخصوصا کرایه تاکسی بسیار بالاست. اگر به صورت شخصی خواستید به اونجا سفر کنید، حتما حواستون به این مسائل باشه. یعنی همین چند گردشی رو که ما در اون چند روز رفتیم، اگر می خواستیم به صورت شخصی بریم شاید حداقل نفری 200 دلار فقط هزینه کرایه تاکسی هر نفر میشد. عصر به یکی دو تا پاساژ بزرگ برای خرید رفتیم که تقریبا در ساحل دریا قرار داشتند. اجناس اونها از نظر کیفیت واقعا خوب بودند ولی مثل بقیه موارد، اونها هم بسیار گران بودند. در مورد گرانی اگر بخوام یک مثال دیگه هم بیارم، اینه که پیشنهاد می کنم داروهای عمومی و معمولی مثلا برای سرماخوردگی و ... حتما همراهتون باشه. یکی از مواردی که در بیروت بینهایت زیاد بهش بر می خورید داروخانه است. برای ما وجود این همه داروخانه بسیار باعث تعجب بود. از راهنمای تور که پرسیدیم، بهمون گفت که اکثر داروخانه دارها خودشون دکتر معالج هم هستند و در صورت نیاز، طبابت هم می کنند. خلاصه اینکه اونجا نیاز به خرید قرصهای مناسب گلودرد پیدا کردیم، فقط دو بسته شش تایی از اونها، تقریبا 50 دلار دراومد. صبح روز بعد، برای بازدید از غارهای جعیتا حرکت کردیم.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

این غارها در فاصله نسبتا دوری از شهر بیروت و تقریبا در جهت شمال اون شهر قرار دارند. این غارها هم در یک منطقه کوهستانی و جنگلی قرار داشتند. بعد از توقف اتوبوسها، به یک ایستگاه رسیدیم که یک فاصله کوتاه رو باید با تله کابین طی می کردیم.

سفرنامه لبنان

بعد به یک میدان روبروی غارها رسیدیم که مجسمه هایی رو در اونها قرار داده بودند که جالب هم بودند.

بلیط ورودی به این غارها و استفاده از تله کابین، نفری 12 دلار بود. اونجا تبلیغاتی بود که از همه خواسته بودند تا در وب سایت ها به این غارها رأی بدهند تا به عنوان نمونه های برتر جاذبه ها و غارهای نمونه دنیا انتخاب بشند.

سفرنامه لبنان

این غارها دو عدد هستند. یکی غار خشکی و دیگری غار آبی. اول رفتیم به غار خشکی که در بالای غار آبی قرار داشت. متأسفانه درون غارها فیلمبرداری و عکسبرداری ممنوعه. در تمام طول غار راه پله نصب کرده بودند و دمای داخل، حداقل 10 درجه از بیرون خنک تر بود. فضای داخل غار از قندیلها و سنگهای معدنی جالبی تشکیل شده بود. بعد از اون قسمت، به سمت غار آبی حرکت کردیم. فاصله بین دو غار یک مسیر آسفالته بسیار زیبا بود که در اطراف اون هم کافه هایی قرار داشتند. این مسیر رو هم میشد به صورت پیاده طی کرد و هم از یک ترن لاستیک دار که زیبا ساخته شده بود به صورت رایگان استفاده کرد.

سفرنامه لبنان

نویسنده: محمد حسین غفاری

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه بانکوک,بانک تور و گردشگری,تایلند, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه تایلند (بانکوک )
در زمستان 89 به همراه همسر و پسر دو سالم تصمیم گرفتیم بریم تایلند البته من همیشه در سفرهام یک شهر را انتخاب می کنم و بر اساس تجربه به من ثابت شده اگر بخوام محلی را خوب بگردم ، در مدت یک هفته از چند قسمت کردن سفر خودداری می کنم راستش ده سال پیش که مثل خیلی از ایرانیها اولین سفرم را با اولین حقوق های کارمندی رفتم دبی بود وبا اینکه هفت روز آنجا بودم بعد از اینکه برگشتم متوجه شدم خیلی از پوینت های گردشگری را نرفتم تا اینکه در یکی از برنامه های آقای اینانلو در تلویزیون دیدم که در مورد جمع اوری اطلاعات و شناخت کامل مقصد سفر صحبت می کرد در نتیجه از آن زمان به بعد قبل از هر سفر اقدام به جمع اوری کامل اطلاعاتی در مورد هتل ها،پوینت های گردشگری(شامل ساعات بازدید و هزینه های وروردی)،سیستم های حمل ونقل کشور مقصد،اطلاعات عمومی می نمایم که در نتیجه بیشترین استفاده را از زمان ببرم در نتیجه پس از بررسی تصمیم گرفتم از طریق مشهد (بدلیل نزدیکی به محل زندگی خودم)با تورهای شرکت اسپادنا یک هفته به بانکوک سفر کنم در نتیجه در بهمن ماه 1389 بوسیله هواپیمائی ماهان به طور مستقیم به مقصد بانکوک پرواز کردیم و درفرودگاه بانکوک با استقبال نماینده شرکت سون اسکای(seven sky) به هتل رفتیم در طول مسیر که بیش از یک ساعت طول کشید نماینده تور در خصوص محل های مختلف گردشگری ، قوانین کشور تایلند و اهمیت احترام به پادشاه گفت ویک نکته جالب گفت در مورد اینکه کشیدن دست روی سر تایلندیها و لگد زدن به هر چیزی در تایلند بسیار بی احترامی می باشد و جالب اینکه در طول یک ساعت هیچ حرفی در مورد تبلیغات تورهاشون نگفت و پس از رسیدن به هتل و جمع شدن افراد تور در لابی هتل با توجه به اینکه ساعت 7 صبح بود وتا ساعت تحویل اتاقها 5 ساعتی وقت بود تور لیدر همه را جمع کرد ومجدد از همه خواست سوالاتشون را مطرح کنند پس از یک ساعتی که گذشت به من وخانواده ام یک اتاق دادند و علت اینکه ما زودتر از بقیه اتاق گرفتیم همراه داشتن بچه با ما بود که با هماهنگی لیدر تور و مسئولین هتل بدون اخذ هزینه اتاق زودتر از موعد به ما تحویل شد( این مورد در صف کنترل پاسپورت در فرودگاه هم افتاد که دیدم یک پلیس با لبخند پیش ما آمد و با اشاره به تابلو از ما خواست به قسمتی بریم که مخصوص سالمندان ،معلولین وافرادی بود که کودک همراه داشتن وکاملا خلوت بود )به هر حال هتل انتخابی ما هتل رامادا پلازا 4 ستاره در محله پتونم بود از نظر من کیفیت هتل ، صبحانه اش ،برخورد کارکنانش ،خدمات جانبی هتل در حد یک هتل چهار ستاره بود اما هر چی در مورد محله پتونم بگم کم گفتم محیط شلوغ ، کثیف ونسبتا غیر قابل تحمل بود البته بسیاری از هتل هایی (مثل بایوک اسکای،آسیا بانکوک،فرست هتل) که تورهای ایران می برند در این محله قراردارد اگر قصد خرید ندارید وتصمیم شما بیشتر گردش وتفریح است به نظر من هتل های مرکز شهرو حاشیه رودخانه مرکزی بانکوک را انتخاب کنید نهایتش اگر خواستید برای خرید برید به راحتی می توانید با پرداخت 150 بت خودتان را به بازار برسانید این محله در بانکوک موقعیت میدان توپخانه در تهران را دارد البته تور لیدر ما بقدری خوش برخورد بود ودوستانه برخورد می کرد که این موضوع کمی قابل تحمل بود نکته مهم در مورد مغازه های پتونم وجود لباسهای معمولی وغیر مارک دار در این بازار بود که براحتی می توان در بازار بزرگ تهران مشابه این اجناس را تهیه کرد البته تعدادی از پاساژها به صورت محدود لباسهای مارک دار و با کیفیت داشتن که مسلما با قیمت بالا ، در ادامه سفرنامه در مورد خرید بیشتر توضیح میدم

بعد از چند ساعتی استراحت و تنی به آب زدن در استخر هتل ، راس ساعت یک بعدظهر با هماهنگی راهنمای تور وبه همراه سایر مسافران به سمت معبد بودای خوابیده حرکت کردیم در مسیر راهنمای تور باز هم در مورد تایلند و آداب ورسوم مردم و زیبائیهای سایر شهرها و سواحل این کشور صحبت کرد معبد بودای خوابیده یکی از محل های مهم گردشگری در بانکوک می باشد که روی برنامه تور رایگان سون اسکای ارائه گردید بعد از دو ساعتی که در این معبد بودیم به سمت یک مجتمع تجاری که به صورت تخصصی تولید جواهرات قیمتی داشتند رفتیم در این محل ابتدا از کارگاه تولید جواهرات عبور کردیم و بعد از فروشگاه بزرگی که انواع جواهرات قیمتی را بفروش می رساند دیدن کردیم به نظر من ارزش یکبار دیدن را داشت و اگر کسی قصد خرید جواهرات خاص وقیمتی را داشته باشد جای بسیار مناسبی از نظر تنوع وکیفیت می باشد در خصوص قیمت ها نمی توانم نظری بدهم بعد از دو ساعت که به انتهای مسیر رسیده بودیم راهنمای تور اعلام کرد هرکس می خواهد می تواند به مرکز خرید MBK برود یا به هتل برگردد این مسیر توسط ون هایی که رایگان شما را به مرکز خرید می برند طی شد در محل درب ورودی شاهد یک جشن بسیار زیبا بودیم که به مناسبت شروع سال جدید چینی در حال برگزاری بود و در نهایت با گشتی در داخل پاساژ وپس از صرف شام در نمایندگی KFC با استفاده از ژتون های ارائه شده توسط شرکت اسپادانا به هتل برگشتیم این مجتمع دارای تنوع خوبی جهت خرید می باشد و قیمت ها وکیفیت بسیاری از اجناس در حد متوسط می باشد

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

صبح روز دوم پس از صرف صبحانه در هتل (صبحانه در تایلند معمولا تا ساعت 10 صبح سرو می شود)و کرایه یک تاکسی 100 بتی به سمت مجتمع تجاری SIAM PARGON حرکت کردیم دراین مجتمع تجاری بیشتر مارک های معروف وبا قیمت بالا را بفروش می رساند بااین حال من در نمایندگی LEE توانستم با حراجی ارائه شده سه شلوار جین را به قیمت شصت دلار تهیه کنم از نکات جالب این مجتمع وجود بیش از صد رستوران و غذا خوری به همراه بستنی فروشی وکافی شاپ در طبقه همکف از کشورهای مختلف بخصوص کشورهای جنوب شرق آسیا بود از خورنی های جالب اینجا که من تست کردم بستنی نیوزیلندی وشکلات هوکایدو(واقعا عالی بود) و لبنیاتی ژاپنی بود که انواع شیر باطعم های مختلف ارائه می دادالبته هرچی با خودم کلنجار رفتم نتونستم غذاهای چینی وتایلندی را امتحان کنم با اینکه من در سفرهام معمولا غذاهای کشورهای مبدا را امتحان میکنم چون معتقدم خوردن چلو کباب و کوبیده دریک کشور دیگه اصلا توجیح نداره در نهایت مرغ آب پز و برنج را در یک غذا خوری ژاپنی خوردم چشمتون روز بد نبینه فکر میکردی یک کم برنج ومرغ به فلفل اضافه کردن واقعا تند بود بهر حال تا بعدظهر در پاساژ قدم زدیم وکمی خرید کردیم از امکانات دیگر این مجتمع وجود کتابخانه بسیار متنوع این مجموعه در طبقه پنجم بود برای کسانی که مثل همسر من بدنبال مجلات خارجی می گردند خیلی خوب بود در طبقه هفتم بیش از پنج سینما داشت که فیلم های روز دنیا را نمایش می دهند که ما هم پس از انتخاب یک فیلم رفتیم هم دو ساعتی استراحت کنیم و هم یک فیلم ببینیم که بد نبود و بعدش به هتل برگشتیم که با پیشنهاد همسرم به یک مرکز ماساژ که روبروی هتل بود رفتیم و همسرم ماساژ پا را امتحان کرد ومن ماساژ با ماهی های ریز را که خوب بود وخستگیمون را رفع کرد یک نکته دیگه در مورد خوردنی ها بگم که در سمت چپ خروجی این پاساز یک پاساژ دیگه قرار دارد که نمایندگی STEAK HOUSE در آنجا قرار دارد ما وقتی آنجا را دیدیم تازه ناهار خورده بودیم ولی سایر دوستان همراه که رفته بودند خیلی تعریف می کردند وآنجا شما می تونید سه نوع استیک خام –نیم پز وکاملا پخته را سفارش بدین

سفرنامه بانکوک

روز سوم با هماهنگی انجام شده با تور سون اسکای به همراه 4نفر دیگر از هموطنان وبوسیله یک ون به سمت باغ وحش بانکوک رفتیم هزینه هر نفر 1000 بت به همراه ایاب وذهاب و ناهاربود ابتدا ورودی انواع میوه های استوائی را در بسته بندی های جالب بفروش می رساندند من هم که سالها در جنوب ایران زندگی کرده بودم و با طعم این میوه ها که از هند و پاکستان میامد آشنا بودم دلی از غذا در آوردم خربزه درختی-انبه- اناناس ونارگیل نرسیده که آخری حدود 45 بت بود سپس سوار ون شدیم ویک ساعت از میان حیواناتی که در محیط آزاد بودند عبور کردیم سپس به بازدید از شوی اورانگوتانها ،شیر های دریایی ودلفین ها رفتیم هر قسمت حدود 45 دقیقه طول کشید در مجموع بد نبود ولی قسمت دلفینها خیلی جالب بود در این قسمت سعی کنین در ردیف های جلو بشینین که منظره جالبتری را مشاهده کنید پس از صرف ناهار که زیاد جالب نبود و بیشتر ما میوه خوردیم حول وحوش ساعت 3 بعد ظهر به هتل برگشتیم بعد ظهر بعد از سه ساعت استراحت و سوال وجواب از راهنمای تور به سمت بازارها و دکه های محله پتونم رفتیم البته در این محل چندین پاساژ نیز وجود دارد و برای خرید سوغاتی ارزان قیمت مناسب است نکته مهم در تایلند تفاوت بسیار زیاد قیمت اولیه با قیمت پس از چک وچونه می باشد به طور مثال یک تندیس کشور تایلند را در یک مغازه 1000 بت می فروخت درست جلو درب همان مغازه تونستیم سه عدد از همان تندیس را ازیک دستفروش به 900 بت بخرم که فکر می کنم بازهم گران بود ونکته مهمتر مثل بیشتر شهرهای توریستی راننده های تاکسی اگر کمی دقت نکنی دو برابر کرایه می گیرند برای حل مشکل یا قیمت را از راهنما بپرسین یا با همراه داشتن نقشه محل مقصد را به راننده نشان دهید تا نتواند شما را بی دلیل در شهر بچرخاند و تاکید کنید از تاکسی متر استفاده کند واگر قبول نکرد قیمت را طی کنید و گرنه در مقصد به مشکل برخواهید خورد

سفرنامه بانکوک

روز چهارم یکشنبه بود و بر اساس برر سی های من در اینترنت یک بازار مثل جمعه بازار های خودمان در بانکوک بر پا بود به نام چاتوچاک که براحتی می شد با منوریل خودتان را به آنجا برسانید ولی چون ما بچه کوچک وکالسکه همراهمان بود ترجیح دادیم با تاکسی بریم حدود( 45 بت ) واقعا بازار جالبی هست بخصوص برای کسانی که قصد خرید صنایع دستی را دارند همه جورامکانات برای توریستها شامل بانک و غذا خوری مهیا است البته هوا حول وحوش ظهر خیلی گرم شده بود بهر حال این محل برای خرید جای مناسبی بود فقط در هنگام ورود حتما نقشه های راهنما مخصوص جهانگردان را در دربهای ورودی قرار دارد برداشته و محل دقیق کالای موردنظر راانتخاب کنید چون فضای خیلی بزرگی دارد اگر تمام روز هم آنجا باشید نیمی از آن را نمی شود گشت بعد ظهر بعد از کمی استراحت وخوردن غذا در یک رستوران لبنانی(اگر رفتین چای زنجبیلی را امتحان کنید) با کرایه یک تاکسی به پارک لومفینی در مرکز شهر رفتیم(محله سیلوم) در وسط این پارک یک دریاچه بزرگی قرارداشت که با اجاره یک قایق پدالی به قیمت 40 بت میشه تمام دور دریاچه را دور زد فضای داخلی پارک زیبا بود وافراد زیادی در حال ورزش کردن بودند بعد از خروج از پارک در اطراف همان پارک قدم زدیم این محله چندین هتل از هتل هایی که تورهای ایرانی ارائه می دهند قرار داشت از جمله (REGENT SILOM,CROWN PLAZA,DUSIT THANI)به نظر من این محله بسیار تمیزبود وبرای سفر خانوادگی مناسب تر از محله پتونم بود همین طور پارک ملکه سیکیریت نیز در همین نزدکی بود و مونور ریل در نزدیکی پارک ایستگاه داشت بهر حال ما تصمیم گرفتیم یک کافی خوب بخوریم که تاکسی گرفتیم و راننده ما را به جلو یک شعبه استار باکس برد واقعا قهوش خوشمزه بود فقط توجه کنید در این مغازه ها کافی سرد هم سرو می شود بعد از خروج از این محل متوجه شدیم که دقیقا پشت سر اینجا یک مجتمع تجاری به نام CENTRAL CHILDOM قرارداره چون ساعت 7 شب بود تصمیم گرفتیم بریم داخل مجتمع و دوری بزنیم از آن مجتمع های بسیار لوکس و عالی بود و قیمت ها به همان نسبت بالا بود البته در همین جا من تونستم کفش چرم مارک دار با قیمت 45 دلار بخرم برای کسانی که مغازه دار هستند و یا طراح فضاهای داخلی هستن دکوراسیون داخلی این مجتمع بسیار جالب خواهد بود

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

روز پنجم با کرایه یک تاکسی به قیمت 150 بت به سمت گراند پالاس یا کاخ پادشاه حرکت کردیم ورودی هر نفر 350 بت بود این محل از دو بخش سنتی وجدید تشکیل شده که پادشاه تایلند هم در همین محل زندگی می کند و قسمتی از کاخش را به دولت واگذار کرده تا دولت بتواند در جهت توسعه صنعت توریسم استفاده کند من که عاشق تنوع فرهنگی هستم از این مکان خیلی لذت بردم از فضاهای بسیار متنوع وچندین موزه تشکیل شده و حدود پنج ساعتی برای بازدید کامل وقت می خواد بازدید از این محل را حتما توصیه می کنم معبد بودای زمردین هم در اینجا قراردارددر این کاخ بعد از شروع حرکت امکان برگشت به مکان های قبلی نمی باشد و باید به سمت مراحل بعدی حرکت کنید حدود ساعت 4 بعد ظهر بعد خروج از این مجموعه در حال قدم زدن بودیم که متوجه شدم که در همین نزدیکی قایق هایی جهت کرایه به صورت ساعتی وجود دارد و به قیمهت 800 بت یک قایق را برای یک ساعت اجاره کردم البته بعد فهمیدم با نفری 100 بت می شد از قایق های عمومی استفاده کرد ولی بهر حال این قایق در طول رودخانه اصلی بانکوک عبور کرده ووارد یک رودخانه فرعی شد و از میان خانه های مردمی که در حاشیه رودخانه بودند عبور کرد دراین میان از ویلاهای جالب تا فقیرانه ترین خانه ها عبور کرد همین طور از محله مسلمانها عبور میکنه و می توانید منظره دید بسیاری از معابد را از سمت رودخانه مشاهده کنید در همین محل یک بازار کوچکی شبیه بازار معروف فلوتینگ مارکت وجودداشت که معمولا چند تا خانم هستن که سوار بر قایق صنایع دستی می فروشن که قیمت هاشون سه برابر چاتوچاک بود(بازار فلوتینگ مارکت در 80 کیلومتری بانکوک قرار دارد وتور ما آن را ارائه نمی داد از طرفی به علت گرانی زیاد اجناس زیاد توجیهی برای گردش نداشت) البته اگر با تور کشتی شبانه برید این تور تکراری خواهد بود من چون بچه کوچک همرام بود تور کشتی را نرفتم چون موسیقی با صدای بلند اجرا می شد ولی اگر تور کشتی را نرفتین بعد از غروب کنار رودخانه برای قدم زدن فضای جالبیه در این محل به ازای هر یک متر مربع فضا یک توریست را خواهید دید (ضمنا تور کشتی را بیشتر تورهای ایرانی دارن قیمتش 1000 بت به همراه شام و ایاب وذهاب می باشد) بعدش با کرایه سه چرخه به مبلغ 100 بت برگشتیم به محله پتونم و رفتیم به سمت هتل معروف بایوک اسکای که بلندترین ساختمان بانکوک می باشد و بعد از پرس وجو تونستیم بلیط به ازای هر نفر 250 بت تهیه کنیم همین تور را یک آژانس به قیمت 750 بت با شام بین المللی به صورت سلف سرویس ارائه می داد بعد از نیم ساعت تو صف ایستادن با آسانسور به طبقه 76 رفتیم در این محل می توانید از موزه کوچکی که قرار دارد بازدید کنید و از این ارتفاع به بیشتر نقاط بانکوک دید دارد ولی توصیه می کنم این بازدید را یک ساعت قبل از غروب برین وتا یک ساعت بعد از غروب آنجا بمانید دوربین عکاسی فراموش نشه ضمنا این هتل از هتل های خوب بانکوک می باشد

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : سعید کاظمی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:جزایر قناری,بانک تور و گردشگری,بهشت کوچک,, توسط ابراهيم صبوري |

بهشت کوچک
جزایر قناری (Canary Islands) مجمع الجزایری در کشور اسپانیاست که متشکل از 7 جزیره اصلی، تعدادی جزیره فرعی آتشفشانی در اقیانوس اطلس است.این جزایر در ساحل شمال غربی آفریقا و غرب کشور مراکش واقعند و با تنگه جبل الطارق به راحتی اسپانیا را به آفریقا متصل میسازند این جزایر خود مختارند اما زیر نظر دولت مرکزی اسپانیا اداره میشوند.در گذشته های دور این جزایر مناطق مستعمره اسپانیا بودند.امروزه این جزایر جمعا 13 کرسی در مجلس سنای اسپانیا دارند.بزرگترین این جزایر تنه ریف است. درحال حاضر لاس پالماس پایتخت جزایر قناریست ولی هر 40 سال پایتخت از لاس پاماس به تنه ریف تغییر پیدا می کند این یک قرارداد است.

سفرنامه جزایر قناری

ساحل جنوبی تنه ریف
بیشتر افراد فکر میکنند که جزایر قناری به خاطر وجود قناری به این اسم خوانده شده اند اما این تصوراشتباه است. Canary به معنی قناری نیست بلکه به معنی سگ سیاه عظیم الجثه است. زمانی که اولین گروه فاتحان وارد جزیره شدند با حمله این نوع سگهای غول پیکر مواجه شدند به همین دلیل اینجا را جزیره سگها(Canary Islands) نامیدند. از بارسلونا به تنه ریف با پروازهای ارزان قیمت اروپایی که گرفته بودم حرکت کردم این مسیر به مدت 2 ساعت طول کشید که پرواز لذت بخشی بود تمام مدت از پنجره داشتم به بیرون نگاه میکردم وقتی به اقیانوس اطلس رسیدم زیبایی غیر قابل وصفی را میدیدم. هتلی که من رزرو کرده بودم در سواحل جنوبی تنه ریف قرار داشت تنه ریف 2 تا فرودگاه دارد یکی در قسمت شمالی جزیره یکی در قسمت جنوبی حتماً اگر خودتان می خواهید سفر کنید این موضوع را در نظر بگیرید که هتل و فرودگاه در یک قسمت جزیره باشد تا برای رفتن به فرودگاه دچار مشکل نشوید. سواحل جنوبی جزیره خیلی زیباتر و امن تر از سواحل شمالیست و همیشه در هر ساعت از شبانه روز شلوغ و دیدنیست که توصیه می کنم قدم زدن کنار ساحل اقیانوس اطلس در شب را از دست ندهید.

در تنه ریف هر هتلی با هر قیمتی می توانید پیدا کنید هتل من هتل آپارتمان بود که 15 دقیقه تا ساحل پیاده روی داشت و با این حال که من high season رفتم قیمتش خیلی مناسب بود. وقتی وارد فرودگاه شدم یک حس عجیبی داشتم درو دیوار تبلیغات بزرگ از مکان های تفریحی تنه ریف وجود دارد که نقشه جزیره رو از همونجا گرفتم .از فرودگاه که خارج شدم جلوی در یک اتاق بزرگ information قرارداشت آدرس هتل را پرسیدم وسوار اتوبوس های سبز رنگی شدم که تا مرکز قسمت جنوبی جزیره می برد و از اونجا هم 6 یورو به تاکسی دادم و به هتل رسیدم.

سفرنامه جزایر قناری

هزینه تاکسی خیلی کم است فقط باید قبل از سوار شدن مطمئن بشوید که راننده آدرس را بلده تا الکی چرخ نزند چون همه تاکسی متر دارند. البته می شد توی فرودگاه ماشین هم اجاره کرد با گواهی نامه بین المللی ازیک سری مراکز اجاره ماشین که تو فرودگاه است من 3 تاشونو دیدم، رانندگی توی این جزیره خیلی راحت به نظر میرسید. به محض ورود به هتل بلیطSiam park , Loro parque را گرفتم. Siam park در قسمت جنوبی جزیره قرار دارد ولی Loro parque در قسمت شمالیست موقع خرید بلیط، بلیط اتوبوس مخصوص این پارک را هم خریداری کردم که در مجموع 67 یورو پرداخت کردم.

بعد از تحویل اتاق سریع با تاکسی به سمت Siam park رفتم یک پارک رویایی و هیجان انگیز انگار تو یه دنیای دیگم سرسره های بلند که از یک تونل آکواریوم رد می شوند همه آدمها خوشحال و سرخوش از همه جا صدای شادی و خنده می آمد. صاحب این پارک ، پرنس سیام تایلندی است که از ساخت و معماریه این پارک این موضوع را کاملاً می شود درک کرد. یک مسیر طولانی رو مثل رودخانه درست کرده بودن که با تویوپ توی رودخانه می رفتیم یک قسمتهایی آب قل قل می کرد یک قسمت آبشار بود آب رو سرمون می ریخت دوباره از یک تونل آکواریوم رد می شد که هزاران ماهی داشت .

سفرنامه جزایر قناری

همه بازی های این پارک آبی هیجان انگیز بود یک سرسره داشت فکرمی کنم زاویش با زمین 85 درجه بود که وقتی رفتم بالا پشیمون شدم ولی پشیمونی سودی نداشت و مسئولش هلم داد پایین.

سفرنامه جزایر قناری

این هم همون سرسره 85 درجه ای که باید به پشت می خوابیدی و دست ها هم روی سینه قراررمی گرفت.

یک قسمت دیگه از این پارک ساحل مصنوعی ساخته بودن که از همان آب اقیانوس بود و بصورت مصنوعی موجهای بزرگ تولید می کردند. یک قسمت هم مخصوص بازی بچه ها بود که یک ظرف بزرگی پر از آب می شد و بعد از چند دقیقه آب می ریخت رو سر بچه ها، اسمش هم lost city بود حتی دیدن بازیه بچه ها هم خیلی برام جالب بود. تو محوطه پارک پر بود از گل های خوشبو و درخت و فروشگاههایی که عروسک های مخصوص این پارک که بیشتر یک اژدهای قرمز بود و رستوران و کافی شاپ.

سفرنامه جزایر قناری

ساعت 6 پارک تعطیل می شد از پارک خارج شدم پر از اتوبوس های رایگان این پارک بود که روش عکس همون اژدها ی قرمز بود با اتوبوس رفتم کنار ساحل برای قدم زدن. کنار ساحل پر بود از رستوران همان جا به یک رستوران رفتم و درخواست کردم غذای دریای برام بیاره یک بشقاب ماهی مرکب همراه با سس مخصوص آوردند.همه مردم اینجا مهربان و خوش برخوردند اصلاً دوست نداشتم برم هتل بخوابم نمی خواستم هیچ وقتی را از دست بدم. صبح روز بعد قرار بود ساعت 8:30 صبح اتوبوس بیاد دنبالم تا برم Loro parque ، اتوبوس از جلوی همه هتل ها رد می شد و توریست ها را سوار میکرد حدود یک ساعت و نیم تو راه بودیم .

پرنس سیام پادشاه کنونی تایلند در سال ١٩١٣ تنه ریف را از نزدیک دید و شیفته آن شد و دستور داد یک دهکده تایلندی در اینجا بسازند که هروقت به تنه ریف آمد در انجا اقامت کتد.٨٠ سال بعد دخترش اینجا را گسترش داد و تبدیلش کرد به یک پارک زیبای گردشگری.

سفرنامه جزایر قناری

لورو پارک شامل بخشهای مختلفی است . شامپانزه ها- ببرها- گوریلها- پرندگان مختلف -باغ ارکیده - جنگل استوایی-آکواریومها -دلفینها و همچنین پنج برنامه نمایشی که در زمانهای مشخص اجرا میشوند و شما باید در ابتدا از روی تابلوهای راهنما زمانهای اجرای این نمایشها را ببینید و برنامه خود را برای دیدن آنها تنظیم کنید البته من این برنامه نمایش را از سایت این پارک پرینت گفته بودم..این نمایشها عبارتند از: نمایش شیرهای دریایی- نهنگها- طوطیهای رنگارنگ -دلفینها و مهمتر از همه سینمای تازه تاسیس پارک که ٣٠ دقیقه فیلم مستند حمایت از کره زمین را نشان میدهد. در بین سانس های نمایش اجازه ی ورود به کسی داده نمی شود. در میان تمام این قسمتها رستورانهای مختلف و زمین بازی کودکان هم قرار دارد.

سفرنامه جزایر قناری

در ابتدای ورود از کلیه بازدید کننده ها عکسی به همراه طوطی ها ی زیبا میگرفتن که موقع خروج بهمون فروخته می شد. بعد از ورود با پرداخت پول می شد یک تور کامل پارک گرفت که یک راهنما توریست ها را همراهی می کرد تا همه جا های پارک را ببینند و یکی دیگر از مزایای گرفتن این راهنماها این بود که در وسط نمایش ها هم امکان این وجود داشت تا داخل سالن ها شد.

سفرنامه جزایر قناری

اول سراغ پنگوئن رفتم،یک سالن سرپوشیده که به صورت مصنوعی شبیه قطب بود.همه جا از تکه های بزرگ یخ پوشیده بود و برف آرام آرام روی سر حیوانات می ریخت.آنها هم یا روی صخره های یخی لم داده بودند یا راه میرفتند و یا شیرجه میزدند توی آب. دمای این بخش که مربوط به پنگوئنهای اقیانوس اطلس است همیشه روی صفر درجه تنظیم شده و روزانه ١٢ تن برف روی سرانها میریزد.دمای آب هم همیشه روی ٧ درجه نگه داشته میشود.

سفرنامه جزایر قناری

اینجا ستونهایی شیشه ای قرار دارد که هزاران ماهی ریز و درشت در حالیکه دور هم میچرخند و میرقصند بالا و پایین میروند و در زیر نورپردازی زیبا قوس و قزحی دلفریب ایجاد میکنند. به قسمت نمایش نهنگ ها به راه افتادم ردیف های پایین و نزدیک به نهنگ نشستم و یک ال ی دی بزرگ روبروم قرار داشت تویآن همه بازدید کننده ها را نشان می داد و بالا سر بعضی ها جملههای خنده دار می نوشتکه باعث خنده تماشاگران می شد حدود 10 دقیقه طول می کشید که این فیلم را هم می شد خریداری کرد.

سفرنامه جزایر قناری

قسمت نمایش نهنگ ها از ٢٠٠۶ در این پارک راه اندازی شد یکی از عظیم ترین کارهای لورو پارک است. این نهنگها با هر جهش و شیرجه آب را بر سروروی ما میپاشند و صدایی عجیب داشتن اکثر مردم بارونی هایی تنشان بود مخصوصاً در ردیف اول و دوم .دیدن این حیوانات گنده که اینگونه دست آموز بشر شده اند و بالا پایین میپرند و عشق عمیقی که بین مربیان کوچک اندام انها و نهنگهای غول پیکر ایجاد شده است انسان را به احترام وامیدارد.این نهنگهای غول پیکر بین ۵ تا ١٣ سال عمر دارند و در استخر به عمق ١٢.۵ متر و طول ١٢٠ متر زندگی میکنند٢٢.۵ میلیون لیتر آب با پمپهای قوی از عمق ۶۵ متری اقیانوس اطلس کشیده شده و این استخر را پر کرده است تا نهنگها در محیطی کاملا منطبق با محل زندگیشان قرار گیرند.دمای آب همواره ٢٣ درجه حفظ میشود.مربیان آنها قبل از شروع کار در اینجا ٢ سال در آمریکا زندگی کردند تا از نزدیک نحوه برخورد و تعامل با این حیوانات را فراگیرند. هیچ کدام از آنها وارد آب نمی شدند.

سفرنامه جزایر قناری

این ببر سفید را از بنگال به اینجا آورده شده و جزو نادرترین و کمیاب ترین ببرهای جهان است که با جفتش به نام "صبا" که ببری عادی است زندگی میکند.هردوتای آنها از روز تولد دست آموز بوده اند و در سیرک کار میکردند. صاحب آنها این دو ببر باارزش را به مجموعه لورو پارک بخشید آن ها لابلای درختان میروند و از رودخانه کنار صخره ها آب مینوشند و به درون غار سنگیشان میروند بسیار باشکوهند.

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : آناهیت هایراپطیان

نوشته شده در تاريخ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:چین,سفر نامه چین,دیوار چین,ابراهیم صبوری,, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه چین (پکن)

سفر به بيجينگ (پكن)

با شنيدن نام چين جمعيت آن وسپس ديوار معروف آن به ذهن خطور ميكند............. داشتن جمعيت زياد شايد احساس خوشايندي در ذهن يك توريست ايجاد نكند اما ديدن پرجمعيت ترين كشور دنيا ميتواند به بهترين نحو در ويترين خاطرات جهانگردي يك توريست بدرخشد........هرچند شايد باورش سخت باشد كه وقتي وارد چين ميشويدخبري از آن ازدهام جمعيت ترافیک ومعضلات دنباله رو آن به چشم شما نميخورد، كه هيچ ، حتي این سوال برايتان پيش ميايد كه جمعيت چين كجاست ؟؟؟

 

سفرنامه چين - قسمت اول سفربه پکن :

مقدمه : براي اولين بار من وهمسرم به اتفاق دخترم ميخواستيم سفر خارج از كشور را تجربه كنيم. كجا را بايد انتخاب ميكرديم. جايي كه فرهنگش ، تاريخش، هنرش، اقليمش، معماريش و ساختار اجتماعيش تفاوت زيادي داشته باشد با انچه كه تابحال در كشور خود تجربه كرديم. ديدن كشوري كه تمام مردم دنيا به خاطر قدمت وتمدنش براي ديدنش اشتراك نظر دارند. از آنجايي كه هدفمان از اين سفرديدن تاريخ فرهنگ وهنريك كشور باستاني بود تا استفاده از ساحلي با شنهاي سفيد ودريايي فيروزه اي ، پس گزينه هاي انتخابي ما - با توجه به آگهي هاي روزنامه هاي تابستان 1390 خورشيدي - محدود ميشدند به تورهاي اروپا چين هند برزيل و آفريقاي جنوبي براساس پتاسيلهاي موجود در هر گزينه وهزينه هاي سفر كفه ترازو به سمت کشوراژدههاي زرد سنگيني ميكرد .

قسمت اول سفر به چین – شهر پکن

روز اول شنبه 19 شهريور 90: حرکت به سمت چین حضور در فرودگاه امام - ساعت پرواز 18:50 دقيقه- از ما خواسته شد كه سه ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حضور داشته باشيم وبا ليدر تور آقاي انصاري هماهنگ كنيم چون ويزاي چين به صورت گروهي گرفته ميشه براي همين در زمان چك كردن ويزا بايستي نفرات موجود در هر ليست (حدود ده نفر) به ترتيب پشت سرهم قرار بگيرن كه اين موضوع تا حدودي انرژي بر و زمانبر بودولي از محاسنش اينكه هزينه صدور ويزا ي گروهي خيلي كم ميشه و به نفع مسافرين هست .پس از انجام تشريفات اداري ، پرواز با تاخير دو ونيم ساعته انجام شد هواپيما 747 ايران اير با سرويسي مناسب.زمان پرواز9 ساعت ورود به فرودگاه بيجينگ (پكن) 6:30 صبح ، عبور از آسمان كشورهاي ايران تاجيكستان قزاقستان به مدت 4 ساعت و عبور از آسمان كشور چين و صحراي گبي به مدت 5 ساعت . دیدن فرودگاه پکن که دومين ترافيك مسافري دنيا رو داره با حجم جابجايي بيش از77 ميليون مسافردر سال به نوبه خودش جالب بود. پس از خارج شدن از سالن ترانزيت ليدر تور چيني كه زبان فارسي رو تا حدود قابل توجهي بلد بود با گلهاي رز زيبا به پيشوازمون اومد وبه هر نفرمون يك گل هديه كرد.

روز دوم يكشنبه 20 شهريور 90 : پكن ميدان تيان آنمن - شهر ممنوعه - شوي گلدن ماسك : ليدر تور همراهمون آقاي انصاري و ليدر تور چيني جيمز مارو به سمت يك اتوبوس در محوطه پاركينگ فرودگاه راهنمايي كردن ساعت حدود 8 صبح بود هوا خيلي خنك و مطبوع بود و بوي خاصي به مشام ميرسيد سوار اتوبوس كولر داري شديم گروه ما يك گروه 40 نفره با تركيبي كاملا خانوادگي بود اتوبوس شروع به حركت كرد و با توجه به اينكه ساعت تحويل اتاق 14 بعداز ظهر بود قرار شد اولين ديدار ما از ميدان تيان آنمن (بزرگترين ميدان دنيا) و پس از اون ديدار از شهر ممنوعه (بزرگترين مجموعه كاخهاي دنيا) باشه . شايد بلافاصله رفتن به ديدن چنين جايي كمي خسته كننده به نظر بياد ولي در كشور چين اونقدر موضوع براي ديدن وجود داره كه 1 ثانيه وقت رو هم نبايد تلف كرد. پس از عبور از اوتوبانهاي وسيع با چشم اندازها و فضاهاي سبز زيبا و عبور از روي پلها و رودخانه ها به مركز شهر بيجينگ (پكن) نزديك شديم يكي از وسيعترين ابر شهرهاي دنيا پايتخت پرجمعيت ترين كشور دنيا با ابعاد 40* 60 كيلومتر با طولاني ترين خيابانها و بزرگترين ميدان جهان

- ميدان تيان آنمن : وسیعترین میدان جهان به شکل مستطیل و بامساحتی بالغ بر 440 هزار متر مربع ، براي ورود به محوطه میدان كيف و ساك دستي رو از دستگاه ايكس ري رد كردن و بازديد بدني شديم که به نوع خودش جالب بود در ضلع جنوبی میدان ایستگاه وموزه راه آهن قرارگرفته در ضلع دیگر ميدان پارلمان چين وجود داشت ، بزرگترين مجلس دنيا كه داراي شش هزار نماينده هست و چندين ساختمان براي بيتوته کردن اين نمايندگان در اطراف ساختمان مجلس ساخته شده ، درسوی دیگر میدان موزه تاریخ و موزه كمونيست قرار گرفته در میانه میدان مقبره مائو وبنای یادبودی ساخته شده که به دليل كمبود وقت امكان بازديد از اون وجود نداشت در وسط ميدان دو نمایشگر بسيار بزرگ وجود داشت كه مشغول پخش تيزرهايي از هنر صنعت وكشاورزي چين بودن كه صحنه اي بسيار جالبي رو پخش ميكردن فضاي ميدان بسيار بسيار تميز بود به قولي ته سيگارهم رو زمين وجود نداشت پليسها با تك چرخهاي خود كشش ، در ميان جمعيت مشغول گشتزني بودن و توريستها مشغول بازدید از محوطه ميدان بودند در سوي ديگر ميدان وردي شهر ممنوعه و عكس مائو برروی دیوار زرشکی رنگ شهرممنوعه خود نمايي ميكرد. براي ورود به شهر ممنوعه بايد از زير گذر خياباني كه حد فاصل ميدان تيان آنمن و شهر ممنوعه بود عبور ميكرديم محوطه ورودي مملو از توريست خارجي و چيني بود كه براي ديدن جاذبه هاي كشور خودشون به پكن سفر كرده بودند.خوب حالا در استانه ورود به شهر ممنوعه قرار گرفته بوديم محوطه ای عجيب و شگفت انگيز

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

- شهر ممنوعه : چرا ممنوعه ؟ به خاطر اينكه كساني كه در اين مجموعه زندگي ميكردند و ووظيفه شان خدمت رساني به امپراطور و دربايان بوده حق خروج از محوطه كاخ رو نداشتن و كساني هم كه بيرون كاخ بودن ، اجازه ورود به داخل محوطه شهر ممنوع رو نداشتن این موضوع تا سال 1911 به قوت خودش باقی بوده رنگ زرشکی قرمز ديوار كاخ به صورت اسرارآميزي خود را از محيط اطراف جدا و مجسمه هاي شير ،درقسمت ورودي عظمت بزرگترين امپراطوري تاريخ را به هربيننده اي القا ميكرد. براي وارد شدن به مجموعه ابتدا بايست از روي پلي زيبا رد ميشديم زيرا كه پيرامون شهر ممنوعه رودخانه باعرض بيش از 50 متر وجود دارد كه شهر را ممنوعه تر نشان دهد. پس از عبور از روي پل در استانه دروازه شهر ممنوعه قرارميگيريم و وارد دالاني به طول حدود 10 متر ميشويم دستفروشان در اطراف دالان مشغول كاسبي هستند و هريك از اسباب بازي گرفته تا خوراكيهاي محلي رو براي فروش آماده كردن پس از عبورا ز دالان به صحني وارد ميشويم اطراف صحن ساختمانهاي كاخ مانندي وجود دارد در وسط محوطه غرفه هايي براي فروش سوغاتيها و اجناس برپاست فرصت براي نزديك شدن به ساختمانها وجود ندارد عبور ميكنيم وبه ديواردروازه ديگري ميرسيم كه در دل ديواري بزرگ و رفيع قرار گرفته و صحن اول را از صحن بعدي جدا ميكند هرچه جلوتر ميرويم كاخها زيباتر باشكوهتر ومهمتر ميشوند ودیگر از دستفروشان خبری نیست هر صحن به مساحت حداقل دو زمين فوتبال مساحت دارد همچنان فقط ميتوانيد از اين صحنها عبور كنيد و فرصتي براي دقت و تماشاي بيشتر ساختمانها و كاخهاي اطراف پيرامون صحنها وجود ندارد پس از از عبور يك يا دو صحن وارد صحن بزرگی ميشويد كه در آن رودخانه هاي وجود دارد از روي روخانه ها چندين پل سنگي حجاري شده زيبا عبور كرده است هنر سنگ تراشي و ساخت پلها ، پله ها و نرده ها به صورت بسيار عجيبي خودنمايي ميكند فيلم آخرين امپراطور در محوطه كاخهاي شهر ممنوعه بازي شده است.بعد از گذشت چند محوطه ديگر وارد باغ و محوطه كاخ امپراطور ميشويم كاخي بسيارزيبا كه توسط باغي به سبك باغ چيني در آغوش گرفته شده است سقفهاي زيبا مجسمه ها و بركه هاي زيبا و سنگهاي آتشفشاني كه از هزاران كيلومتر دورتر به محوطه باغ آورده شده به همراه درختان زيبا و سر به فلك كشيده فضاي زيبا و متفاوتي را پيش روي انسان قرار ميدهد.

از محوطه باغ امپراطور خارج ميشويم از دروازه آخر شهر ممنوعه و پل روي رودخانه كه عرضي بيش از 50 متر دارد عبور ميكنيم در آنسوي خيابان محوطه زيبايي به همراه سه معبد كه برروي تپه هاي بلندي قرارگرفته توجه ادمي را بخود جلب ميكند براي رسيدن به آن معابد زيبا(معبد پاگودا) بنا به گفته تور ليدرنياز به بيش از 1 ساعت پياده روي ميباشد كه ما وقتش را نداشتيم چاره اي نيست اينجا چين است براي نگاه كردن از دور هم وقت كم است به يك عكس يادگاري از معابد بسنده ميكنيم . سوار بر اتوبوس ميشويم و براي صرف ناهار به مكدونالد ميريم. بعداز ناهاربه سمت هتل حركت ميكنيم هتل 5 ستاره دابل تري هيلتون هتلي بسيارزيبا و باشكوه پس از تحويل اتاقها و استراحت عصر براي رفتن به شوي گلدن ماسك آماده ميشويم.

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

- شوي گلدن ماسك : از هتل تا تالار برگزاري مسيري حدود 30 دقيقه را بدون كوچكترين ترافيكي طي ميكنيم فضاي سبز شهر و شهر سازي زيبا و ترافيك روان نظرمان را جلب ميكند وارد محوطه اي ميشويم كه نزديك به يك شهر بازي مدرن است در محوطه تالار گروهي از مردم پير وجوان زن ومرد با يك هماهنگي خاص مشغول يوگا هستند آفتاب غروب كرده و هوا خنك است هواي آن روزهاي پكن مرا به ياد خنكي هوا در سرعين اردبيل در همين فصل مي اندازد.وارد تالار بسیار زيبايي ميشويم از ما خواسته ميشود كه از شو فيلم برداري نكنيم ليدر تور چيني جيمز كه پسري خوشرو وبا حوصله است ما را به محل صندلیمان راهنمايي ميكند عظمت سالن و زيبايي طراحي آن هر بيننده اي را مجذوب خود ميكند چراغها خامش ميشود موسيقي زنده در تالار طنين افكن ميشود رقص نور با موسيقي زنده نويد ارايه برنامه اي ناب را ميدهد شو آغاز ميشود برنامه اي تياتر مانند كه مكالمه ندارد شو تركيبي است از موسيقي زنده رقص نور تعويض صحنه و پشت صحنه به همراه حركات موزون واكروباتيك گروهي بازيگران كه يك افسانه را نقل ميكنند .سرعت تغيير دكور بسيار بالاست در كمتر از چند ثانيه صحنه از كف و سقف و بك گراند تعويض ميشود كار به جايي ميكشد كه كف سن تبديل به يك آبشار خروشان ميشود هرچه از زيبايي اين شو بگويم كم گفتم .... افسوس كه امكان فيلم برداري از شو نبود . البته در هنگام خروج cd شو فروخته ميشد اما cd فقط كليپ ها ي چند دقيقهاي منقطع از شو بود و كل برنامه را نمايش نميداد.

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

 

روز سوم دوشنبه 21 شهريور 90 پكن : كاخ تابستاني - كارخانه مرواريد- پارك جهاني پكن

- كاخ تابستاني

تصور ميكنيد يك هديه از طرف امپراطور به مادرش چه ميتواند باشد شايد حدس زدنش آسان نباشد حتي باور كردنش هم آسان نيست بلي بزرگترين درياچه ساخته شده به دست بشر به همراه كاخي كه بر روي تپه اي مصنوعي قرارگرفته خاك اين تپه از خاكبرداري محل درياچه تامين شده درياچه اي به مساحت چند ده هكتاربا كاخي زيبا كه مشرف به درياچه است بلند ترين كريدور دنيا هم اينجاست محلي براي قدم زدن در حاشيه درياچه اين مجموعه به نام كاخ تابستاني معروف است كه هديه بوده از طرف امپراطور به مادر خود. همچنان وقت تنگ است فرصت ديدن كاخ در بالاي تپه وجود ندارد بازهم به يك عكس يادگاري بسنده ميكنيم . در حاشيه درياچه كشتي مرمري زيبايي وجود دارد كه به دستور رييس نيروي دريايي وقت چين كه يك زن بوده ساخته شده است كه بسيار زيبا و باشكوه است محوطه و فضاي درياچه و نسيمي كه مابين تپه ودرياچه مصنوعي ايجاد شده پوست انسان را نوازش ميدهد پل زيبايي در قسمتي از محوطه درياچه ساخته شده كه زيبايي درياچه و قايقهاي اژده ها مانند شناور بر روي آن را زيباتر نشان ميدهد. به صورت گروهي سوار قايق اژدهها مانندي ميشويم و از يكسوي درياچه به سوي ديگردرياچه کاخ تابستانی ميرويم جالب است بدانيد كه از اين درياچه براي پرورش مرواريدهاي آب شيرين استفاده ميشود برنامه بعدي ديداراز كارخانه مرواريد است .

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

سفرنامه پکن

- كارخانه مرواريد : سواربراتوبوس تورشده و به كارخانه مرواريد ميرويم ابتدا وارد يك فضاي آموزشي شده و يكي از پرسنل كارخانه به كمك اقاي انصاري توضيحاتي راجع به پرورش مرواريدهاي آب شيرين به ما ارايه ميكند مسابقه اي برگزار ميشود با اين سوال در داخل يك صدف چند مرواريد وجود دارد؟ به برنده يكي از مرواريدها تعلق ميگيرد از خواص درماني مرواريد جهت طراوت پوست هم صحبتهايي ميشود كه مورد استقبال جمع كثيري ازهمسفران قرار ميگيرد از انجا به سالن فروش ميرويم مرواريدهاي زيبا در رنگهاي متفاوت و مصنوعات زيبا از سرويسهاي مرواريد گرفته تا گل سرتا مجسمه هاي ساخته شده ازمرواريد چشم را نوازش ميدهد چين بزرگترين توليد كننده مرواريد آب شيرين دنياست.


 

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : حسن مریدی

نوشته شده در تاريخ جمعه 10 شهريور 1391برچسب:گرجستان,سفرنامه,جورجیا,لاری,, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه گرجستان

كشور گرجستان (تكه اي از بهشت بر روي زمين) گرجستان يكي از كشورهاي استقلال يافته از اتحاد جماهير شوروي است كه در منطقه قفقاز واقع شده و از نظر جغرافياي سياسي داراي اهميت زيادي است. اين كشور از شمال با روسيه از جنوب با تركيه و ارمنستان و از شرق با جمهوري آذربايجان همسايه بوده و در غرب آن نيز درياي سياه واقع شده است .

پايتخت آن تفليس است و اين كشور در مرز ميان اروپا و آسيا واقع شده است و كشوري كوهستاني و پرباران محسوب ميشود كه حدود 69700 كيلومتر مربع وسعت داشته و جمعيت آن 6/4 ميليون نفر بوده كه بيشتر آنها به دين مسيحيت گرويده اند و به زبان گرجي سخن گفته و خط نوشتاري آنها هم خط ويژه گرجي است. اين كشور مدتها جزيي از خاك ميهن ما بوده و در دوره صفويه نيز ميبينيم كه مادر بيشتر پادشاهان ايران گرجي بوده اند و اين كشور در سال 1812 ميلادي طبق پيماننامه گلستان رسما از ايران جدا شد و به خاك روسيه پيوست و همين طور از روسيه نيز در دسامبر 1991 جدا شد و استقلال يافت .

نام بين المللي اين كشور جورجيا (Georgia) و واحد پول آن لاري (Lari) است و حكومت آن جمهوي دموكراتيك و سكولار است. در حال حاضر براي سفر به اين كشور ميتوانيد از طريق آژانسهاي مسافرتي كه خود پروازي از خط هوايي ايران اجاره كرده اند را استفاده كرد و يا بليط خود را از خط هوايي جرجيا خريداري كرده و يا همين طور ميتوانيد از طريق زميني و از كشور ارمنستان به اين كشور سفر كرد. مدت پرواز از تهران تا تفليس حدود 45/1 دقيقه ميباشد و فرودگاه اصلي پايتخت بسيار كوچك بوده و در حال حاضر با توافقات بعمل آمده بين دو كشور ايران و گرجستان نيازي به اخذ ويزا نيست و به راحتي وارد آن كشور ميشويد.

مردم اين كشور اكثرا به زبان انگليسي هيچ گونه آشنايي ندارند و همين امر در بعضي جاها شما را دچار مشكل ميسازد اما در هتلهاي خوب آن ، چه در پايتخت و چه در شهرهاي بزرگي چون باتومي مشكل نخواهيد داشت ، مردم كشور گرجستان بسيار مهماننواز بوده و با مهرباني پاسخگوي شما هستند حتي وقتي كه هيچكدام از طرف همديگر چيزي را درك نميكند. پايتخت اين كشور با مديريت بسيار خوب اعمال شده در آن كه در حفظ ساختمانها و بناهاي قديمي بسيار كوشا بوده.

سفرنامه گرجستان

سفرنامه گرجستان

سفرنامه گرجستان

كشور گرجستان داراي آب و هواي بسيار خوب و مناظر ديدني بوده كه چنانچه وقت بگذاريد و علاوه بر شهرهاي بزرگ آن به روستاهاي اطراف تفليس هم سر بزنيد مي توانيد تاكستانها ، كليساها ، برجها و روستاهاي زيبايي را نظاره گر شويد .

سفرنامه گرجستان

اين كشور صنعتي نبوده و تنها از صادرات آن ميتوان آب معدني بسيار غني آن را نام برد كه آن را به كشورهاي ديگر صادر مي كند و از اين حيث مقام خوبي را بدست آورده و همينطور صنعت شراب سازي كه با وجود تاكستان هاي فراوان در اين كشور صادرات شراب هم جزيي از صنعت كشور محسوب ميشود . واحد پول كشور لاري بوده كه داراي قدرت پولي بالا بوده و همانند لير تركيه قدرت خريد بالايي را دارد ، اما سطح زندگي مردم در اين كشور در دو سطح بالا و يا پايين بوده و حد وسطي به عنوان طبقه متوسط براي مردم معنا ندارد و به همين علت سطح حقوق ها نيز بسيار در اين كشور پايين است.

سفرنامه گرجستان

تفليس داراي خيابانهاي بسيار زيبا است و در اين خيابانها رستورانهاي زياد با تنوع غذايي منحصر بفرد مي باشد كه علاوه بر غذاهاي گرجي كه طعم و مزه بسيار خاص و خوشمزهاي را دارا است غذاهاي بين المللي و عامه پسند هم يافت مي شود ، در خود تفليس نرخ غذا در رستورانهاي خوب كمي بالا است اما از شهر كه دور ميشويد علاوه بر اينكه بر طعم و مزه غذاها و همينطور تازگي آنها افزوده ميشود از نرخ آنها هم كاسته مي شود. براي خريد سوغاتي ميتوان گفت اين كشور چيزي نداشته و اكثرا اجناس نيز از تركيه وارد آن ميشود و بياد داشته باشيد كه هدف از مسافرت به اين كشور فقط ديدن مكانهاي ديدني و مناظر طبيعي بوده و همين طور استفاده از رستورانهاي متنوع آن ، پس فكر خريد را از سر خود به در كنيد چرا كه مسلم بدانيد دست خالي بر ميگرديد.

سفرنامه گرجستان

از نقاط ديدني شهر ميتوان پل دوستي و صلح كه بر روي رودخانه پرآب تفليس زده شده و همينطور مجسمه بسيار بزرگ و بلند مادر گرجستان كه برروي كوهي در جوار شهر بنا شده را نام برد ، به همراه بازديد از كليساهاي بسيار قديمي و ساختمانهاي قديمي شهر و ساختمان پارلمان كشور و ساختمان رياست جمهوري كه ديدنشان خالي از لطف نيست ، همينطور پارك نسبتا بزرگي كه بر روي كوه هم جوار تفليس بنا نهاده شده كه علاوه بر هواي بسيار مطبوع داراي رستورانها و وسائل تفريحي متعددي براي استفاده بچه ها ميباشد.

سفرنامه گرجستان

سفرنامه گرجستان

يكي ديگر از اين مكان ها هم موزه اصلي شهر است كه ديدنش با راهنماي انگليسي زبان و يا فرانسه زبان خود موزه همراه بوده و خالي از لطف نيست . از سمت شرقي شهر تفليس كه خارج شويد با مسيري زيبا از تاكستان ها و مزارع گسترده بعد از حدود 2 ساعت مي توانيد به روستاي سيقناقي(Signaghi)برسيد كه مشابه روستاي ماسوله كشور ما مي باشد و ضمن حفظ آثار قديمي ، در اين روستا ميتوانيد به كليساي قديمي آن و همينطور خانه هاي روستايي و زيباي آن سر زده و لحظاتي را با آرامش در آن سپري كنيد.

سفرنامه گرجستان

سفرنامه گرجستان

سفرنامه گرجستان

سفرنامه گرجستان

و از سمت غربي شهر تفليس نيز با طي حدود 1 ساعت به روستاي متسقتا (Mtsxeta) مي رسيد كه شهرت آن به كليساي قديمي آن بر ميگردد كه بازديد از آن شما را به قرون وسطي ميبرد اين كليسا يكي از جاذبه هاي مشهور اين كشور است و در سفر به اين كشور بايد در ليست نقاط بازديدي قرار داد .در خود شهر تفليس و بالاي كوهي كه به آن مشرف است درياچه اي واقع شده كه مشهور به درياچه لاك پشت ها است و علاوه بر هواي مطبوع داراي رستوران هاي زيادي در اطراف خود است كه بازديد كننده ميتواند ساعتي به دور از هياهوي شهري به استراحت مشغول شود اما چرا نام آن را درياچه لاك پشت ها آن هم بدون داشتن لاك پشت شايد شكل لاك اين حيوان بوده باشد .

نویسنده : سروش نفیسی

نوشته شده در تاريخ شنبه 4 شهريور 1391برچسب:ایتالیا ,فلورانس,میلان,ایران,گیلان,انزلی,لاهیجان,استانبول,, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه ایتالیا (فلورانس)

فلورانس را شهر هنر ومعماری می شناسند . با جستجویی کوتاه در اینترنت به جملاتی اینچنین از فلورانس میرسیم:
فلورانس زادگاه رنسانس اروپا
زادگاه دانته،داوینچی،گالیله و طراحان معروف مانند گوچی و روبرتو کاوالی

سفرعلمی و تفریحی من به شهر فلورانس29 خرداد 1391 و پس از دیداری که از شهرهای میلان و ونیز داشتم شروع شد.فلورانس یکی از مهمترین و توریستی ترین شهرهای هنری اروپا می باشد.این شهر در در نیمه دوم قرن نوزدهم برای مدتی پایتخت پادشاهی ایتالیا بوده و همچنین نیز به عنوان پایتخت هنری ایتالیا شناخته می شود.فلورانس شهر موزه ها ، تندیس ها و گالری های نقاشی است .مرکز تاریخی شهرفلورانس در سال 1982 میلادی به عنوان میراث فرهنگی یونسکو شناخته شد.

سفرنامه ایتالیا (فلورانس)

ساعت 3 بعدازظهر پس از پیاده شدن از قطار در ابتدا به قسمت اطلاعات گردشگران واقع در سمت راست ایستگاه رفته و بروشور و نقشه شهر را دریافت کردم.مرکز تاریخی شهر به لحاظ مساحت کوچک به نظر می رسید ولی به لحاظ تاریخی و هنری پر بود از موزه و گالری وهمانند سایر شهرهای ایتالیا تمام شهر موزه ای بود بدون سقف .

روز اول :

با توجه به اینکه هتل رزرو نکرده بودم درا بتدا بدنبال پیدا کردن هتلی مناسب به راه افتاده و پس از پرس و جو متوجه شدم بدلیل برگزاری فستیوال مد، اکثر هتل ها رزرو شده بود ، به هر حال به سختی توانسته هتل مناسبی را در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار رزرو کنم. برای رفت و آمد در فلورانس میتوان از اتوبوسهای داخل شهری استفاده نمود که قیمت مناسبی دارند ،تاکسی را نیز در همه جا میتوان در اختیار گرفت که قیمت بالایی داشت ولی بطور معمول گردشگری در منطقه قدیمی شهر فقط از طریق پیاده راه امکان پذیر است.

سفرنامه استانبول

پس ازاستقرار و استراحتی کوتاه گشت کوتاهی در شهر زده و از پل تاریخی" وکیو" که پل قدیمی نیز نامیده می شد بازدید کردم. این پل یکی از مکانهای توریستی فلورانس بوده و بر روی رودخانه" آرنو" که از درون شهر می گذرد قرار دارد. دو طرف روی پل مغازه های جواهر فروشی قرار داشت که جواهرات ایتالیایی زیبا و البته بسیار گرانقیمت را در معرض فروش گذاشته بودند.در خیابان کنار رودخانه نیز گالری های زیادی قرار داشت که پر بود از آثار هنری شامل نقاشی و مجسمه .

سفرنامه استانبول

اموقع برگشتن به هتل برای دقایقی مسابقه فوتبال ایتالیا – ایرلند یورو2012 را از طریق تلویزیونهای بزرگ در یکی از میدانهای شهر پخش می شد نگاه کردم و از تماشای مسابقه در کنار ایتالیایی های علاقمند و سایر گردشگران لذت بردم.

روز دوم سفر پس از صرف صبحانه در هتل و یک پیاده روی کوتاه به میدان "سینیوریتا" رسیدم که یکی از مهمترین میدانهای واقع درمنطقه قدیمی شهربود.اطراف میدان پر بود از مجسمه های تاریخی و بدل از هنرمندان ایتالیا از جمله تندیس بدل" داوود" اثر میکل آنژ.

سفرنامه استانبول

میدان و خیابانهای سنگفرش اطراف آن مکان مناسبی بود برای قدم زدن. تماشای ساختمانهای زیبای شهر قدیمی به همراه مشاهده آثار نقاشی و هنری وشنیدن صدای موزیک زنده کلاسیک از هر سو ،حس خاصی را بوجود می آورد که دل کندن از آن موقعیت را سخت می نمود.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

روز دوم

از دیگر برنامه های صبح روز دوم بازدیداز موزه نقاشی و تندیس ها و مجموعه باغهای" اوفیزی" بود که تا ظهر ادامه پیدا کرد.

سفرنامه استانبول

بعد از ظهر روز دوم نیز از کلیسای باشکوه" دوئمو" و یا همان" سانتا ماریا دل فیوره" که یکی از بزرگترین کلیساهای جهان با گنبدی بسیار بزرگ و سفالی که بنوعی نماد فلورانس محسوب شده و در منطقه تاریخی شهر قرار داشت بازدید کردم.بازدیدکنندگان با وارد شدن به کلیسا میتوانستند به بالای گنبد بزرگ رفته و شهر و مناظر اطراف را از بالای گنبد مشاهده نمایند.درخیابانها و کوچه های اطراف کلیسا نیز فروشگاههای فروش چرم ،کیف و کفش ولباس از برندهای معروف ایتالیا وجود داشت که دیدن آنها خالی از لطف نبود(البته با قیمتهای بسیار بالا).خوردن غذاهای ایتالیایی مثل پیتزا و پاستا و بستنی نیز از جمله تفریحات گردشگران است.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : سیامک ذبیحی

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:آذربایجان,زلزله,رادیو,کودک,خندان,, توسط ابراهيم صبوري |

زلزله

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:آنتاليا,تركيه,بانك تور وگردشگري,ايران ,شمال,لاهيجان,بام سبز,ديلمان,, توسط ابراهيم صبوري |

هتل رکسوس لارا (Rixos Lara) یکی از زیر مجموعه های هتل های زنجیره ای رکسوس میباشد. هتل های زنجیره ای رکسوس در اکثر شهر های مهم و توریستی کشور ترکیه دارای شعبه میباشند و اکثر این هتل ها در رسته بهترین، شیک ترین و گرانترین هتل ها محسوب میشوند. این هتل در منطقه لارا در نزدیکی شهر آنتالیا واقع شده و در کنار خود هتل های تایتانیک، میراکل و کروانسرای لارا را به همسایگی دارد . برای کسب اطلاعات بیشتر به وب سایت این هتل مراجعه نمایید.

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

هتل رکسوس لارس - آنتالیا

جهت مشاهده ادامه عکسها کلیک کنید

منبع :بانك تور و گردشگري

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:زيبا ترين جزاير,يونان,بانك تور و گردشگري,, توسط ابراهيم صبوري |

زیباترین و معروفترین جزایر یونان

یونان (Greece) کشوری در جنوب شرقی اروپا و جنوب شبه جزیره بالکان است، این کشور از شمال با آلبانی، مقدونیه و بلغارستان و در شرق با ترکیه دارای مرز مشترک زمینی است. سرزمین اصلی یونان در جنوب و شرق به وسیله دریای اژه احاطه شده و از غرب به دریای یونان محدود است. «یونان» نام فارسی این کشور است. یونان در محل اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا واقع شده است و وارث میراث یونان باستان، امپراتوری بیزانس و نزدیک چهار قرن سلطه ترکان عثمانی است.

جزیره Lesvos

Lesvos (یا جزیرۀ لسبوس) جزیره ای در یونان می باشد که در شمال شرقی دریای اژه واقع شده است. مساحت این سرزمین 1632 کیلومتر مربع می باشد که 320 کیلومتر از آن را ساحل تشکیل می دهد و بدین ترتیب این جزیره سومین جزیرۀ بزرگ یونانی و بزرگترین جزیره در بین سایر جزایر یونانی می باشد که در دریای اژه پراکنده شده اند. این جزیره توسط تنگۀ Mytilini از ترکیه جدا شده است.

برای مطالعه اطلاعات بیشتر و مشاهده عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید

جزیره لسبوس - یونان

جزیره لسبوس - یونان

جزیره لسبوس - یونان

جزیره لسبوس - یونان

جزیره Mykonos

Mykonos (یا جزیرۀ میکنوس) به عنوان بخشی از جزایر Cyclades، یک جزیرۀ یونانی است که بین تینوس، سایروس، پاروس و نکسوس قرار گرفته است. این جزیره ناحیه ای به وسعت 85.5 کیلومتر مربع را پوشش می دهد و سطح آن در بالاترین نقطه 341 متر بالاتر از سطح دریا قرار می گیرد. اینجا 9.320 نفر سکنه دارد (تا سال 2001) که اکثر آنها در بزرگترین شهر آن یعنی Mykonos زندگی می کنند که در ساحل غربی واقع شده است. (به Mykonos اصطلاحا Chora هم می گویند که به معنی شهر است. اینگونه نامگذاری در زبان یونانی زمانی اتفاق می افتد که نام یک جزیره با نام شهر اصلی اش یکسان باشد.) Mykonos یکی از جزایر چند ملیتی اروپاست و مقامی سمبلیک در بین گردشگران اروپایی بدست آورده است.

برای مطالعه اطلاعات بیشتر و مشاهده عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید

جزیره میکنوس (میکونوس) - یونان

جزیره میکنوس (میکونوس) - یونان

جزیره میکنوس (میکونوس) - یونان

جزیره میکنوس (میکونوس) - یونان

جزیره Santorini

جزیره سنتورینی (Santorini) که با نام "ترا(Thera)" نیز شناخته می شود در200 کیلومتری کشور یونان در دریای اژه قرار دارد. جمعیت این جزیره کمتر از 15000 نفر می باشد و به خاطر محلی که جزیره واقع شده و رنگ خانه های آن معروف شده است. جزیره سانتورینی نمای بسیار زیبایی دارد و از نظر جغرافیایی بی نظیر است که هرکس حداقل یک بار در زندگی اش باید آنرا ببیند علیرغم موج عظیم توریستهایی که در این جزیره ازدحام می کنند. درطول قرنها , یونانیان روستاهایی را بر لبه های تیز آتشفشانهای بلند سانتورینی بنا می کردند. این اجتماعهای فریبنده همراه با نماهای نفس گیراز تخته سنگهای صاف و خلیج آبی عمیق به سانتورینی زیبایی ای می بخشد که همگان را شیفته این منظره ها میسازد. چنانکه امروزه معلوم شده است جزیره سانتورینی در 3500 سال پیش پدید آمده هنگامیکه آتشفشان عظیمی فوران کرده بیشتر قسمتهای جزیره امروزی را به بیرون ریخته است .

برای مطالعه اطلاعات بیشتر و مشاهده عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید

جزیره سانتورینی یونان

جزیره سانتورینی یونان

جزیره سانتورینی یونان

جزیره سانتورینی یونان

جزیره Rhodes

Rhodes (یا جزیرۀ رودس) جزیره ای در یونان می باشد که در دریای اژۀ شرقی واقع شده است. Rhodes از لحاظ جمعیت و وسعت، بزرگترین جزیره از میان جزایر Dodecanese می باشد. جمعیت آن 117.000 نفر است و مرکز آثار باستانی این گروه از جزایر می باشد. قانونا، این جزیره یک شهر مستقل در درون بخش وابستۀ Rhodes می باشد که همگی جزو محدودۀ اژۀ جنوبی هستند. شهر اصلی این جزیره و محل استقرار شهرداری آن، شهر Rhodes می باشد که 53.709 نفر سکنه دارد (تا سال 2001) و در شمال شرقی جزیرۀ کرت، جنوب شرقی آتن و جنوب غربی ساحل آنتالیای ترکیه واقع شده است.

برای مطالعه اطلاعات بیشتر و مشاهده عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید

جزیره رودس - یونان

جزیره رودس - یونان

جزیره رودس - یونان

جزیره رودس - یونان

جزیره Crete

Crete (یا جزیرۀ کرت) بزرگترین و پرجمعیت ترین جزیرۀ یونانی و پنجمین جزیرۀ بزرگ در دریای مدیترانه است. این جزیره قسمت مهمی از اقتصاد و فرهنگ موروثی یونان را تشکیل می دهد و این در حالیست که خصوصیات فرهنگی و محلی خود را نیز حفظ می کند (مانند لهجه، شعر و موسیقی). همچنین کرت مرکز تمدن Minoan می باشد که از اولین تمدن های اروپا بوده است.

برای مطالعه اطلاعات بیشتر و مشاهده عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید

جزیره کرت - یونان

جزیره کرت - یونان

جزیره کرت - یونان

جزیره کرت - یونان

آتن

آتن، پایتخت کشور یونان، شهری است که در دل قرن ها تاریخ غرق شده است. شاید آتن جذاب ترین و مشهورترین شهر در دنیا نباشد اما اگر کمی دقیق تر بدان بنگرید شهر دلفریب، جذاب و پرجنب و جوش آتن را در مقابل چشمان خود خواهید دید. یکی از بهترین راه های لذت بردن از تابستان آتن این است که روزهای خود را مانند آتنی های محلی بگذرانید. یعنی صبح زود بیدار شوید، صبحی پرمشغله داشته باشید (مثلا به بازدید چند چشم انداز فوق العاده بروید) و سپس در هوای گرم روز از خوابی عمیق، طولانی و دلپذیر لذت برید و شب ها بیدار بمانید. شب گذرانی های آتن عالی هستند و رستوران ها، کافه ها و سرگرمی های عالی و بی شماری در داخل و مرکز این منطقه موجودند.

برای مطالعه اطلاعات بیشتر و مشاهده عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید

آتن - یونان

آتن - یونان

آتن - یونان

آتن - یونان

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:سفرنامه,ازمير ,تركيه,زبان تركي, توسط ابراهيم صبوري |

من در اردیبهشت سال 91 به ترکیه سفر کردم و حدود 16 روز در آنجا اقامت داشتم ابتدا من با هواپیما به استانبول سفر کردم و بدلیل آزمون از استانبول به ازمیر سفر کردم سفر جالبی بود چون بالاخره یک کشور خارجی بود با یک زبان متفاوت و چون من به زبان ترکی تسلط داشتم توانستم در ترکیه به خوبی ارتباط برقرار کنم فقط تفاوت های اندکی بین ترکی استانبولی و ترکی آذری وجود دارد.

سفرنامه ازمیر

از لحاظ فرهنگ مردم ترکیه بسیار مردم خون گرم و بافرهنگی هستند و اگر ببینند کسی در کشورشان غریب است سعی می کنند با تمام وجود کمک کنند البته با اینکه در کشور بسیار گرانی زندگی می کنند ولی همیشه خوشحال و خندان هستند. من در ابتدا به فرودگاه استانبول رفتم و چون قرار بود مستقیم به ازمیر بروم چند ساعتی را در فرودگاه سپری کردم درابتدا فرودگاه استانبول بسیار چشم نواز بود و طراحی و معماری قابل توجهی داشت

سفرنامه ازمیر

البته من فکر می کنم به دلیل موقعیت استراتژیک این فرودگاه و ورود و خروج فراوان مسافران زیبایی فرودگاه قابل پیشبینی بود در ابتدا سیستم حمل و نقل مکانیزه مسافر برای من قابل توجه بود چون که از همان لحظه خروج از هواپیما ریل های برقی از همان درب ورودی تا قسمت مرکزی فرودگاه مسافرین را همراه می کرد البته جدای از مسافت طولانی درب های ورودی هواپیما تا مرکز فرودگاه این نکته من را به یاد فرهنگ مردم ترکیه انداخت که چقدر دولت به آسایش مسافرین فکر می کند و از این روش های خدماتی استفاده می کند. اولین نکته جالب که من برخورد کردم نحوه صحبت کردن انها بود چون که بالاخره هر فرد به کشور و محیط کشور خویش عادت کرده و شنیدن صحبت مخالف با زبان مادری قدری باعث تعجب انسان میشود.

سفرنامه ازمیر

هنگامیکه که من به مرکز فرودگاه رسیدم فروشگاه های فریشاپ خودنمایی می کرد هرکدام اجناس متفاوتی داشتند و اکثرا از مارک های مشهور و قابل اطمینان بودند البته اکثر این فروشگاه ها بیشتر شکلات ،عطروادکلن ارائه می کردند و در قسمت های عطر و ادکلن هر محصول قابلیت تست هم داشت البته نکته جالب دیگر هم ماشین حساب بود که در دست تمام فروشنده ها بود و فقط در حال تبدیل دلار ویا یورو بودند البته در حالت عادی تمام قیمت های این فروشگاه ها بر روی یورو قرار داشت و این هم بدیل قرارگیری ترکیه در منطقه اروپاست.

سفرنامه ازمیر

بعد از گذشت چند ساعت به قسمت پرواز های داخلی رفتم و ترکیه را به قصد ازمیر ترک کردم البته نمی توان گفت که استانبول را اصلا مشاهدا نکردم چون که بالاخره از داخل هواپیما هنگامی که هواپیما از استانبول پرواز می کرد می شد که از بالا معماری و محیط استانبول را مشاهده کرد از بالا اینطور که مشاهده کردم استانبول یک شهر بسیار زیباست که دارای نظم بسیار بالا در ساختمان سازی می باشد.

سفرنامه ازمیر

هنگامیکه به ازمیر رسیدم آب و هوای بسیار خوبی داشت و همچنین آلودگی هم تقریبا وجود نداشت چون که حدود 99 درصد مردم از خودروهای جدید و مدرن استفاده می کنند و همین امر باعث پاک ماندن هوای ازمیر می شود.

سفرنامه ازمیر

بعد از طی مسیری به مترو رسیدم و نکته جالبی که بود در زمانبندی توقف مترو بود چون که من به مترو های ایران عادت کرده بودم و اصلا نمی دانستم که درهای مترو بسیار سریع بسته می شود حدودا 4 تا 5 ثانیه و این برای من جالب بود نکته مهم دیگر هم که کلا در ترکیه مهم است کارت های کنت هست در ترکیه هیچ گاه از وجه نقد برای مترو،اتوبوس ویا کشتی های کوچک استفاده نمی شود و این هم نکته جالبی بود که تمام پرداخت ها توسط یک کارت انجام میشود و تمام مردم بالجبار از این کارت ها استفاده می کنند و هیچ گاه از پول نقد برای حمل و نقل شهری استفاده نمی کنند

سفرنامه ازمیر

کلا در ترکیه مردم به زمان اهمیت زیادی می دهند . یکی از مواردی که بسیار برایم جالب بود غروب آفتاب بود و منظره ای که بر روی دریا ایجاد می کرد و به همین دلیل بود که حدود 99 درصد آپارتمان ها دارای بالکن بودند و تمام مردم هر روز صبحانه هایشان را با تماشای منظره زیبا میل می کردند که همین امر هم باعث شاد شدن روحیه مردم می شد .

سفرنامه ازمیر

سفرنامه ازمیر

سفرنامه ازمیر

البته نمی توان گفت که مردم ترکیه بدلیل اینکه گرانترین بنزین دنیا را دارند کمتر از خودرو های خود استفاده می کنند بلکه روز به روز افزایش خودرو ها باعث ایجاد ترافیک های شدید در مراکز پرتردد می شود و در نتیجه گرانی بنزین هم مردم را متوقف نمی کند .(تصویر شماره 11) اگر از لحاظ قیمت محصولات پر مصرف بخواهیم ترکیه را با ایران مقایشه کنیم به این نتیجه می رسیم که هیچ تفاوتی وجود ندارد و تقریبا قیمت ها یکسان است ولی نکته ای که مطرح می شود بحث کیفیت است که می توان گفت کیفیت محصولات در ترکیه حدود چهار برابر بیشتر از کیفیت همان محصولات در ایران است. یکی از مناطق زیبای ازمیر منطقه konak است که می توان گفت که ندیدن این منطقه از ازمیر مثل ندیدن کل ترکیه است این منطقه کلا با تمام مناطق دیگر ازمیر تفاوت های بسیار زیادی دارد

جهت مطالعه ادامه سفرنامه و مشاهده مابقی عکسها کلیک کنید

نویسنده : عطا کیانوش

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:چين,كشور افسانه ها,ديوار چين,سفر نامه, توسط ابراهيم صبوري |

چین، کشور افسانه ها

چین چين يك كشور نيست، بلكه جهاني ديگر است در دل جهاني كه ما در نقشه جغرافي مي بينيم . اگر حوصله يا وقت چنداني نداريد كه ماهها در اين كشور سفر كنيد مي توانيد چند هفته يا چند ماهي را دز سفر به اين كشور افسانه اي سپري كنيد و با حسرت محلهايي كه هنوز نديده ايد و كوله باري از خاطرات شيرين اين كشور را ترك كنيد. پي گيري جاده ابريشم قايق سواري و كشف رود يانگ تسه از جمله سفرهاي موضوعي است كه مي توان از آن لذت برد. از جمله سفرهاي موضوعي است كه مي توان از آن لذت برد. از كلان شهرهاي صنعتي با مراكز خريد عظيم و چهره اي كاملا مدرن گرفته تا زندگي بدوي و ساده در صحراي بكر سين كيانگ، چين سرزمين تنوع وتكثر فرهنگي و جغرافيايي است.

چین

چین

در صنعت و هنر اين كشور هم مي توان ميراث سفالگران سلسله هاي (قرن قبل از ميلاد ) را ديد وهم مي توان صنعت اين كشور در ساخت جديدترين سفينه هاي فضايي.

چین

چین

زبان:

اكثر زبانهايي كه مردم چين استفاده مي كنند به خانواده زبانهاي چيني- تبتي ((Sino- Tibetan تعلق دارند كه در حدود 29 گروه قومي-نژادي مختلف را در بر مي گيرد. چيني يا پينين ((Pinyin اصلي ترين زبان يا گروه زباني در چين است كه به گويشهاي مختلف در سراسر چين مورد استفاده واقع مي شود .

چین

چین

ماندارين((Mandarin، كه 70 درصد جمعيت بدان صخبت مي كنند، وو((WU زبان مردم شانگهاي، يو((YUE يا كانتون، مين، گان و هاكا اصلي ترين گويشهاي زبان چيني محسوب مي گردند. قبل از قرن بيستم ميلادي چيني كلاسيك زبان نگارش و مكاتبات اداري در سراسر اين كشور عظيم بود و ده ها ميليون نفر در گوشه گوشه چين از اين زبان نگارش واحد جهت مكاتبات استفاده مي گردند و به عنوان عنصري كليدي در همبستگي ملي چيني ها ايفاي نقش مي كرد.

چین

چین

از اوايل قرن بيستم خطي استاندارد و ملي در سراسر چين به كار گرفته شد، كه آنرا بر اساس زبان ساندارين پايه گذاري نموده بودند. مغولي، اويغوري، تبتي، ژوانگ (تايلندي) و كره اي از زبانهايي هستند كه علاوه بر چيني به صورت گسترده اي در چين به كار مي روند.

چین

چین

مردم:

چين كشورمعابد بديع و بي همتاست. كافي است تا چند قدمي در خياباني در يكي از شهرهاي كوچك چين قدم بزنيم تا معابدي با شكوه و عرفاني برخورد كنيم كه طراحي و معماري آنها نوازشگر چشمهاي هر بازديد كننده اي است.

يكي از اصلي ترين ويژگي هاي مذهبي در چين "تنوع" و "تكثر" است. آمار دقيقي از تعداد پيروان مذاهب مختلف در چين موجود نيست. بحش عظيمي از جمعيت به هيچ ديني اعتقاد ندارند. بوديسم ( پيروي از آيين بودا) دين اصلي در چين است. وبيشتر چيني ها از قرن اول ميلادي به بوديسم ماهايانا اعتقاد دارند (Mahayana Buddhism) كه گونه اي از بوديسم است.

چین

چین

 

تائوئسيم (Taoism) دومين دين اصلي درچين است.در عين حال بسياري از چيني ها به تركيبي از بوديسم و تائويسم اعتقاد دارند. پيروي از آيين كنفوسيوس فيلسوف بزرگ چين باستان بازتاب و تاثيري عميق در مذهب و اخلاق چيني ها در طول تاريخ به جاي گذاشته است. مسيحيت و اسلام به ترتيب از ديگر اديان پرطرفدار در چين مي باشند و مسلمانان چين (در حدود 20 ميليمن نفر ) نقش عمده اي گسترش اسلام در آسياي شرقي بر عهده داشته اند.

جهت مشاهده ادامه عکسها و مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید

منبع:بانك اطلاعات گردشگري ايران و جهان

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:سفر نامه آسیای میانه,ازبکستان,خوارزم,پرواز بین المللی,, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه آسیای میانه - قسمت اول ازبکستان

بخش اول: از سُغد تا خوارزم غرق در افکار توی صندلی خودم فرو رفته بودم که صدای بازشدن میز جلوی صندلی مرا از آن حالت بیرون آورد. مهمان‌دار ایران‌ایر صبحانه‌ای گرم و مطبوع روی میز گذاشته بود. نیمرو با تکه‌ای سوسیس سرخ شده با خیار و گوجه به همراه پنیر و کره، صبحانه‌ای بود که با ولع مشغول خوردنش شدیم، صبحانه‌ای که بعداً وقتی سوار خطوط هوایی ازبک و قزاق شدیم، ارزشش را فهمیدیم چراکه آن‌جا آب هم دستمان ندادند چه برسد به صبحانه گرم!

برخلاف تصور ما از یک پرواز بین‌المللی، بعد از گذشت یک ساعت هواپیما شروع به کم کردن ارتفاع کرد و تا به خود جنبیدیم در فرودگاه تاشکند پیاده شدیم. فرودگاهی که کل آن از یک سالن فرودگاه مهرآباد نیز کوچک‌تر بود. تجربه سفر تاجیکستان به ما آموخته بود که کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق فرآیندهای گمرکی و امنیتی احمقانه‌ای دارند اما برخلاف تصور فقط با پرکردن فرم اظهارنامه اموال باارزش و پول‌های همراه ظرف مدت نیم ساعت پروسه گذرنامه و گمرک تمام شد. غافل از آن‌‌که فرآیندهای احمقانه که میراث دوران کمونیستی است موقع خروج از کشور است که با چکمه روی اعصاب ما راه می‌رود!

بیرون سالن فرودگاه تاشکند، هوای خنک اما مطبوع شهریور ما را کاملاً سرِ حال آورد. برنامه روز اول ما حرکت مستقیم به‌سوی سمرقند بود و بازدید از تاشکند را در قسمت آخر سفر ازبکستان قرار داده بودیم چراکه مقصد بعدی ما پس از ازبکستان، کشور قرقیزستان بود و برای پرواز تاشکند به بیشکک مجدداً به تاشکند برمی‌گشتیم. پس ترجیح دادیم ریسک اتفاق‌های پیش‌بینی نشده را تا جایی که امکان دارد از پرواز تاشکند- بیشکک دور کنیم و دو روز قبل از پرواز حتماً خود را به تاشکند برسانیم. پس، بازدید از تاشکند را گذاشتیم برای همان دو روز.

این را هم بگویم که برنامه سفر 12روزه‌مان به سه کشور ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان را من و عطا تنظیم کردیم هرچند تمام زحمات پیگیری سفر از قبیل ویزاها، پروازهای داخلی و بین کشورها، پرواز رفت به تاشکند و برگشت از آلماتی و رزرو هتل‌ها همگی روی دوش عطا بود و من بیش‌تر با کمک اینترنت و کتاب Lonely Planet اطلاعات کشورها و مکان‌هایی که باید بازدید می‌کردیم را درمی‌آوردم. به جرأت بگویم بهترین برنامه سفری که برای بازدید از این سه کشور می‌توان تنظیم کرد همان برنامه سفر ما بود به‌طوری که هرزمان که احساس می‌کردیم تمام جاذبه‌های تفریحی- تاریخی یک شهر را به‌طور کامل گشته‌ایم و استراحتِ لازم هم داشته‌ایم، همان موقع طبق برنامه نوبت حرکت به‌سوی شهر دیگر بود.

تمام هماهنگی‌های سفر را از تهران انجام داده بودیم اما هرچه تلاش کردیم، نتوانستیم پرواز تاشکند- بیشکک را از طریق اینترنت رزرو کنیم. پس از جستجوهای فراوان، دختری ازبک به نام گلنازه که مدیر یک شرکت خدمات مسافرتی بود به ما ایمیل داد که می‌تواند از بازار سیاه این بلیت را برای ما بگیرد. پس همان روز اول سفر و قبل از حرکت به سمت سمرقند می‌بایست این بلیت را تهیه می‌کردیم.

پس از چک و چونه فراوان با رانندگان تاکسی، توافق کردیم که ابتدا ما را به دفتر گلنازه برده و پس از خرید بلیت هواپیما از آن‌جا ما را دربست تا سمرقند ببرند و برای این کار به ازای هر ماشین 50 دلار بگیرند. با توجه به مسافت 350 کیلومتری تاشکند تا سمرقند و قیمت بنزین (قیمت بنزین در ازبکستان حدوداً لیتری 900 تومان است.) و جاده‌هایی که بیش‌تر به خاکی شباهت داشت تا آسفالت به نظر قیمت عادلانه‌ای می‌آمد. هرچند دو تاکسی که اجاره کرده بودیم ما را تا پایانه‌ی حومه‌ی شهر برده و آن‌جا سوار مسافربرهای بین‌شهری کردند اما این فرآیند سریع انجام شد و خیلی اذیت نشدیم.

مسیر فرودگاه تا دفتر گلنازه فرصتی بود تا با فضای شهر تاشکند آشنا شویم. شهری بسیار سرسبز با خیابان‌های پهن به‌طوری که پهنای پیاده‌روها و فضای سبز کناری و میانی خیابان‌ها کاملاً جلب توجه می‌کرد. چیزی که دست‌کم من در هیچ شهر دیگری ندیده بودم. درختان عمدتاً بلوط بودند که یک متر پایینی آن را با رنگ سفید رنگ‌آمیزی کرده بودند. بعدها یکی از راهنماهای محلی به ما گفت که دستور این کار از زمان شوروی سابق به ما رسیده است. ما آن را محکم گرفته‌ایم و اجرا می‌کنیم هرچند کسانی که آن دستور را داده‌اند الان دیگر وجود ندارند. ظاهراً این کار به دلیل دور نگاه داشتن آفت‌ها از تنه درخت است.

خیابان‌ها نسبتاً خلوت بود. قسمت قابل توجهی از ماشین‌ها شورلت و دوو بودند. ظاهراً شرکت دوو که چند سالی است توسط شورلت خریداری شده است شعبه‌ای در کشور ازبکستان دارد. در تاشکند نیز همانند تهران اختلاف طبقاتی به‌لحاظ مالکیت خودرو به چشم می‌خورد. از لاداهای دوران جنگ جهانی دوم گرفته تا بی‌ام‌و X6 مدل 2011 همگی در خیابان‌های عریض و خلوت شهر دیده می‌شدند.

پنج دقیقه پس از آن‌که گلنازه تلفنی با راننده تاکسی ما صحبت کرد و آدرس دفترش را داد، تاکسی‌ها ما را پیاده کردند و ساختمان روبه‌رویی را نشان‌مان دادند. من و عطا از پله‌ها بالا رفتیم. در طبقه اول وارد یک دفتر کار شیک اما خالی شدیم. یک مرد و یک زن در انتهای سالن مشغول صحبت بودند. آدرس را اشتباه آمده بودیم. با هزار بدبختی حالیشان کردیم که دنبال شخصی به‌نام گلنازه می‌گردیم که آژانس مسافرتی دارد. بالاخره ساختمانی را آن‌سوی خیابان نشانمان دادند که تابلویی مرتبط با گردش‌گری داشت.

وارد آن دفتر که شدیم مطمئن بودیم این دفعه درست آمده‌ایم. تابلوی مکان‌های دیدنی، پرچم کشورهای مختلف و پوسترهای تبلیغاتی ایرلاین‌های مختلف همگی حاکی از آن بود که وارد دفتر خدمات مسافرتی شده‌ایم. این بار جوانی خوش‌تیپ که انگلیسی هم خوب صحبت می‌کرد به استقبال ما آمد اما باز هم گلنازه‌ای درکار نبود! آن جوان سعی داشت به ما کمک کند و از ما مشخصات پروازی که دنبال بلیتش بودیم را پرسید اما ما اصرار داشتیم که شخص دیگری این بلیت را برای ما خریده است و فقط ما نمی‌توانیم پیدایش کنیم. خلاصه مجدد با موبایل شماره گلنازه را گرفتیم و گوشی را دادیم دست آن جوان. پس از تمام شدن صحبتش به ما اشاره کرد که منتظر بمانیم. پس از دو دقیقه‌ای پسری وارد دفتر شد و با لهجه‌ای شیرین گفت: «آقایی از ایران!» از شنیدن این جمله فارسی کلی خوشحال شدیم. طرف، کارمند گلنازه بود که دفترش درست کنار همان ساختمانی بود که دفعه اول رفته بودیم.

بالاخره گلنازه را پیدا کردیم. دختری لاغراندام با چشمانی باریک (ویژگی همه ازبک‌ها) که البته انگلیسی را خیلی خوب صحبت می‌کرد. کپی پاسپورت‌ها را از ما گرفت و برای خرید بلیت‌ها قراردادی با وی بستیم و قرار شد پنچ روز بعد که مجدداً به تاشکند برمی‌گردیم اصل بلیت‌ها را تحویل ما دهد. سوال‌هایی که داشتیم را ازش پرسیدیم و وقتی درباره تبدیل پول پرسیدیم فهمیدم که در ازبکستان نرخ تبدیل ارز به پول ملی در سیستم بانکی و در بازار آزاد خیلی با هم تفاوت دارد. در سیستم بانکی هر دلار معادل 1750 سوم بود ولی در بازار آزاد حدود 2400 تا 2500 سوم. ما 100 دلار در فرودگاه با نرخ رسمی تبدیل کرده بودیم و از این بابت حدود 30 دلار ضرر کرده بودیم. وقتی فهمیدم که گلنازه با نرخ آزاد دلارهای ما را می‌پذیرد، حدود 600 دلار تعویض کردیم. چیزی که عایدمان شد دو کیلو اسکناس بود! چراکه سوم ازبکستان پول بی‌ارزشی است، معادل 5 ریال ایران، اما حماقت بانک مرکزی آن‌ها این‌جاست که که بزرگ‌ترین اسکناس‌شان 1000 سومی است. یعنی این‌که شما بخواهید در ایران تمام معاملات خود را با اسکناس 500 تومانی انجام دهید. حالا قیافه ما را تصور کنید وقتی که 600 دلار دادیم و معادل آن به ما اسکناس‌های 500 تومانی داده شد! خلاصه پس از آن‌که کیسه‌های پول را تحویل گرفتیم سوار تاکسی شده و به سمت سمرقند به راه افتادیم.

سفرنامه آسیای میانه

جاده بین تاشکند و سمرقند از دو قسمت مجزا و یک‌طرفه تشکیل شده بود و از بابت این‌‌که راننده بخواهد مثلاً سبقت بگیرد استرسی به ما وارد نمی‌شد اما رانندگی با سرعت 120 کیلومتر بر ساعت در جاده‌ای که به دلیل چاله‌های فراوان دست کمی از یک جاده خاکی ندارد و با شورلت مدل 1978 طبیعتاً خالی از استرس هم نیست. طبیعت ازبکستان بین تاشکند و سمرقند خیلی شبیه مناطق مرکزی ایران بود. مزارع وسیع که عمدتاً زیر کشت صیفی‌جات یا پنبه بودند (ازبکستان سومین کشور عمده تولید پنبه در جهان است.) به همراه دام‌ها در دو طرف جاده به چشم می‌خوردند. باوجودی که تکان‌های ماشین به دلیل ناهمواری جاده خیلی زیاد بود اما خستگی و بی‌خوابی شب قبل، خیلی زود خواب به چشمان ما آورد. تقریباً 2 ساعت از مسیر 5/3 ساعته تاشکند- سمرقند را خوابیدیم. خیلی دوست داشتم وقتی از روی سیحون (سیردریا) رد می‌شویم آن را ببینم اما نشد.

وقتی من و عطا از خواب بیدار شدیم همچنان با سرعت در جاده پیش می‌رفتیم. با ایما و اشاره به راننده فهماندیم که جایی برای خریدن آب نگه دارد. در یکی از روستاهای مسیر توقف کردیم. از یک دخترک دستفروش یک بطری بزرگ آب خریدیم. قیمت آن از نوشابه‌های ایران ارزان‌تر بود! این موضوع که ازبکستان کشور فقیری است و قیمت اجناس و خدمات در آن به‌طرز غیرقابل باوری ارزان است روزهای بعد بیش‌تر برایمان آشکار شد. حوالی ساعت سه و نیم عصر بود که به سمرقند رسیدیم. ماشین علی و شراره حدود نیم ساعت می‌شد که رسیده بود. تا اون موقع فکر می‌کردیم راننده ما سریع رانده است غافل از آن‌که راننده دیگر در آن جاده تقریباً پرواز کرده است. بیچاره دوستانمان چه استرسی کشیده‌اند. در منطقه مرکزی و در بهترین هتل شهر، هتل افراسیاب، که از قبل رزرو کرده بودیم مستقر شدیم. هتلی که روی تابلو 5 ستاره داشت اما در خوش‌بینانه‌ترین حالت می‌شد آن را هتل سه‌ستاره فرض کرد.

مردم سمرقند و بخارا و گرگانج (چهارمین شهر مهم ازبکستان بعد از تاشکند، سمرقند و بخارا) عمدتاً از نژاد تاجیک هستند و به قول خودشان تاجیکی گپ می‌زنند ( گپ زدن = صحبت کردن) . هرچند زبان رسمی که ازبکی است نیز در خیابان‌ها شنیده می‌شود اما تاجیک‌زبان‌ها ترجیح می‌دهند بین خودشان با زبان اجدادی صحبت کنند. زبان تاجیکی با فارسی دری شباهت‌های بسیاری دارد و نسبت به فارسی که امروزه در ایران صحبت می‌شود خالص‌تر باقی مانده است. ما به سختی منظورشان را متوجه می‌شدیم اما همین که می‌توانستیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم ما را خوشحال می‌‌کرد چون انگلیسی‌شان افتضاح بود. ظاهراً دولت ازبکستان تمایلی به گسترش فرهنگ و زبان تاجیکی در کشورش ندارد و از این بابت تاجیک‌زبانان را تحت فشار قرار داده است اما روحیه حفظ فرهنگ اجدادی را می‌شد در شهرهای سمرقند و بخارا مشاهده کرد.

همان بعدازظهر روز اول که در سمرقند بودیم فرصتی بود تا گشتی در شهر بزنیم. روبه‌روی هتل ما مقبره امیرتیمور (تیمور لنگ، موسس سلسله‌ی تیموریان) قرار داشت. امیرتیمور بزرگ‌ترین افتخار ملی ازبک‌هاست و تقریباً همان نقش را دارد که کورش هخامنشی برای ما. در تمامی شهرها اصلی‌ترین میدان و مهم‌ترین خیابان به‌نام امیرتیمور نام‌گذاری شده‌اند. «فاصله بین مقبره تا هتل ما دوصد متر راه بود. هوا خنک بود و درختان کلان و نغز، پس تاکسی در کار نبود (لازم نبود) و این مسیر را پیاده گشته کردیم.» (این عبارت را با زبان تاجیکی نوشتم. زبان تاجیکی در کشور تاجیکستان با الفبای روسی و در کشور ازبکستان با الفبای لاتین نوشته می‌شود.) به مقبره که رسیدیم هوا تاریک شده بود. پس از عکاسی پیاده به سمت میدان امیرتیمور به راه افتادیم. در میدان نیز کنار مجسمه برنزی امیرتیمور عکس یادگاری گرفتیم. کم‌کم صدای قار و قور شکم‌هایمان به گوش می‌رسید. ظهر به‌طور کامل در راه بودیم و فرصت پیدا نکرده بودیم که ناهار بخوریم. پس تصمیم گرفتیم شب را در بهترین رستوران شهر شکم‌چرانی کنیم. با پرس و جو متوجه شدیم که رستورانی به نام کریم‌بیک یکی از بهترین‌هاست. با یک تاکسی خود را به آن‌جا رساندیم و متوجه شدیم که انتخاب‌مان کاملاً درست بوده است. ششلیک بره، ششلیک گوساله به همراه چهار نوع سالاد مختلف، نوشابه و نان داغ و در آخر هم دو قوری چای کبود (چای کبود = چای سبز و چای فامیلی = چای سیاه شب خوبی را برای ما رقم زد. گوشت قرمز که به صورت ششلیک سرو می‌شود یکی از غذاهای اصلی ازبکستان است. به‌طور کلی رژیم غذایی ازبک‌ها بسیار چرب است. ششلیک‌ها نیز از این قاعده مستثنی نبودند. چرب بودن کباب‌ها به‌همراه پرخوری ناشی از گرسنگی کار دست عطا داد و اوضاع مزاجی‌اش را برهم زد و باعث شد تا فردا ظهر در هتل باقی بماند.

سفرنامه آسیای میانه

صورت‌حساب آن شب حسابی باعث تعجب ما شد. اگر همان غذا و همان فضا در تهران بود، حداقل سه برابر بیش‌تر باید می‌پرداختیم. آن شب بود که فهمیدیم در ازبکستان خیلی نگران قیمت‌ها نباشیم.

سمرقند و بخارا

آژانسی که ویزاهای سه کشور را برایمان گرفته بود می‌بایست برای ویزای ازبکستان دعوت‌نامه‌ای از یک شرکت ازبکی داشته باشد. همان شرکتی که دعوت‌نامه‌ی ما را صادر کرده و هتل‌ها را رزرو کرده بود، از برنامه‌ی سفر ما خبر داشت و شخصی به نام رفیق را به عنوان راهنمای محلی برای ما فرستاده بود. ساعت 8 صبح روز دوم سفر بود که با تلفن آقای رفیق از خواب پریدیم. آقای رفیق خیلی خوب فارسی صحبت می‌کرد. با وی ساعت 10 صبح قرار گذاشتیم و برای صبحانه رفتیم پایین. مقداری پنیر، چند برگ گوجه خرد شده، یک ظرف مربا و نان بیات سه روز مانده کل صبحانه هتل پنج ستاره افراسیاب را تشکیل می‌داد!

ساعت 10 با ماشین رفیق ابتدا از مقبره امیرتیمور بازدید کردیم. درون مقبره زنی که به زحمت زبان تاجیکی‌اش را متوجه می‌شدیم از تاریخ سمرقند و این‌که امیرتیمور امپراطوری‌اش را در این شهر پایه گذارد برای ما صحبت کرد. داخل بنای اصلی، غیر از سنگ مزار تیمور چند سنگ قبر دیگر متعلق به استاد و خانواده‌ی امیرتیمور وجود داشت. افسانه‌ای که در خصوص این مقبره وجود دارد این است که تیمور گفته بود هرکس که قبر مرا باز کند، گرفتار بلا خواهد شد. ظاهراً در سال 1939 که باستان‌شناسان حکومت کمونیستی شوروی جهت عکس‌برداری از جمجمه تیمور این قبر را می‌شکافند، جنگ جهانی دوم شروع می‌شود و زمانی که پس از تحقیقات لازم آن را درون مقبره جای می‌دهند، این جنگ تمام می‌شود!

سفرنامه آسیای میانه

بعد از مقبره امیرتیمور به سمت میدان ریگستان حرکت کردیم. این میدان، قلب شهر قدیم سمرقند بوده و از سه مسجد و مدرسه‌ی زیبا تشکیل شده است. هم‌اکنون تصویر این میدان به‌عنوان سمبل کشور ازبکستان در پوسترها و فیلم‌های تبلیغاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اوج شکوفایی سمرقند در زمان تیموریان بوده است و اُلُغ‌بیک نوه‌ی تیمور که علاقه بسیار زیادی به علم و فرهنگ داشته اهتمام زیادی در ساخت مدرسه، کتاب‌خانه و رصدخانه داشته است. دانشمندان و عرفای بزرگی همچون غیاث‌الدین جمشید کاشانی و جامی در زمان این امیر تیموری برای خود اسم و رسمی پیدا کرده‌اند. مسجد الغ‌بیک بزرگ‌ترین بنای میدان ریگستان از عظمت خاصی برخوردار بود. دو مدرسه شیردر و طلاکاری حدود دو قرن بعد در کنار این مسجد ساخته شده بودند. این مدارس در دو طبقه که طبقه اول آن اتاق درس و طبقه دوم محل اسکان طلاب بوده است ساخته شده‌اند.

سفرنامه آسیای میانه

در میدان ریگستان آقای رفیق تلفنی با یکی از راهنماهای محلی هماهنگ کرد تا اطلاعات تاریخی سمرقند را برایمان توضیح دهد. زنی جوان به نام ریحانه که تحصیلاتش در رشته‌ی زبان انگلیسی بود و این زبان را خیلی روان صحبت می‌کرد. آن‌قدر روان که ترجیح دادیم به زبان انگلیسی توضیح بدهد تا زبان تاجیکی. ظهر که شد برای ناهار به هتل برگشتیم و با ریحانه مجدداً ساعت 4 عصر قرار گذاشتیم تا این بار عطا را نیز با خود بیاوریم و سایر نقاط شهر را به ما نشان دهد. حال عطا کمی بهتر شده بود و با خوراکی‌هایی که برایش بردیم کمی سرحال شد. مختصر استراحتی کردیم و رأس ساعت 4 ریحانه را در میدان ریگستان پیدا کردیم. از گوشه‌ی شمال غربی میدان پیاده به سمت مسجد بی‌بی‌خانم به‌راه افتادیم. مسیرمان پیاده‌راهی سنگ‌فرش و بسیار زیبا بود که میدان ریگستان را به مسجد بی‌بی‌خانم وصل می‌کرد.

سفرنامه آسیای میانه

مسجد بی‌بی‌خانم بزرگ‌ترین بنای سمرقند بود که سردر اصلی آن واقعاً عظیم بود. ظاهراً بی‌بی‌خانم محبوب‌ترین زن تیمور لنگ بوده و به همین دلیل به این نام ملقب شده است. افسانه‌ای دراماتیک نیز درخصوص ساخت این مسجد وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.

بعد از مسجد بی‌بی‌خانم به همراه راهنمای محلی با تاکسی به سمت رصدخانه الغ‌بیک به راه افتادیم. الغ‌بیک به نجوم علاقه زیادی داشته، به همین دلیل دستور داده بود بر تپه‌ای مشرف به سمرقند رصدخانه‌ای برای مشاهده اجرام سماوی و زاویه‌ی آن‌ها با افق بسازند. از این رصدخانه تنها قسمت محدودی باقی مانده بود اما همین مقدار نیز حکایت از عظمت آن در زمان خودش داشت. الغ‌بیک در زیج خود توانسته بود طول یک سال شمسی را با تقریب حدود یک دقیقه محاسبه کند.

در موزه‌ی نجوم رصدخانه نیز ادوات رصد نظیر اسطرلاب و اطلاعات ارزشمند دیگری نیز وجود داشت که بازدید از آن خالی از لطف نبود. تپه‌ی رصدخانه از جمله محل‌هایی در سمرقند است که کلیه عروس و دامادها برای گرفتن عکس یادگاری حتماً به آن‌جا می‌آیند. زمانی که مشغول بازدید از رصدخانه بودیم، چند زوج جوان نیز برای گرفتن عکس به‌بالای تپه‌ی رصدخانه آمده بودند. ساعت 6 عصر شده بود. با پرداخت چهل هزار سوم (بیست هزار تومان) بابت راهنمایی روزانه از ریحانه جدا شدیم. پس از استراحت مختصر در هتل مجدداً نوبت شام بود. این بار نیز یکی دیگر از رستوران‌های معروف سمرقند به نام «سنگ‌زر» را انتخاب کردیم. رستورانی در محیط روباز و سرسبز که وسط آن محل اجرای نمایش و موزیک بود. باز هم غذای خوش‌مزه و فراوان به همراه موسیقی زنده که دست کمی از یک دیسکو نداشت شبی خوش و خاطره‌انگیزی را برای ما ساخت.

سفرنامه آسیای میانه

روز سوم ساعت 12 می‌بایست با قطار به سمت بخارا حرکت می‌کردیم. صبح تا ساعت 11 که آقای رفیق دنبال ما آمد فرصت خوبی بود تا برای بخارا و مکان‌های دیدنی‌اش برنامه‌ریزی کنیم. علی و شراره هم برای خرید سوغاتی از هتل خارج شدند. طبق برنامه با آقای رفیق هتل را به مقصد ایستگاه راه‌آهن ترک کردیم. ساعت 45/11 در ایستگاه منتظر ورود قطار بودیم. در ایستگاه با یک توریست اسپانیایی آشنا شدیم که به تنهایی و فقط با یک کوله‌پشتی در حال گردش در آسیای میانه بود. جالب آن‌که سر و وضع و لباش‌هایش کاملاً مرتب و آراسته بود. نمی‌دانم چه‌طور وسایل مورد نیازش را برای آن سفر طولانی در آن کوله جای داده بود.

قطار به موقع رسید. واگن‌هایش تمیز و صندلی‌هایش کاملاً پهن و جادار اما بدون کوپه‌بندی بودند. فاصله 250 کیلومتری سمرقند تا بخارا را سه‌ساعته طی کردیم و تقریباً در تمام طول سفر خوابیدیم. آن‌قدر راحت بود که وقتی به بخارا رسیدیم کاملاً سرحال بودیم و از این‌ که قطار را برای این قسمت از سفر انتخاب کرده بودیم کاملاً خرسند. بخارا به‌طور محسوسی گرم‌تر از سمرقند بود و طبیعت اطرافش بیابانی‌تر. با تاکسی خود را هتل «بخارا پَلِس» که از قبل رزرو بود رساندیم. هتلی بزرگ و قدیمی که همانند هتل سمرقند تنها نام پنج ستاره بر خود داشت اما به‌هرحال بهتر از هتل سمرقند بود.

سفرنامه آسیای میانه

عصر بود و باز تصمیم گرفتیم چرخی در شهر بزنیم. با تاکسی به قسمت مرکزی و تاریخی بخارا رفتیم. فضایی آرام، تاریخی با معماری برجای مانده از دوران کهن که به خوبی مرمت شده بود. خورشید در حال غروب بود و نور مناسبی برای عکاسی به‌وجود آمده بود. چون فردای آن روز می‌خواستیم آن مکان‌ها را به همراه راهنمای محلی بگردیم، صرفاً به عکاسی بسنده کردیم. در قدیم ظاهراً آب رودخانه زرافشان را به سمت شهر بخارا منحرف کرده و آن را در برکه‌هایی جمع می‌کردند و از آن برای شرب استفاده می‌کردند. از این برکه‌ها تنها دوتا باقی مانده و در حاشیه یکی از این برکه‌ها توریستی‌ترین قسمت شهر معروف به «لب حوض» قرار داشت که سرشار از توریست‌های اروپایی بود. نکته تأمل برانگیز این بود که در سمرقند و بخارا که زمانی شهرتشان به شیراز رسیده بود و حافظ شیرازی هم آن‌ها را به خال دخترکی حراج کرده بود، توریست ایرانی به ندرت دیده می‌شد. سمرقند و بخارا در ذهن بسیاری از ایرانیان تنها دو نام هستند در یکی از غزل‌های حافظ!

در منطقه‌ی لب حوض رستورانی روباز وجود داشت که بهترین محل برای خوردن شام بود. طبق روال چند روز گذشته که روزها را با ناهار سرپایی و شام‌ها را با شکم‌بارگی سرکرده بودیم این بار نیز در محیطی دلنشین و آرام‌بخش شام را خوردیم. علی و شراره به سمت هتل حرکت کردند و من وعطا فرصت را غنیمت شمرده و خوشحال از کافی‌نت کشف کرده به وب‌گردی مشغول شدیم. هرچند سرعت اینترنت در ازبکستان در حد dial up ایران بود اما همانش هم نعمت بود.

صبحانه‌ی هتل در بخارا از صبحانه‌ی هتل سمرقند خیلی بهتر بود. دست‌کم نان آن تازه‌تر و نیم‌رو هم جزو منوی صبحانه بود. راهنمای محلی ما در بخارا آقای الهام (در ازبکستان، الهام نام پسر است.) بود که آقای رفیق در سمرقند هماهنگی لازم را با وی انجام داده بود. آقای الهام نیز نسبتاً خوب فارسی صحبت می‌کرد. بازدیدمان را از دیوار تاریخی شهر شروع کرده و پس از بازدید از مقبره امیراسماعیل سامانی (اسماعیل سامانی موسس سلسله سامانیان است که تاجیک‌ها او را افتخار ملی خود می‌دانند. هرچند مرکز فرمانروایی او و مقبره‌اش در ازبکستان بوده اما تاجیک‌ها اصرار دارند که او را تاجیک بنامند. تاجیک‌ها سعدی و حافظ و مولوی را هم تاجیک می‌دانند! برای اطلاعات بیشتر به سفرنامه تاجیکستان رجوع شود.) پیاده به سمت ارگ قدیم شهر به راه افتادیم. در میدان ارگ مسجدی وجود داشت که معماری آن به‌وضوح برگرفته از معماری چهل‌ستون اصفهان بود. مسجد، دارای 20 ستون چوبی بود که در جلوی آن با ایجاد یک آب‌‌گیر همانند کاخ چهل‌ستون تصویر زیبایی از 20 ستون ایجاد کرده بودند. این مسجد و ارگ شهر بقایای به‌جا مانده از دوران شیبانیان (سلسله‌ای که بعد از افول تیموریان در این منطقه شکل گرفته بود. ازبک‌های فعلی از نژاد همین شیبانیان هستند.) بودند. از ارگ چیز زیادی باقی نمانده بود چراکه در زمان ورود ارتش سرخ به این منطقه، ارگ را بمباران کرده بودند. اما قسمت‌هایی از ارگ را بازسازی کرده و به عنوان موزه از آن بهره‌برداری می‌کردند.

سفرنامه آسیای میانه

پس از بازدید از ارگ تصمیم گرفتیم تا برنامه بازدید را متوقف کرده و ناهار بخوریم. با راهنمایی آقای الهام به یکی از رستوران‌های شهر رفتیم که خیلی شیک نبود و خبری از توریست هم در آن نبود اما آقای الهام معتقد بود که غذایش بهترین است و خود بخاری (مردم بخارا ) ها روزهای تعطیل به آن‌جا می‌روند. قبل از رستوران هم آقای الهام خربزه‌ای خرید و آن را به صاحب رستوران داد تا بعد از ناهار برایمان سرو کند. این بار یکی از غذاهای محلی ازبکستان را سفارش دادیم. «آش‌پلو» غذایی بود که برخلاف بخش اول اسمش ربطی به آش نداشت و بیشتر شبیه شیرین‌پلو بود. پلویی تزئین شده با گوشت و هویج، کمی شیرین و صد البته بسیار چرب. اما به‌هرحال خوش‌مزه بود. ازبک‌ها عادت دارند قبل از هر وعده غذایی چای کبود بنوشند. چای کبود (سبز) را بدون شکر و چای فامیلی (سیاه) را فقط در صبحانه می‌نوشند (ازبک‌ها واژه نوشیدن را برای چای به‌کار می‌برند و از این‌که ما می‌گفتیم «چای می‌خوریم» تعجب می‌کردند. ضمن این‌ که چای را در پیاله می‌نوشیدند). بعد از ناهار هم برای این‌که چربی غذا ببُرد، خربزه‌ای که آقای الهام خریده بود را خوردیم که به قول خودش واقعاً «عسل‌خجالت» بود!

پس از خوردن آن غذای چرب به همراه دوغ و خربزه خواب بر ما مستولی گشت! پس برنامه را متوقف کرده و برای استراحت به هتل رفتیم و مجدداً عصر با آقای الهام قرار گذاشتیم. برنامه بازدید عصرمان همان بافت قدیمی شهر بود که روز قبل فقط فرصت عکاسی آن را یافته بودیم. این بار با توضیحات آقای الهام، مسجد کلان، مناره کلان، مدرسه علمیه میرعرب (در دوران کمونیستی شوروی، تنها مرکز اسلامی که علی‌رغم فشار کمونیست‌ها به فعالیت خود ادامه داده است، همین مدرسه علمیه بوده است. اسلام‌گراهای شوروی در آن زمان از سراسر کشور خود را به بخارا رسانده و در این مدرسه درس خوانده‌اند. افراد سرشناسی نظیر رهبر اسلام‌گراهای چچن در این مدرسه درس خوانده اند. این مدرسه علمیه هنوز هم دایر است.) ، راسته بازارهای قدیمی، تیمچه‌ها و کاروانسراها را یکی پس از دیگری دیدیم و مختصر سوغاتی از دست‌فروش‌های بساط کرده خریدیم. نکته‌ی جالبی که آقای الهام برایمان گفت این بود که زنان تاجیک زمانی که فردی از نزدیکانش فوت می‌کند، روسری سفید بر سر می‌کنند و هرچه این فرد نزدیک‌تر باشد، زمان بیشتری تعزیه می‌کند.

سفرنامه آسیای میانه

گاهی 40 روز و گاهی تا یک‌سال. این که رنگ سفید نشان عزاداری است، نقطه‌ی تمایز فرهنگی تاجیک‌ها با ایرانی‌هاست. هوا تاریک بود که از آقای الهام جدا شدیم. این‌بار شام را در یکی از رستوران‌های معروف شهر به نام «اسماعیل گل‌رخ» خوردیم.برنامه روز پنجم سفر بازدید از مناطق دیدنی اطراف شهر بخارا بود. مقبره بهاءالدین نقش‌بندی (ظاهراً صوفیان فرقه نقش‌بندیه مرید همین بهاءالدین هستند و این مکان برایشان خیلی مقدس است.) در 15 کیلومتری شرق، قرارگاه تابستانی آخرین حکمران بخارا در 5 کیلومتری شمال بخارا و منطقه چهاربکر در 10 کیلومتری غرب بخارا. باتوجه به این‌که آن روز ساعت 7 عصر به سمت تاشکند پرواز داشتیم و از طرفی پرواز را اینترنتی رزرو کرده بودیم و بلیت دستمان نبود، تصمیم گرفتیم زودتر از موقع به فرودگاه برویم. پس بازدید از مقبره بهاءالدین نقش‌بندی را حذف کردیم.

جهت مطالعه ادامه سفرنامه و مشاهده ادامه عکسها کلیک کنید

نویسنده : فرهاد ابوالقاسمی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:سفر نامه نپال,نقش هند,مثل هیچ جا,لاهیجان,گیلان,, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه نپال، سرزمینی شبیه هیچ جا

سفر به سرزمین کوههای بلند و چشم اندازهای بیکران سرزمین چشمان بودا ، رنگ ها ، معابد پیچیده در نقش ماندلا

نپال کشوری است واقع در جنوب آسیا و شمال شرق هند ، این کشور مابین چین و هند قرار دارد

سفرنامه نپال

سفرنامه نپال

جمعیت کل این کشور ۲۷ میلیون و ۱۳۳ هزار نفر است پایتخت آن شهر کاتماندو و ۶۷۲ هزار نفر جمیعت دارد . مساحت نپال ۱۴۷.۱۸۱ کیلومتر مربع و همچنین دین رسمی نپال هندو می باشد که بیش از ۸۰ % جمعیت نپال پیرو این آیین هستند ، بوداییان نیز ۱۰ % جمعیت نپال را دربر می گیرند .واحد پول نپال روپیه با واحد جزء ( پایسا ) می باشد . از صادرات نپال نیز می توان به ، برنج ، الیاف کنف ، شکر ، پوشاک ، فرش و فراورده های چرمی اشاره کرد ، شاهدانه هم به صورت غیرقانونی صادر می شود.البته هم اکنون صنعت گردشگری حرف اول را در این کشور دارد، وهر ساله گردشگران زیادی را برای بازدید از معابد و فرقه های دینی مختلف و همچنین طبیعت بکر و زیبای هیمالایا به سوی خود میکشاند.

وجود ۹ قله از چهارده قله بالای ۸۰۰۰ متر ،رشته کوههاو دره های بکر و دست نخورده، رودخانه های خروشان و پرآب ، حیات وحش منحصر به فرد ، مردمانی خونگرم و دوست داشتنی وآرام که همواره با لبخند کلمه (ناما سته ) به معنای سلام را به زبان دارند و در اوج سادگی و فقر هیچگاه باعث ایجاد احساس ناامنی و ناراحتی برای توریست ها و گردشگران خارجی نمی شوند،

دیدن شرپاهایی که با حداقل امکانات و ساده زیستی، همواره بارهای بسیار سنگین و حجیمی را با عبور از مسافت های طولانی که در باور انسان نمی گنجد، بر دوش می کشند و هیچگاه لبخندی که حاکی از رضایت و قناعت این مردمان است از روی لبهایشان نمی خشکد!ویکی دیگر از عوامل جذب گردشگران ، سهولت دسترسی به امکانات و تسهیلات گردشگری در این کشوراست بدان معنا که در دور ترین نقطه آن امکانات رفاهی را به گردشگران ارائه میدهند، و همچنین دیدن مردمان سایر کشورها که به نپال سفر می کنند و آیجاد ارتباط و گفتگو با آنان نیز از دیگر انگیزه های سفر به نپال می باشد.همه این عوامل و ویژگیها این کشور را به عنوان یکی از مهیج ترین و پر جاذبه ترین مقاصد گردشگری برای عموم و به خصوص دوست داران طبیعت و کوهنوردان از سراسر دنیا مبدل ساخته است.تا در غالب گروهای کوچک و بزرگ گردشگری برای اجرای تورهای فرهنگی،اجتماعی وطبیعت گردی اعم از دوچرخه، ، پاراگلایدر ، رفتینگ ، تراکینگ و اکسپدیشن و…… به این کشور زیبا سفرکنند این کشور سالانه پذیرای یک میلیون و پانصد هزار نفر گردشگر ان از اقصی نقاط جهان می باشد. نپال را همیشه دوست داشتم همیشه از طریق برنامه های تلوزیونی مستند پیگیر آن بودم و در آرزوهام به دنبال راهی برای رفتن …

سفرنامه نپال

سفرنامه نپال

سفرنامه نپال

نپال با داشتن ۸ قله بلند دنیا جایی است که توریست های بیشماری را به طرف خود میکشد و با جور شدن برنامه هایم برای سفر به آنجا بدون هیج فکری مشغول تدارک سفر شدم و پیگیر آن …. اگر دنبال نو گرایی و تجدد و تکنولوژی و پاکی هستید به هیج عنوان فکر سفر به نپال را نکنید و اگر حساس به محیط اطراف خود و غذاها و تمیزی هستید و اگر توان کوه پیمایی و یا تحمل جنگل های استوایی را ندارید اصلا به فکر رفتن به نپال نباشید , درست است که نپال خیلی جذابیت ها را دارد که شاید هیچ کجای دنیا شامل آن نباشد ولی از طرف دیگر هم دارای مسایل و مشکلات مخصوص به خود است … پایتخت آن به نام کاتماندو دارای اسمی زیبا و دهن پر کن است ولی دریغ از ذره ای امکانات … دنبال امکانات خاصی نیستم … زیاد سخت گیر نیستم و خودم به تنهایی عادت به خیلی از سختی ها دارم ولی کاتماندو جایی بخصوص است که با ورود به آن آنهم از طریق فرودگاهی بسیار کوچک و بسیار قدیمی بدون برق سراسری روزانه و شلوغی و درهمی خیابان ها و شنیدن صدای بوق و کثیفی بسیار خیابان ها و کوچه ها کمی توی ذوق شما میخورد که میتوان گفت تازه اول کار است …. صبر کنید شما با شگفتی های زیادی روبرو میشوید.

سفرنامه نپال

سفرنامه نپال

, شاید در کل اشتباه از من باشد که انتظاراتی خارج از تصور را برای کاتماندو دارم … در ورود شما به این پایتخت شدیدا درگیری شما با ذهنتان آغاز میشود … ماشین های بسیار فرسوده و قدیمی و به شکل مستطیل و با یک نام تجاری به نام تاتو و البته هر از گاهی ماشین های خوب سفارت ها و توریست ها … ازدیاد فراوان موتور و موتر سوار ها … بوق های سرسام آور ماشین ها و موتور ها که بعد از چند ساعت برایتان کمی عادی میشود و اعصاب راحت رانندگان نپالی که بوق را نه از خشم بلکه برای اطلاع رسانی می نوازند مثلا با نواختن این بوق های ممتد اعلام میشود آهای من آمدم حواستان به من باشد …

سفرنامه نپال

کثیفی بیش از حد معابر کوچه ها خیابان ها و ولگردی بی آزارانه سگ ها و میمون ها … وجود معابد بزرگ و کوچک در تمامی نقاط شهر … نبودن چیزی به اسم مغازه یا بوتیک یا سوپر مارکت و وجود دکه های فراوان از خرت و پرت فروشان و مغاره های فروش لوازم کوه نوردی تا دلتان بخواهد با مارک های اصلی و جعلی و زیور آلات و صنایع چوبی ….وجود آژانس های توریستی فراوان با خدمات متنوع آنها از رفتینگ تا ترکینگ وجود دست فروشان اغذیه و رستوران های متنوع و همینطور گداهایی که در نقاط توریستی اطراق کرده اند و به شما دست … پا و هرچه از دستشان بیاید را نشان میدهند تا دل شما به رحم آید و چند روپیه از جیب مبارک خرج نمایید

سفرنامه نپال

شما را به مجرد ورود با حلقه گل های زرد رنگی که به گردنتان می اندازند به شگفتی می اندازند و در خداحافظی از کشور هم پارچه هایی زرد رنگ که به گردنتان گره میزنند برای بدرقه که آخری به معنی دعا برای بازگشت مجدد شماست به این کشور از کاتماندو پایتخت که بیرون بیایی اوضاع فقط از آن جهت بهتر میشود که آلودگی کمتری را شاهد هستید وگرنه جاده های بسیار بد پر از چاله نه چاله چوله های فراوان بوق های زیاد و ممتد و اعصاب خردکن رانندگی افتضاح و بسیار خطرناک جاده های باریک و غیر استاندارد در انتظار شما است و البته با مناظر بی بدیل و شگفت آور کاتماندو و دیگر شهر های نپال در دره واقع شده اند و شما به ناچار برای شروع هرگونه ترکینگ و کوه پیمایی مجبور میشوید تا به طرف کوهستان حرکت کنید و بناچار وارد این جاده ها میشوید از کاتماندو تا چیتوان حدود ۶ ساعت فاصله است و شما میتوانید با وارد شدن به این منطقه که تشکیل شده از دهکده بسیار کوچک ولی خوش آب و هوا خود را در کمربندسبز زمین حساب کنید …

سفرنامه نپال

این منطقه دارای شالیزارهای وسیع و جنگل های انبوه به همراه رودخانه وحشی است که داخل شدن به آن با وجود تمساح های ۴ الی ۵ متری جرات میخواهد که خود افراد محلی هم چنین جسارتی را بخرج نمیدادند داخل این دهکده کوچک میتوانید از متل های زیبا با امکانات نسبتا خوب برخوردار باشید به همراه غذای بسیار لذیذ که در رستوران های این متلها سرو میشود و آنهم چه ارزان و این متل ها اکثرا دارای اینترنت وای فای هستند که میتوانید از آن به صورت رایگان بهره ببرید چه خوب هماهنگ شده و لیدر ها سر وقت برای بردن شما به دیدن نقاط دیدنی و زیاد آنجا به شما مراجعه میکنند و میتوانید فیل سواری را فراتر از آنچه در هند و یا تایلند تجربه کرده اید حس کنید .. چیزی حدود ۳ ساعت بر روی میزی وارونه که بر روی کمر فیل نگون بخت قرار گرفته

سفرنامه نپال

سفرنامه نپال

و شما ۴ نفری با لنگ های دراز از هر طرف آن آویزان هستید و دیگر کمر و پایی برای شما نمیماند از آن تکان های قدم های فیل حال چه برسد به اینکه بخواهید عکس یا فیلم بگیرید … همانطور که بنده بیخیال آن شدم با آقای فیل بان که هدایتگر خوبی است و مرتب نیز با زدن چوبی در فرق سر فیل نون بخت برتری خود را ثابت میکند به داخل جنگل انبوه منطقه وارد میشوید و چه راحت به نزدیکی حیواناتی که اگر شما بر روی زمین بودید رنگشان را هم نمیدید مواجه میشوید از گراز … طاووس … آهو و میمون گرفته تا کرگردن فیل به راهنمایی فیل بان به درون رودخانه خروشان و گل آلود و تمساح زده میرود تا شما هیجان بیشتری را تجربه کنید چرا که تا شکم فیل بدرون آب رفته اید و هیجان خاصی به شما القا میشود و همینطور مناظر بسیار بکر و دیدنی از جنگل که حسرت آنکه نمیتوانید با این تکان ها عکس بگیرید بر دل شما می ماند … چه حیف …

آن دشت سبز که در وسط جنگل قرار داشت و در طرف دیگرش مردابی با گلهای بسیار زیبا … حیف با قایق هایی که از تنه درخت درست شده هم بدرون آن رودخانه گل آلود میروید تا برای دیدن کرگردن و جنگل های بکر به آن دور دست بروید قایقی که به شیوه ابتدایی پارو زده میشود و تا گلوی قایق هم در آب غوطه خورده است.

جهت مطالعه ادامه سفرنامه و مشاهده ادامه عکسها کلیک کنید

نویسنده : سروش نفیسی

منبع:بانك تور و گردشگري

نوشته شده در تاريخ شنبه 7 مرداد 1391برچسب:سفر نامه لهستان,سفر,توریست,فرودگاه امام,بالااسلامده,لاهیجان, توسط ابراهيم صبوري |
نوشته شده در تاريخ شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:شهر تاريخي ماسوله,گردشگري گيلان,سايت تبيان,پاشاكي,لاهيجان,سياهكل,آستانه اشرفيه, توسط ابراهيم صبوري |

شهرک تاريخي ماسوله (گالري تصوير)

  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله
  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله
  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله
  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله
  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله
  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله
  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله
  • ماسوله ماسولهماسولهماسولهماسولهماسولهماسوله

منبع:سايت تبيان

باتشكراز سركار خانم زهره پري نوش

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, توسط ابراهيم صبوري |

نوروز 1391 تهران

آقايان : ژيان،راد ،صبوري

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:گیلان,سرسبز,لاهیجان,سیاهکل,آستانه اشرفیه,تموشل,دیلمان,پاشاکی,, توسط ابراهيم صبوري |
آستارا آستانه انزلی املش رشت رودبار رضوان شهر لنگرود
سیاهکل رودسر لاهیجان شفت فومن صومعه سرا هشتپر ماسال


 

رشت

شهرستان زيباي رشت مهم ترين منطقه‌ي استان گيلان بوده و اين منطقه‌ي سرسبز و زيبا را هيچ قلمي ياراي توصيف ندارد و فقط بايد به نظاره نشست. چشم اندازها و مناظر طبيعي اين منطقه به قدري پرجلوه و باشكوه هستند كه توان توصيف را از هر كس گرفته و فقط ديدن را يادآور مي‌شوند. به نوشته برخی از محققان؛رشت در پيش از اسلام و دست كم در دوره ساسانيان وجود داشته است. در زمانی‌كه حكومت ساسانی رو به فروپاشی می‌رفت، ‌حكمرانی مستقل اين ديار را گيلان‌شاه می ناميدند. پس از غلبه اعراب بر ايران، اولين بار، كه نامی از رشت به ميان آمد، سال 61 هجری قمری بود. ايجاد بناي اوليه رشت را با احتمال زياد به قبل از اسلام و به دوره ساسانيان نسبت می‌دهند و بنا بر روايت ديگری اين ناحيه در گذشته دور، زير آب های دريای‌مازندران قرار گرفته بود، اما به تدريج و بر اثر رسوب زياد و تبخير آب، اراضی گيلان و ناحيه‌ای كه امروزه به نام رشت معروف است از آب خارج شدند. اين ناحيه چون دارای منابع طبيعی مانند جنگل و زمين های مناسب كشاورزی بوده، به سرعت به صورت دهكده‌ای درآمده و قابل سكونت شده است. اين‌منطقه تا پيش از دوره صفويه اهميت زيادی نداشت و رشد آن از اين دوره و به خصوص در زمان شاه عباس شروع شد و به مرور بر اهميت آن افزوده شد. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان را سبدبافي، حصيربافي، نمدمالي، صنعت ريسندگي و بافندگي، صنايع چوب‌كاري و سفال گري تشكيل مي‌دهند كه به طور كامل در صنايع دستي استان گيلان آورده شده است. ده ها اثر طبيعي از قبيل انواع چشمه‌هاي طبيعي و آب معدني، جنگل‌هاي پرشكوه، سواحل كم نظير درياي مازندران، روستاها و دهكده‌هاي ساحلي و جنگلي، رودخانه هاي پرآب و خروشان‏ آبشارهاي متعدد به همراه ده ها اثر تاريخي از قبيل عمارت ها و كاخ‌ها، امام‌زاده ها و... تنها برخي از جاذبه هاي اين شهرستان با ارزش استان گيلان را شامل مي شوند.
 

مکان های دیدنی و تاریخی

چشمه آب شور لاكان : جنوب رشت
چشمه چشما گل سه شنبه : بخش سنگسر، جنوب شرقی رشت
آرامگاه سيد ابوالقاسم : محله سيد ابوالقاسم رشت
آرامگاه نظام الدين و دكتر حشمت : محله چله خانه رشت
آرامگاه ميرزا كوچك خان : رشت
امامزاده ابراهيم : محله بادی الله شهرستان رشت
باغ سردار محتشم : رشت
باغ مشكوه ( سالار ) : رشت
برج ساعت : ميدان مركزی رشت
بقعه آقا سيد محمد يمئی : 3 كيلومتری شمال شرقی لشت نشاء
بقعه آقا شاه ( عكاشه ) : شمال سنگر، از توابع رشت
بقعه آقا سيد دانيال : كوچصفهان رشت
بقعه خواهر امام : محله خواهر امام رشت
بقعه آقا سيد عباس و سيد اسماعيل : محله ساغرسازان رشت
بقعه آقا سيد قاسم : 8 كيلومتری كوچصفهان
پل مرغانه پرد : لاله دشت كوچصفهان
حمام حاج آقا بزرگ : رشت
حمام های پير سرا، شاهزاده و گلستان : رشت
خانه حاج ميرزا احمد ابريشمی : ميدان صقيلان رشت
خانه سردار معتمد رشتی : كوچه سردار رشت
خانه سيد اسماعيل ضيابری : كوچه امام جمعه رشت
خانه سيد علی مقيمی : خيابان امام رشت
خانه ديوان بيگی : خيابان بحرالعلوم رشت
ساختمان شهرداری : رشت
ساختمان اداره پست : رشت
ساختمان استانداری سابق : رشت
عمارت كلاه فرنگی : رشت
قلعه ساسانيان : جاده رشت آستارا
كاروانسرای لات : 35 كيلومتری جنوب رشت
مدرسه شاپور : سه راه رشت، بندر انزلی
مسجد صفی ( سفيد ) : رشت
مسجد جامع جور: لشت نشاء
موزه رشت : رشت
بالا

صنايع و معادن

صنايع و كارخانه‌هاي متعددي در رابطه با كشاورزي و دام داري و چوب‌بري در شهرستان رشت استقرار دارند. صنايع نساجی، شيميايی والكترونيك و هم چنين صنايع دستی رشت بسيار معروف است. از معادن شناخته شده اين منطقه می‌توان به معادن زغال سنگ، ‌خاك نسوز، سنگ ساختمانی، نفت، گاز، سنگ آهك، گرانيت، ميكا و … اشاره كرد.
بالا

کشاورزی و دام داری

منطقه جلگه‌ای رشت با بهره گيری از خاك حاصل‌خيز، شبكه آبرسانی وسيع هوای معتدل و مرطوب، دارای محصولات زير است: برنج، چای، تره بار، توتون، كنف، گياهان علوفه ای، ميوه و بنشن. آب كشاورزی رشت از رودها تأمين می‌شود.
بالا

مشخصات جغرافيايي

مركز شهرستان رشت در طول جغرافيايی 49 درجه و 35 دقيقه و عرض جغرافيايی 37 درجه و 16 دقيقه قرار دارد. همسايگان‌شهرستان رشت از شمال دريای‌مازندران، از شمال‌خاوري‌و خاور آستانه اشرفيه و املش، از جنوب‌خاوري سياهكل، از جنوب رودبار، از جنوب باختري شفت، از باختر صومعه سرا و فومن و از شمال باختري بندر انزلی است. آب و هوای آن معتدل و بسيار مرطوب است و ميزان بارندگی سالانه حدود 1500 ميلی متر است و ميزان ريزش باران سالانه اش از همه جای ايران بيشتر است. دو شاخابه از سفيدرود، يكی سياهرود بار و ديگری گوهر رودبار از دو سوی شرق و غرب شهر رشت روانند و سرانجام به مرداب انزلی می ريزند. شهرستان رشت مركز استان گيلان می باشد و در 330 كيلومتری شمال غربی تهران و در انتهای راه كناره اصلی دريای خزر و در مسير راه اصلی درجه يك قزوين – بندر انزلی واقع است.
بالا

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

به نوشته برخی از محققان شهر رشت در پيش از اسلام و دست كم در دوره ساسانيان وجود داشته است. در زمانی كه حكومت ساسانی رو به فروپاشی می رفت، ‌حكمرانی مستقل اين ديار را گيلانشاه می ناميدند. پس از غلبه اعراب بر ايران، اولين بار، كه نامی از رشت به ميان آمد، سال 61 هجری قمری بود. اما از اين تاريخ، تا زمان صفويه در كتاب های تاريخی نامی از رشت ديده نمی شود. بعدها در شرح وقايع دوره شاه اسماعيل صفوی از اين شهر يادشده است. در زمان صفويه و به ويژه در دوره شاه اسماعيل صفوی، سرزمين گيلان به دو بخش :« بيه پس » به مركزيت رشت، و « بيه پيش » به مركزيت لاهيجان تقسيم می شد. حكومت بيه پيش از 943 هجری قمری به خان احمد گيلانی رسيد و شاه طهماسب اول صفوی، حكومت بيه پس را نيز به او سپرد. سرانجام شاه عباس اول صفوی گيلان را تسخير كرد. بعدها در سال 1045 هجری قمری، شهر رشت به دست استپان رازين – دريانورد مشهور روسی – غارت شد. در سال 1722 ميلادی نيز سپاهيان پتر پادشاه روسيه، رشت را تسخير كردند. اشغالگران روس تا سال 1734 رشت و گيلان را در تصرف خود داشتند. سپس روس های بلشويك در جريان تعقيب سفيدها ( هواداران تزار ) رشت را به تصرف خود در آوردند. اين شهر در قديم، تنها راه ارتباطی و بازرگانی ايران از طريق بندر انزلی به اروپا بود. رشت در طول تاريخ خود، وقايع اسف انگيز فراوانی را از سر گذرانده است. در زمستان 1246 هجری قمری، طاعون شديد در گيلان شايع شد و در حدود شش هزار نفر را از پای درآورد. 56 سال بعد، شهر به آتش كشيده شد و خسارت های فراوان ديد. در سال 1316 هـ . ق ( 1899م ) در رشت شورش نسبتاً دامنه داری عليه قانون خراج راه داری كارگزاران روس كه از ساكنان دهستان دريافت می كردند، به وقوع پيوست، در نتيجه ايستگاه راه داری واقع در نزديك رشت توسط شورشيان ويران گرديد، اما با شدت عمل و خشونت سپهدار اعظم – حاكم وقت – پايان يافت. امروزه شهرستان رشت به عنوان مركز راه های بازرگانی گيلان و بازار تجارت و واردات و صادرات مطرح است و به عنوان مركز استان امكانات جهانگردی فراوانی دارد
بالا

 


 

بندر انزلی

بندرانزلی با وجود تاريخ کوتاه خود به سرعت صنعتی شده و رشد و توسعه چشم‌گيری داشته است که شروع آن مقارن با حکومت سلسله صفوی در ايران بوده است. امكان ماهي‌گيری، روابط بازرگانی ايران با كشورهای همسايه و ديگر عوامل نخست انزلی را تبديل به يك شهرك و‌ آن گاه مبدل به يك بندر مهم كرد. اقتصاد بندر انزلی توريستی و ترانزيتی و 30% كشاورزی است. انزلی امروزه به واسطه ارتباط با كشورهاي مستقل شمالي‌و نزديكی به نقاط پرجمعيت و مراكز مهم تجاری وصنعتی ايران از اهميت ويژه ای برخوردار است و ضمن تماس دريايی با بندر مهم كرانه دريای مازندران، از راه كانال ولگا – دن و دريای سياه با بندرهای تجاری و بين المللی كشورهای مختلف اروپايی نيز ارتباط دارد. در اين بندر اسكله های قابل استفاده‌ای برای پهلو گرفتن كشتی های بازرگانی فراهم است، به طوری كه در يك آن، چندين‌فروند كشتی را به اسكله و چندين فروند ديگر را به صورت دوبله پهلو می‌دهند.برنج،مركبات،كالاهای‌ساخته‌شده‌و‌ماهی‌از‌محصولات‌اين‌شهرستان‌است. مهم‌ترين‌صنايع دستي اين شهرستان سبدبافي، حصيربافي و سفال‌گري است. سبدبافي و حصيربافي از صنايع دستي رايج در اين شهرستان است كه خانگي است. سبد و حصير مصارف گوناگون دارند و براي كف و سقف به كار مي روند و سبد، كلاه، حصير،زيرانداز، كفپوش از آن‌ها تهيه مي‌شوند. سبد و حصيرهاي رنگي جنبه هنري و تزييني دارند. روستاهاي اطراف شهرستان بندر انزلي از نظر توليد حصيرهاي زيبا و مرغوب شهرت دارند. دو گونه سفال در اين شهرستان توليد مي‌شوند. سفال‌هايي كه از وسايل ضروري زندگي است و مورد استفاده مردم قرار مي گيرند مانند سفال‌هاي سقف براي پوشش بام‌ها و انواع ظروف مورد نياز خانه ها مانند گلدان،كوزه،نمكدان و غيره. دوم سفال‌هايي كه جنبه تزييني دارند و در ساختن آن ذوق و استعداد به‌كار رفته و گروه دوم به مفهوم واقعي سفال است كه جزو صنايع دستي به شمار مي آيد. صنايع دستي يكي از مهم‌ترين جاذبه هاي گردشگري شهرستان بندرانزلي را تشكيل مي‌دهند.تالاب‌انزلی،منطقه‌ي‌حفاظت‌شده‌سياكشم،منطقه‌ي‌حفاظت‌شده سرخانكل، آرامگاه آقا سيد محمد نجفی، برج ساعت، بقعه امام زاده صالح، بقعه بی بی حوريه، پل غازيان، پل ميان‌پشته، ساختمان گمرك، ساختمان معتمدی وكاخ ميان پشته نيز برخي از ديدني‌هاي شهرستان بندر انزلي را تشكيل مي‌دهند.
 

مکان های دیدنی و تاریخی

تالاب انزلی : جنوب بندر انزلی منطقه حفاظت شده سياكشم : بندر انزلی
منطقه حفاظت شده سرخانكل : بندر انزلی
آرامگاه آقا سيد محمد نجفی : سامان سرغازيان
برج ساعت : بندر انزلي
بقعه امام زاده صالح : غازيان بندر انزلي
بقعه بی بی حوريه : شالور بندر انزلی
پل‌غازيان : بندر انزلی
پل ميان پشته : بندر انزلی
ساختمان گمرك : بندر انزلی
ساختمان معتمدی : شمال باختری بندر انزلی
كاخ ميان پشته : بندر انزلی
بالا

صنايع و معادن

صنايع‌دريايي‌و كشتي‌سازي، شيلات و انواع كارخانه‌هاي مرتبط با صنعت شيلان در شهرستان بندرانزلي وجود دارند. از معادن اين شهرستان اطلاعات مستندي در دست نيست.
بالا

کشاورزی و دام داری

اساس اقتصاد مردم شهرستان انزلي را ماهي‌گيري تشكيل مي‌دهد و حدود 30درصد از فعاليت‌هاي بازرگاني و اقتصادي اين ناحيه نيز به كشاورزي اختصاص دارد. آب كشاورزی از رودخانه و چاه تأمين می شود و فرآورده های كشاورزی آن : برنج، بنشن، دانه های روغنی، توتون، گياهان علوفه ای، سيب، انجير، انواع مركبات و گردو است.دام داري نيز در كنار كشاورزي و بيش تر به صورت سنتي رواج دارد.
بالا

مشخصات جغرافيايي

بندرانزلی در طول جغرافيايی 49 درجه و 28 دقيقه و عرض جغرافيايی 37 درجه و 33 دقيقه و ارتفاع 24 متر پايين‌تر از سطح آب های آزاد قرار دارد. انزلی در 40 كيلومتری شمال باختری شهر رشت و در مسير راه اصلی رشت – رضوان شهر و 136 كيلومتری جنوب خاوری آستارا می باشد. رود پسيخان و رود بهمبر از اين شهر می‌گذرد. آب و هوای آن معتدل و مرطوب بوده و باران سالانه به طور متوسط 1951 ميلی متر است. همسايه‌هاي بندر انزلی از شمال دريای مازندران، از خاور شهرستان رشت، از جنوب شهرستان صومعه سرا و از باختر شهرستان رضوان شهر هستند. بندرانزلی مهم‌ترين بندر شمالی ايران است كه در كرانه جنوب باختری دريای مازندران و در قسمت شبه جزيره غازيان قرار گرفته، طول اين شبه جزيره به 35 كيلومتر می رسد كه مرداب انزلی را از دريای مازندران جدا می كند. بندر انزلی در مسير راه رشت – رضوان‌شهر قرار دارد و تا رشت 40 كيلومتر و تا رضوان‌‌شهر 28 كيلومتر فاصله دارد. طبق سرشماری سال 1375 جمعيت شهرستان بندر انزلی 119827 نفر بود. زبان شان فارسی است که آن را با گويش گيلكی ادا می کنند.
بالا

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

قديمی‌ترين ذکری که در متن های تاريخی از انزلی وجود دارد مربوط به سال 863 هـ . ق است كه در آن زمان دهكده ای كوچك بوده است. اين ناحيه از اوايل دوره صفويه، مورد توجه انگليسی ها، روس ها و دولت مركزی ايران كه پايتخت آن قزوين بود، قرار گرفت. انگليسی ها در تجارت ابريشم گيلان، با داير كردن شركتی تجارتی در مسكو، راه رشت – انزلی – بادكوبه به اروپا را رونق بخشيدند و انزلی به عنوان «دورازه‌اروپا» معروف شد. از اين زمان به بعد، ‌انزلی به تدريج به صورت توقف گاهی برای كشتی های تجاری و پلی ميان رشت و اروپا قرار گفت و روز به روز بر رونق آن افزوده شد. با روی كار آمدن پهلوی اول و توجه وی به بندر انزلی، اين بندر بازسازی و اسكله های جديدی در انزلی و غازيان ساخته شد و اداره بندر و كشتی رانی مجهز گشتند. در حال حاضر، بندر انزلی يكی از زيباترين شهرهای گيلان و مجهز ترين بندر كرانه های دريای مازندران است كه سالانه هزاران تن كالا توسط كشتی، ‌از آن خارج و يا به آن وارد می شود.
بالا

 


 

آستارا

آستارا يكي از زيباترين نواحي ايران است كه در شمال ايران و در استان گيلان، حد فاصل استان گيلان و اردبيل واقع شده است. به علت شرايط آب و هوايی ويژه و وجود خاك مناسب قسمت زيادي از شهرستان آستارا پوشيده از انواع رستنی ها و گياهان است. وجود کشتزارها و جنگل های اين شهرستان همراه با چشم انداز کرانه های دريای مازندران‌دردره ميانی استان‌هاي گيلان و اردبيل بديع‌ترين منظره‌های طبيعی را به وجود می آوردوتحسين هر بيننده‌ای را برمی‌انگيزد. منطقه حفاظت شده لوندويل‌در آستارا كه يكي از زيبارتين گردشگاه هاي اين منطقه به شمار مي‌آيد، آرامگاه پير قطب‌الدين باغچه سرا در3 كيلومتری شمال باختری آستارا، هم نشيني دريا، كوهستان، جنگل و دره هاي عميق و پرشكوه مانند گردنه حيران همراه با زندگي عشاير طالش در اين منطقه، لباس‌هاي سنتي، آداب و رسوم خاص آن ها و ده‌ها جاذبه‌ي ديگر تنها بخشي از مكان‌هاي ديدني و تاريخي شهرستان آستارا را تشكيل مي‌دهند. امروزه بازار آستارا نيز خود به نوعي جاذبه براي سفر مردم مناطق مختلف كشور به اين ناحيه تبديل شده است. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان سبدبافي و حصيربافي، سفال‌گري، نمدمالي، قالي بافي، گليم بافي، صنعت ريسندگي و بافندگي و نمدمالي است.
 

مکان های دیدنی و تاریخی

منطقه حفاظت شده لوندويل‌در آستارا كه يكي از زيباترين گردشگاه هاي اين منطقه به شمار مي‌آيد، آرامگاه پير قطب الدين باغچه سرا در3 كيلومتری شمال باختری آستارا، هم نشيني دريا،كوهستان، جنگل و دره هاي عميق و پرشكوه مانند گردنه حيران تنها بخشي از مكان‌هاي ديدني و تاريخي شهرستان آستارا را تشكيل مي‌دهند. امروزه بازار آستارا نيز خود به نوعي جاذبه براي سفر مردم مناطق مختلف كشور به اين ناحيه تبديل شده است.
بالا

صنايع و معادن

از صنايع و معادن شهرستان آستارا اطلاعات مستندي در دست نيست.
بالا

کشاورزی و دام داری

آستارا در منطقه‌ای جلگه ای قرار گرفته و از آب و خاك مناسب برای كشاورزی برخوردار است. آب كشاورزی از رود تأمين می‌شود. محصولات كشاورزی آستارا را برنج، گندم، جو، ‌‌تره بار، ازگيل، آلو، آلوچه و سيب تشكيل مي‌دهند. دام داري در كنار كشاورزي در اين منطقه رونق كافي دارد ولي بيش تر به صورت سنتي رواج دارد.
بالا

مشخصات جغرافيايي

آستارا در طول جغرافيايی 48 درجه و 52 دقيقه و عرض جغرافيايی 38 درجه و 28 دقيقه واقع است كه ارتفاع آن نسبت به دريای آزاد منهای 22 است. آستارا يكی از شهرستان‌های استان گيلان است كه در 189 كيلومتری شمال باختري شهر رشت و در مسير راه اصلی رشت – اردبيل در منطقه ی جلگه ای ساحلی دريای مازندران واقع است. همسايگان آستارا از شمال جمهوری آذربايجان، از خاور دريای مازندران، از جنوب شهرستان هشتپر و از باختر اردبيل هستند. رود آستارا از شمال شهر می گذرد و آستارای ايران را از آستارای جمهوری آذربايجان جدا می كند. رود خواجه كريم چای نيز از مركز شهر می گذرد و به دريای مازندران می پيوندد. مناطق باختری مشرف به آستارا كوهستانی هستند. آب و هوای آستارا معتدل و مرطوب و ميزان بارندگی سالانه به طور متوسط 1500 ميلی متر است.
بالا

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

آستارا واژه‌ای تالشی است كه تالشی‌ها آن را « هسته » و يا « آهسته رو » تلفظ می كنند. از زمان صفويه تا قاجاريه، نام آستارا تنها به منطقه ای ميان انزلی و رود ارس كه بخشی از آن در حال حاضر جزو جمهوری آذربايجان است، اطلاق می شده است. بررسی متون تاريخی مربوط به آستارا نشان می دهد که اين شهر در قرن گذشته دهكده كوچكی در آبريز رودخانه آستارا به نام دهنه كنار بوده و اين نکته بيان‌گر اين است که آستارا به منطقه ‌ای كوهستانی اطلاق می شده نه يک ناحيه شهری. از مشاهدات خاورشناسان در قرن نوزدهم چنين برمی آيد که اين روستا دارای مكان هايی بوده كه از طريق آن ها كالاهای توليدی به خارج از ايران صادر می ‌شده که اين مساله نقش مهمی را در توسعه منطقه ايفا کرده است. در اواخر دوره قاجار به دليل توسعه روابط ايران و روسيه دهكده دهنه كنار تا حدی اهميت بازرگانی و مسافرتی پيدا کرد، اما به سبب كمی عمق آب، بندرگاهی در آن احداث نشد. در محل كنونی آستارا دهی به نام «دهنه‌كنار» وجود داشته كه از زمان قاجاريه به بعد، به سبب صدور كالا و رفت و آمد تجار توسعه يافت و سبب شد تا تمدن جديد اروپا، زودتر به اين شهرستان راه پيدا كند، به طوری كه هم زمان با تأسيس دارالفنون در تهران، در‌ آستارا نيز مدرسه ای به نام «مدرسه صادقيه» افتتاح شد. در دوره معاصر پس از گسترش روابط ميان دولت های ايران و اتحاد جماهير شوروی سابق و سپس با جمهوری های استقلال يافته آذربايجان و گرجستان، آستارا اهميت بيش تری يافت.
بالا

 


 

آستانه اشرفیه

مکان های دیدنی و تاریخی

آرامگاه پيرجنگلی بازكيا : گوراب بين آستانه اشرفيه و لاهيجان
آرامگاه دكتر محمد معين : كنار رودخانه حشمت رود آستارا
بقعه آقا سيد حسن : شهر آستانه اشرفيه
بقعه آقا سيد حسين كيا : 7 كيلومتری باختر آستانه اشرفيه
بقعه آقا سيد محمد : شهر آستانه اشرفيه
بقعه سيد جلال الدين اشرف : شهر آستانه اشرفيه
بالا

صنايع و معادن

در سطح شهرستان 4 كارگاه صنعتی وجود دارد كه مهم ترين آن ها كارخانه توليدی پارچه سيمين بافت است كه در 4 كيلومتری آستانه اشرفيه در روستای نازك سرا قرار دارد. يك كارخانه پلاستيك سازی و يك كارخانه فرغون سازی نيز در اين شهرستان وجود دارد. شركت توليدی گيلان مرغ نيز از مؤسسات با اهميت اين شهرستان است. همچنين در آستانه اشرفيه تعداد زيادی كارخانه چوب بری و برنج كوبی وجود دارد.
بالا

کشاورزی و دام داری

آب و هوای اين منطقه همانند ساير قسمت های گيلان معتدل و مرطوب است. آب كشاورزی روستاهای اين شهرستان از نهرهای حشمت رود، سيد علی اكبر و سالار جواد که از شعبه های فرعی سفيد رود هستند تأمين می گردد. همچنين كانال های زيادی از حشمت رود جدا كرده اند كه تعدادی ديگر از روستاهای اين شهرستان را آبياری می كند. از محصولات عمده اين شهرستان : برنج، دانه های روغنی، چای، پسته زمينی، محصولات جاليزی و اندكی سيب زمينی و انگور است. مطابق آخرين آمار در حال حاضر سطح زير كشت برنج 19000 هكتار و محصول سالانه آن حدود 40000 تن برنج سفيد است. همچنين 800 هكتار زير كشت بادام زمينی است و 1350 هكتار زمين به توتستان اختصاص يافته است و سالانه حدود 700 تن ابريشم در آنجا توليد می‌شود. محصول پيله شهرستان بيش‌تر به مشهد صادر می شود. دامداری نيز در اين شهرستان از اهميت برخوردار است. در سال 1363 در شهر آستانه، 5891 رأس بز و بزغاله، 3965 رأس گاو و گوساله پرورش يافته است.
بالا

مشخصات جغرافيايي

آستانه اشرفيه در طول جغرافيايی 49 درجه و 56 دقيقه و عرض جغرافيايی 37 درجه و 16 دقيقه قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريای آزاد 5 متر پايين تر است. شهرستان آستانه اشرفيه از شهرستان های استان گيلان است كه در 40 كيلومتری رشت و در مسير راه اصلی كناره دريای مازندران‌است. آستانه‌اشرفيه از شمال به دريای مازندران از خاور به لاهيجان، از جنوب به املش و از باختر به رشت محدود است. شاخ فرعی از سفيد رود كنار شهر آستانه و شاخ آب اصلی از 4 كيلومتری شمال‌باختري آن می‌گذرد. آب و هوای آن معتدل و بسيار مرطوب بوده بيش‌ترين درجه گرما در تابستان 32+ و كم‌ترين درجه در زمستان 3+ است. ميزان بارندگی سالانه به طور متوسط 1500 ميلی متر است.
بالا

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

آستانه اشرفيه يكی از شهرهای مهم مذهبی - زيارتی و كشاورزی گيلان است. وجود مقبره حضرت «سيد جلال الدين» در اين شهر اهميت آن را دو چندان كرده است. اين شهر در گذشته « كوچان » ناميده می شد. جلال الدين اشرف ( ع ) فرزند امام موسی كاظم ( ع ) در قرن چهارم هجری قمری به اين شهر نقل مكان كرده، ولی در هيچ منبعی از آن ذكری به ميان نيامده است.
بالا

 


 

املش

املش يكي ديگر از شهرستان‌هاي زيباي استان گيلان است كه بازديدكنندگان خود را به ياد مناظر طبيعي اروپا مي‌اندازد. اين شهرستان از شمال به لنگرود، لاهيجان و آستانه اشرفيه، از خاور به رودسر، از جنوب به رودبار، از باختر به سياهكل و از شمال باختري به رشت محدود مي‌شود. مناظر زيباي اين شهرستان شامل رودخانه، جنگل و ‌دسترسي به سواحل درياي مازندران مي شود و مسجدهاي قديمي و تاريخي همراه بقعه هاي امام‌زاده ها بخشي از ديدني هاي شهرستان املش را تشكيل مي‌دهند.
 

مکان های دیدنی و تاریخی

مناظر زيباي اين شهرستان شامل رودخانه، جنگل و ‌دسترسي به سواحل درياي مازندران مي شود و مسجدهاي قديمي و تاريخي همراه بقعه هاي امام‌زاده‌‌ها بخشي از ديدني‌هاي شهرستان املش را تشكيل مي‌دهند. مسجد جامع تميجان و مسجد گيلا کجان از مهم ترين اين بناها به شمار مي روند.
بالا

صنايع و معادن

از صنايع و معادن اين شهرستان اطلاعات مستندي در دست نيست.
بالا

کشاورزی و دام داری

كشاورزي اصلي ترين شغل ساكنان اين سرزمي است. آب كشاورزی از رودها تأمين می شود و مهم ترين محصولات كشاورزی آن را برنج، ‌چای، تره بار و مركبات تشكيل مي‌دهند.
بالا

مشخصات جغرافيايي

املش در طول جغرافيايی 50 درجه و 11 دقيقه و عرض جغرافيايی 37 درجه و 6 دقيقه قرار دارد. اين شهرستان از شمال به لنگرود، لاهيجان و آستانه اشرفيه، از خاور به رودسر، از جنوب به رودبار، از باختر به سياهكل و از شمال باختري به رشت محدود مي‌شود. آب و هوای آن معتدل و مرطوب و ميزان بارندگی سالانه به طور متوسط 1000 ميلی متر است. رود شلمان رود از باختر شهر املش می گذرد. شهرستان املش يكی از شهرستان های استان گيلان است. شهر املش در 22 كيلومتری جنوب غربی رودسر، در 10 كيلومتری جنوب راه اصلی رودسر – لنگرود است.
بالا

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

واژه املش ريشه تركی دارد و از آبلش و صولش به معنی آبگير گرفته شده است، و به مرور زمان به املش تبديل شده است. املش منطقه بسيار زيبايی است كه حين عبور از آن در هر پيچ و خمی شخص بي‌اختيار به ياد مناظر طبيعی انگلستان می افتد. اين منطقه مسكن تقريبا دويست خانوار از صوفيان است كه ناحيه رانكوه، متعلق به آن ها است.
بالا

 


 

رودبار

شهرستان رودبار با زيتون‌هاي معروفش در سطح ايران شناخته شده و يكي از مهم ترين و زيباترين شهرستان هاي استان گيلان به شمار مي‌آيد كه به اندازه‌ي كافي از چشم اندازهاي طبيعي زيبا چون رودخانه‌ها و آبشارها و صخره ها و دره هاي پرشكوه برخوردار است. رودبار منطقه ای كوهستانی است و مرتفع ترين شهرستان استان گيلان به شمار می آيد. رودبار را می توان دروازه ورودی گيلان از طريق مركز كشور دانست. كوه های بسيار زيبای اين ناحيه، به صورت رشته های موازی با دره های جالب توجه، فضای دل‌نشينی را پديد آورده اند. با اين كه پيشينه تمدن رودبار و نواحی پيرامون آن، به دو هزار سال پيش از ميلاد مسيح می رسد با اين حال در متن های تاريخی كم تر به نام اين شهر اشاره شده است. باغ‌داري و كشاورزي اساس اقتصاد اين شهرستان را تشكيل مي‌دهدوشال‌بافی، جوراب‌بافی، و تهيه لباس از پشم گوسفند از جمله صنايع دستي اين منطقه به شمار مي‌آيند. صادرات رودبار را زيتون، روغن، ‌عسل، صابون، ‌كفش و چرم تشكيل مي‌دهند. مهم‌ترين صنايع‌دستي اين شهرستان را سبدبافي،حصيربافي،نمدمالي، صنعت‌ريسندگي و بافندگي و شيشه‌گري تشكيل مي‌دهند. نمدمالي يكي از صنايع دستي مهم شهرستان رودبار است كه در اصل گونه‌اي فرش است كه از رخنه رطوبت و سرما جلوگيري مي كند و از پشم تهيه مي‌شود. حصير، سبد، كلاه، زيرانداز و كف‌پوش كه جنبه‌ي تزييني دارند از ديگر صنايع دستي شهرستان رودبار به شمار مي‌آيند. چشمه آب معدنی سنگرود، چشمه آب گرم ماسخنور، دره گوهر رود، آرامگاه آقا سيد محمود مرندي، آرامگاه پير مومني، بقعه امام‌زاده طيب و طاهر، بقعه امام زاده محمد حنيفه، پل تاريخي، تپه باستانی مارليك و روستای تاريخی هرزويل از جمله مناطق ديدني و تاريخي شهرستان رودبار به شمار مي‌رود.
 

مکان های دیدنی و تاریخی

چشمه آب معدنی سنگرود: دهستان عمارلو – بخش رودبار
چشمه آب گرم ماسخنور: 5 كيلومتری رودبار
دره گوهر رود: كرانه خاوری سفيد رود، نزديكی رودبار
آرامگاه آقا سيد محمود مرندی : 3 كيلومتری خاور منجيل
آرامگاه پير مومنی: 16 كيلومتری شمال رودبار
بقعه امامزاده طيب و طاهر : 30 كيلومتری شمال خاوری لوشان
بقعه امام زاده محمد حنيفه : 12 كيلومتری شمال خاوری لوشان
پل تاريخی : لوشان رودبار
تپه باستانی مارليك: رودبار
روستای تاريخی هرزويل: نزديكی شهر منجيل
بالا

صنايع و معادن

صنايع موجوددر رودبار در ارتباط با كشاورزي و باغ‌داري است . معادن خاك نسوز و سنگ آهك نيز از جمله مهم ترين معادن اين شهرستان به شمار مي‌آيند.
بالا

کشاورزی و دام داری

رودبار از خاك حاصل‌خيز و آب كافی برای كشاورزی برخوردار است. آب كشاورزی از طريق سد منجيل، رودهای فرعی و چشمه ها فراهم شده و فرآورده های آن عبارتند از : زيتون، گندم، برنج، جو، ‌گردو، سيب و فندق. دام‌داري در كنار كشاورزي ولي در ابعاد ضعيف تر از كشاورزي و باغ‌داري صورت مي‌گيرد.
بالا

مشخصات جغرافيايي

شهرستان رودبار يكی از شهرستان های استان گيلان است و مركز آن و در 67 كيلومتری شهر رشت قرار دارد. مركز شهرستان رودبار در 49 درجه و 24 دقيقه عرض جغرافيايی و در ارتفاع 250 متری از سطح دريا واقع است. رودبار از شمال به سياهكل، رشت و شفت، از خاور به رودسر و از جنوب به قزوين محدود می شود. آب و هوای آن معتدل و مرطوب و ميزان بارندگی سالانه 650 ميلی‌متر است رود سفيد رود از ميان شهر می‌گذرد. بر اساس سرشماری 1375 شهرستان رودبار 113083 نفر جمعيت داشته است. مردم رودبار آريايی نژادند و به زبان فارسی با گويش گيلكی سخن می گويند. از نظر زبان و لهجه، شهر رودبار را می توان مرز گيلان دانست. چه با گذشتن از اين شهر و رسيدن به شهر منجيل از تعداد افرادی كه به گويش گيلكی سخن می گويند كم شده و آذري‌زبان ها بيش‌تر می شوند. رودبار بر سر راه تهران – رشت قرار گرفته كه با تهران 258 كيلومتر و با رشت 67 كيلومتر فاصله دارد. راه ديگر رودبار، راه فرعی رودبار – كليشم است که به طول 70 كيلومتر به سمت خاور می رود.
بالا

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

به سبب تعدد رود های جاری در اين ناحيه، اين منطقه را رودبار ناميده اند. با آن كه پيشينه تمدن رودبار و نواحی پيرامون آن، به دو هزار سال پيش از ميلاد مسيح می‌رسد، در متن های تاريخی كم تر به نام اين شهر اشاره شده است. پس از اسلام، طايفه هايی از شام و حلب به رودبار مهاجرت كردند و در آن ساكن شدند. بعدها، در زمان نادرشاه افشار، گروهی از كردهای قوچان و نواحی شمال خراسان نيز ناگزير از سكونت در اين شهر شدند. رودبار منطقه ای كوهستانی است و مرتفع ترين شهرستان استان گيلان به شمار می آيد. رودبار را می توان دروازه ورودی گيلان از طريق مركز كشور دانست. كوه های بسيار زيبای اين ناحيه، به صورت رشته های موازی با دره های جالب توجه، فضای دلنشينی را پديد آورده اند. طبق شواهد و مدارک موجود تاريخ سکونت در اين شهرستان به قبل از اسلام بر می گردد، اما در اين روايات به رودبار به عنوان شهرستان اشاره ای نشده است و عنوان مشخص شهر در چند دهه اخير به رودبار داده شده است. رودبار تا سال 1345 شامل تعدادی روستای نزديک به هم بوده که از اين سال به عنوان شهر تلقی شده است. اين شهر از چند نقطه منفصل از يك‌ديگر تشکيل شده بود که سابقه تمدن آن ها به بيش از 700 سال می رسد، اما سكونت ممتد در اين مكان به حدود 250 سال قبل برمی‌گردد. هسته اوليه اين شهر در سه نقطه بالا بازار، وسط بازار و پايين بازار شكل گرفته است. هسته اوليه بالا بازار در محله آليزه - که ساختمان های آن از ناپايدارترين مصالح ساخته شده بود - و در 250 سال قبل شكل گرفت. ساختمان های خشت و گلی با سقف چوبی و راه های ارتباطی (كوچه های باريک و تنگ) از مشخصات اين محله بوده است. به خاطر همين خصوصيات اين محله بيش ترين تلفات را بر اثر زلزله داشته است. وجود بازار در محله پايين بازار که تمام آن همزمان ساخته شده بود، سبب گشت که بسياری از مردم منطقه جهت سكونت دايمی از محل ييلاق پايين بيايند. نکته مهم اين که اين محل راه عبور قافله های تجار و مسافرين شمال و مشهد بوده است و قشونی كه برای جنگ به گيلان می رفتند نيز از اين نقطه عبور می کردند. رشد بعدی شهر رودبار با گسترش اين سه محله صورت گرفت. در طرف ديگر رودخانه سفيدرود باغ بزرگی وجود داشت كه چند دهه پيش خريداری شده و در نزديكی آن خانه و كارخانه روغن كشی احداث‌شد. به اين ترتيب ساحل مقابل سفيدرود نيز شروع به گسترش کرد. محلات ديگر رودبار که همگی دارای قدمت زيادی هستند، منفصل از شهر رشد کرده بودند که در سال های اخير اين نقاط به عنوان بخشی از شهر مطرح شدند. ساختار شهر رودبار يک ساختار پراكنده است كه در ابتدا طی يک قرارداد به عنوان شهر تعيين شد و سپس در طول زمان تجلی تاريخی، روانی و سپس كالبدی پيدا کرد. فرم غالب اين شهر خطی است كه توسط عوامل خطی جاده، رودخانه و دره شكل گرفته است.
بالا

 


 

رضوان شهر

شهرستان رضوان‌شهر يكي ديگر از ديدني ترين شهرستان‌هاي استان گيلان است كه‌از ارزش هاي بالاي‌گردشگري طبيعي برخوردار است. آرامگاه سيد شرفشاه، پل پونل، مسجد سفيد( اسپيد مزگت) و چشم اندازهاي زيباي‌طبيعي‌از جمله جنگل‌ها و رودخانه‌ها از مهم‌ترين مكان هاي تاريخي و ديدني شهرستان رضوان‌شهر به شمار مي روند. صنايع حصيري مهم‌ترين صنايع دستي مردمان شهرستان رضوان‌شهر را تشكيل‌ مي‌دهد.
 

مکان های دیدنی و تاریخی

آرامگاه‌سيد شرفشاه، پل پونل، مسجد سفيد( اسپيد مزگت) و چشم اندازهاي زيباي طبيعي از جمله جنگل‌ها و رودخانه‌ها از مهم‌ترين مكان هاي تاريخي و ديدني شهرستان رضوان‌شهر به شمار مي روند.
بالا

صنايع و معادن

از صنايع و معادن اين شهرستان اطلاعات مستندي در دست نيست.
بالا

کشاورزی و دام داری

كشاورزي و دام‌داري اساس اقتصاد شهرستان رضوان‌شهر را تشكيل‌ مي دهد. آب كشاورزی از رودها تأمين می شود و فرآورده های كشاورزی رضوان شهر عبارتند از : برنج، ‌گندم، تره بار و بنشن. هم چنين برنج، فرآورده های دامی و ماهی از صادرات اين شهرستان است.
بالا

مشخصات جغرافيايي

رضوان شهر از شمال به هشتپر و از جنوب به صومعه سرا و ماسال محدود است. رضوان شهر در طول جغرافيايی 49 درجه و 7 دقيقه و در عرض جغرافيايی 37 درجه و 33 دقيقه و ارتفاع 5 متر از سطح دريا واقع است. شهرستان رضوان شهر از شهرستان های جديد استان گيلان است كه در راه اصلی بندر انزلی – هشتپر قرار دارد.
بالا وجه تسميه و پيشينه تاريخي شهرستان‌رضوان شهر كه در گذشته «دولاب» نام داشت. يكی از 5 بلوك يا خان نشين قسمت جنوبی شهرستان تالش بود كه به اين 5 بلوك خمسه طوالش می‌گفتند. درحال حاضر رضوان شهر يكی از شهرستان های استان گيلان است و يكی از مناطق بسيار زيبا و ديدنی شمال كشور است.
بالا

 


منبع : مرکز گردشگری علمی فرهنگی دانشجویان ایران

نوشته شده در تاريخ جمعه 26 اسفند 1390برچسب:لاهيجان, سياهكل, آسانه اشرفيه,يزد,چهارده سفيدرود,سدقوام, توسط ابراهيم صبوري |



, 1391 مدل های سفره هفت سین, 2011 نمونه های سفره هفت سین, 91, sofre haft sin, آموزش تزیین سفره هفت سین, آموزش سبز کردن سبزه عید, آهنگهای ویژه نوروز 1390, اس ام اس تبریک عید نوروز 90, اس ام اس سال نو انگلیسی, اس ام اس عشقولانه نوروز 91, اس ام اس چهار شنبه سوری, ايده سفره هفت سين 1390, تزئین تخم مرغ نوروز 1390, تزئین سفره هفت سین, تزئین سفره هفت سین نوروز 90, تزئینات سفره هفت سین, تزیین سفره هفت سین, تزیین سفره هفت سین نوروز 90, تصاویر, تصاویر: سفره‌هاي هفت سين, تقویم کامل سال ۱۳90, جالب, جدیدترین, جدیدترین سفره هفت سین, خانه تکانی نوروز 1390, دانستنیهای نوروز 1390, راهنمای خرید نوروز 90, رنگ مد در سال 90 نوروز 90, روستای طبس, سال 1390, سال نو, سبزوار, سریالهای تلویزیون نوروز 90, سفره های هفتسین سال 1390, سفره هفت سين نوروز 1391, سفره هفت سین, سفره هفت سین نوروز 90, سفره هفت سین90, سفره هفتسین, طراحی سفره هفت سین, عمو نوروز, عکس, عکس های جدید, عیدی دادن, فوق العاده, لحظه تحویل سال 1390, لحظه تحویل نوروز 90, مدل سفره هفت سین, مدل سفره هفت سین نوروز 1390, مدل لباس نوروز 90, مدل های جالب سفره هفت سین سال ۱۳۹۰ (سری۳), مدل های سفره 7سین, مدل های فانتزی, مدل های فانتزی سفره هفت سین, مدل چیدمان سفره هفت سین, مهر ایران, نحوه نگهداری از ماهي قرمز, نمونه سفره ها, نوروز, نوروز 90, هفت سین, هفت سین سال, چیدن سفره هفت سین, کارت پستال های نوروز 1391

منبع: سايت تفريحي و سرگرمي

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:یزد, حاج علی اکبر مرادآبادی,حاج مرتضی راد,آقایان خرازی,اسدی,علی آقا,صبوری, توسط ابراهيم صبوري |

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:موزه روستایی گیلان ,گیلان, خانه سنتی , توسط ابراهيم صبوري |

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:گیلان,محل نگهداری شلتوک, موزه روستایی گیلان,, توسط ابراهيم صبوري |

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:موزه روستایی گیلان,سراوان گیلان , ورزشهای بومی ,, توسط ابراهيم صبوري |

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 اسفند 1390برچسب:ديلمان , پاشاكي ,شيوا,بالاشاده,كتشصت آبادان, توسط ابراهيم صبوري |

 

 

  تصاویری از :

ییلاقات دیلمان

 

(نمایی از شهر دیلمان)

 

(طبیعت دامنه کوه درفک)

 

(خانه های روستایی این منطقه که از چوب و کاهگل ساخته شده اند

به این خانه ها گالی پوش می گویند ) 

 

( نوعی شیرینی مخصوص از آرد برنج و آرد گندم  که به شیوه خاصی پخته میشود)

 

 

(علفزار های سرسبز در دامنه کوه درفک) 

 

لباس محلی خانم های این منطقه)

 

(طبیعت دامنه کوه درفک)

 

(توت فرنگی های وحشی در این منطقه به وفور می رویند) 

 

(شغل بیشتر مردم این منطقه دامداریست )

 

(زمستان های پر برف دیلمان)

 

(آب گوارایی که از چشمه های این منطقه جاریست به صورت لوله کشی شده در اختیار مسافران قرار داده می شود)

 

 

منبع : بام سبز

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 اسفند 1390برچسب:دیلمان,سیاهکل, لاهیجان,پاشاکی ,بالاشاده, توسط ابراهيم صبوري |

«دیلمان» نام دهستانی است از بخش سياهکل (سی کل) شهرستان لاهيجان است که از شرق با سمام ، از غرب و جنوب با عمارلو و از شمال با ييلاق رانکوه همسايه است. دیلمان دارای 134 آبادی است که مهمترين آنها «اسپيلی» و همچنین چمنزارهای باشکوهی چون «خلش کوه ،سنگسر ،سياخانی،اربستان» است . نام ديلم و ديلمان که امروزه به بخش کوچکی گفته می شود، در روزگاران گذشته نام کوهستانهایی بود که از سویی به مازندران و از سویی دیگر به قزوين مشرف بود.


نمایی مه آلود از یک خانه روستایی در دیلمان، گیلان
نوشته شده در تاريخ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:گلستان, لاهیجان,دریا,بالاشاده,پاشاكي,ديلمان,شاده, توسط ابراهيم صبوري |

 

باغی زیبا از گلهای عشق ژاپنی !


 


در ژاپن بین 4000 تا 6000 گونه گیاه می روید و از آنجا که ژاپنی ها علاقه زیادی به گل و گیاه دارند و همچنین در غذاهای ژاپنی نه تنها از میوه ها و حبوبات بلکه حتی از برخی گلها و برگها هم استفاده می شود، در فرهنگ ژاپنی برخی گیاهان دارای معانی نمادینی هستند.

به عنوان مثال شکوفه های گیلاس یا ساکورا (sakura) نمایانگر زیبایی کوتاه مدت و درخت کاج یا ماتسو (matsu) نماد عمر طولانی است و wisteria که موضوع تصاویر این ایمیل است و با نام گل عشق یا فوجی شهرت دارد. یکی از بهترین نقاط برای رویش گل عشق ژاپنی به نام فوجی در پارک Ashikaga است. پارکی که به مساحت ۲/۸ هکتار در ژاپن قرار دارد و این گیاه زیبایی خاصی به این پارک بخشیده است.

گل عشق ژاپنی یا "فوجی" درختچه ای است خزان دار با طول عمر زیاد، مقاوم و سریع الرشد (در شرایط محیطی مناسب سالی 3 متر رشد می کند) دارای برگ های متناوب و به فرم مرکب شانه ای فرد، گل هایی به رنگ سفید، آبی، ارغوانی یا بنفش که به صورت گل آویز خوشه ای قرار گرفته اند. گل آویز خوشه ای زیبایش سبب معروفیت این گیاه شده است.


 


 لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب كنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی  پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 

 


 

منبع:persian-star.org

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:لاهیجان, دیلمان,سیاهکل, آستانه,انزلی,سدقوام,کیسم,کیاشهر, توسط ابراهيم صبوري |

 

شاید خیلی از ما توان مالی و وقت لازم برای دیدن زیبایی‌های طبیعت در سراسر دنیا را نداشته باشیم

 

۱۰ مکـان زیبـا و رمـانتیـک جـهان


 


شاید خیلی از ما توان مالی و وقت لازم برای دیدن زیبایی‌های طبیعت در سراسر دنیا را نداشته باشیم اما به مدد اینترنت می‌توان تمام زیبایی‌های دنیا را با چند کلیک ساده تماشا کرد که در راستای معرفی مکان‌های دیدنی دنیا در این ایمیل شما دوستان پرشین استار را به دیدن تصاویری از 10 مکان رمانتیک دنیا همراهی می کنیم ...


1. ساحل اورگان (Oregon coast)
بخش دست‌نخورده ساحل جنوبی اورگان،‌ زیبایی خیره‌کننده‌ای دارد. در عکس زیر قسمتی از خط ساحلی صخره‌ای این ساحل که ساحل بندون نام دارد را می‌بینید. اگر قصد سفر به این منطقه را دارید، بابت رستوران‌های زیبا و استراحتگاه‌های مجلل نگران نباشید.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


2. سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا (San Francisco, California)
به این گل‌ها ترومپت فرشته گفته می‌شود که در میدان اتحاد سان‌فرانسیسکو،‌ پای مجسمه آزادی شکوفا شده‌اند. این میدان یکی از مراکز خرید مهم سان‌فرانسیسکو است. هوای معتدل و قیمت‌های مناسب در زمستان،‌ از این شهر یک مقصد خوب برای سفر به قصد خرید ساخته است.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


3. کائای، ‌‌هاوایی (Kaua’i, Hawaii)
اینجا ساحل ناپالی است. خشکی، مانند برجی مقابل اقیانوس آرام قد علم کرده و منظره‌ای بی‌نظیر و رویایی به وجود آورده است. اما شاید خیال‌انگیزترین بخش سفر به این منطقه، گشت‌ و گذار در دره آرام کالالوآ باشد که دسترسی به آن فقط با قایق میسر است.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


4. زادر،‌ کرواسی (Zadar, Croatia)
این باتری‌های خورشیدی قرار است از نور خوشید انرژی بگیرند، البته اگر ابرها اجازه بدهند! زادر در کنار دریای آدریاتیک واقع شده و خط ساحلی طولانی دارد به علاوه در این شهر می‌توانید از معماری به سبک رم لذت ببرید و شب‌ها هم از مناظر پرنور مدرن لذت ببرید.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


5. شمال ولز (South Wales)
تا به حال ستاره‌ها را به این شکل دیده‌اید؟ خطوطی که در آسمان می‌بینید، رد عبور ستاره‌ها در آسمان پنارت،‌ در حومه کارادیف واقع در شمال ولز است. هر سال تابستان این منطقه توریست‌های زیادی را جذب می‌کند تا از نمای ساحلی خیال‌انگیز آن لذت ببرند.


 


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


6. رم،‌ ایتالیا (Rome, Italy)
درخشش بی‌نظیر در شب،‌ یکی از جاذبه‌های رم است. رم به خاطر تاریخ غنی و غذاهای معروف و البته مردم گرم و مهمان‌نوازش،‌ یکی از شهرهای جذاب برای توریست‌های سراسر دنیا است. رم با ساختمان‌های قدیمی‌ و مجسمه‌های هنری جورواجور، فضایی رویایی دارد.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


7. ساحل پیزمو،‌ کالیفرنیا (Pismo Beach, California)
ساحل پیزمو در نزدیکی لس‌آنجلس،‌ روی یکی از سواحل آمریکا که کم‌ترین توسعه را داشته واقع شده است. فکر می‌کنید با این اوصاف منطقه خلوتی است؟ اما در واقع تابستان‌ها ۵۰ هتل در این منطقه پر از بازدیدکننده می‌شوند.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


8. سیسیل،‌ ایتالیا (Sicily, Italy)
سیسیل از مناطق معروف ایتالیا است. سواحل زیبا و بناهای تاریخی مثل مقبره هرا از یک طرف، خیابان‌های باریک و پیچ‌درپیچ از طرف دیگر،‌ برای توریست‌ها جذاب هستند. خیابان‌های اریس سیسیل افراد را گیج می‌کنند و این گیج شدن برای آن‌ها خیلی جذاب است.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


9. نیویورک، آمریکا (New York City)
شب‌ها صفی از چراغ‌ها، فاصله منهتن تا بروکلین را غرق در نور می‌کند،‌ جایی که معروف‌ترین رستوران‌ها، تئاترها،‌ موزه‌ها و هتل‌ها در انتظار میلیون‌ها نفری هستند که هر سال از نیویورک دیدن می‌کنند.


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 


10. دریاچه گاردا،‌ ایتالیا (Lake Garda, Italy)
ظاهرا ایتالیا در بین کشورهای دنیا، شهرها و مناطق خیال‌انگیز زیادی دارد!‌ گاردا بزرگ‌ترین دریاچه ایتالیا است. در نزدیکی این دریاچه، سیرمیون قرار دارد که به خاطر چشمه‌های آب گرم و سواحلش معروف است.


 


 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 

 


 

منبع:persian-star.org

 

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:روسيه, وبلاگ بين المللي سفر وتوريست , ابراهيم صبوري , ايران , سپيدرود چهارده, توسط ابراهيم صبوري |

روسیه سرد و زیبا بی‌شباهت به داستان‌های افسانه‌ای نیست! (تصاویر)

روسیه سرد و زیبا بی‌شباهت به داستان‌های افسانه‌ای نیست! (تصاویر)
صومعه مبغلین مذهبی ارتدوکس St. Nicholas Belogorsk در 10 کیلومتری Permو 85 کیلومتری Kungura قرار دارد....
 
 
 
روسیه
 
روسیه
 
 
 
روسیه
 
 
 
 
 
 
روسیه
 
 
روسیه
 
تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
نوشته شده در تاريخ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:سوريه , شهر ارواح, ابراهيم صبوري , وبلاگ بين المللي سفر و توريست, توسط ابراهيم صبوري |

گزارش تصویری: شهر ارواح در سوریه!

گزارش تصویری: شهر ارواح در  سوریه!
Serguis را مجبور کردند پای پیاده در حالیکه تخته هایی به پاهایش بسته بودند به راسافا برود و درنهایت سرش را از تن جدا کردند.......

 
چه تعداد شهر ارواح در جهان باقی مانده اند؟ جواب دادن به این سئوال سخت است اما «راسافا» یکی از این شهرهاست. این شهر در کشور سوریه در 26 کیلومتری غرب رودخانه Euphrates قرار دارد. این محل در کتب عهد عتیق «راساف» نامیده شده و گفته شده توسط Sennacherib امپراطور آشوری خراب شده است.

 

مردم مدت زمان زیادی است که این شهر را ترک کرده اند و شهر هم اکنون غیرمسکونی است و تنها سنگ ها و شن هایی باقی مانده اند که یادآور عظمت شهر قدیمی هستند. قدیس Sergius که در همین جا به دنیا آمد شهر را Sergiopolis نام نهاد. سال 303 قدیس Serguis و Bacchus که نجیب زادگانی رومی- سوری بودند و ارتش روم ژنرال بودند به خاطر اینکه از تقدیم کردن قربانی به «ژوپیتر» خدای رومی سرباز زدند خودشان فدا شدند. Serguis را مجبور کردند پای پیاده در حالیکه تخته هایی به پاهایش بسته بودند به راسافا برود و درنهایت سرش را از تن جدا کردند. Bachus هم در اثر ضربه های سنگین شلاق درگذشت. تنها وسیله ای که می تواند شما را به اینجا ببرد تاکسی است و یک سفر یک ساعته به خرابه های شهر 9 دلار آمریکا آب می‌خورد.

 

 
راننده های محلی فرصت گرفتن پول اضافی را اصلا از دست نمی ‌هند. اما شما هم به محض اینکه خرابه های تاریخی باشکوه  را ببینید عصبانیت خود را فراموش می کنید.

 

امپراطور بیزانسی به نام «آناستازیسوس» در سال 509  باسیلیکای عظیمی به نام St. Sergius ساخت که اکنون تبدیل به خرابه شده است.

 

پشته دفاعی در سمت راست
 









ورودی باسیلیکا
 




















 
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
نوشته شده در تاريخ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:ابراهيم صبوري , تاج محل , ايران , هند , سپيد رود چهارده, توسط ابراهيم صبوري |

تاج محل این زیبای حزن‌انگیز/ گزارش تصویری

تاج محل
تاج محل واقعی همیشه بهتر از عکس ها و فیلم ها است. ساختمان عظیمی که از سنگ مرمر سفید ساخته شده و با چهار مناره احاطه شده است. روی یکی از ستون‌ها....
                                           

این بنا تماما با دیوارهای احاطه شده که از سنگ قرمز ساخته شده اند. در ورودی سه صف وجود دارد: برای آقایان، خانم ها و جایگاه ویژه. تاج محل واقعی همیشه بهتر از عکس ها و فیلم ها است. ساختمان عظیمی که از سنگ مرمر سفید ساخته شده و با چهار مناره احاطه شده است. روی یکی از ستون‌ها آیات قرآن به زیبایی با سنگ مرمر سیاه نوشته شده است. مناره ها کمی به سمت بیرون خم شده اند. این کار برای این انجام شده که در صورت وقوع زلزله روی بنا نیفتند.
تاج محل
وصف کردن زیبایی تاج محل کار سختی است، هرچه آن را بنامیم مقبره، ارامگاه یا هرچیز دیگری باید بدانیم آنها به یادبود یک فرد متوفی ساخته شده اند. تاج محل یکی از این مکان هاست. اینجا به یاد همسر شاه جهان امپراطور مغول که موقع به دنیا آوردن چهاردهمین فرزندش از دنیا رفت ساخته شد. شاه جهان طی این واقعه بسیار اندوهناک بود و تصمیم گرفت آرامگاهی بسازد که بهترین در جهان باشد که خورشید و ماه برایش بگیرند.
20 هزار کارگر هندی 22 سال برای ساخت آرامگاه کار کردند. این تعداد شامل مجسمه سازان بخارا، خوش نویسان سوریه و ایران، موزائیک کاران جنوب هند و استادان دیگر ترکیه، ایران و افغانستان نمی‌شود...

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/tajmahal002-13.jpg

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/tajmahal002-14.jpg
تمام بنا باشکوه و جلال است.

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/tajmahal002-15.jpg
قسمت بالایی

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/tajmahal002-16.jpg
نقش برجسته های روی سنگ‌ها

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/tajmahal002-17.jpg
روی ساختمان معرق سنگ هم به چشم می‌خورد. برای این کار باید قسمت طرح خالی شده و بعد سنگ بریده شده رنگی داخل آن قرار گیرد. برای این کار هزاران ساعت وقت صرف شده است.

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/tajmahal002-18.jpg


متن های عمودی. سوره های قرآن با سنگ مشکی داخل مرمر کار شده اند.
 

http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/tajmahal002-20.jpg
هرچه نزدیک‌تر بشوید جزئیات بیشتری می بینید.

 
تاج محل
سمت چپ یک مسجد قرار دارد و در سمت راست یک ساختمان به همان شکل واقع شده است.
 

تاج محل
بیشتر توریست‌ها  در تاج محل چنین عکسی را می اندازند.
 

 
 

 

 
     منبع:  www.seemorgh.com/culture   
 

5 تا از بهترین مکان های توریستی در فصل زمستان (+عکس)

کانادا
آیا شما به دنبال یک مکان توریستی برای فصل زمستان می‌گردید؟ بسیاری از مردم به دنبال جایی هستند که در فصل سرما هم لذت بخش بوده و بتوانند با خانواده خود در آنجا خوش بگذرانند.....

 
1. بلغارستان، اروپا
 
بلغارستان
اگر دلتان می‌خواهد به اروپا سفر کنید می‌توانید به بلغارستان بروید که یکی از بهترین مقصدهای گردشگری در فصل زمستان است. بلغارستان یکی از قدیمی‌ترین کشورهای اروپا ست  بنابراین شما می‌توانید جذابیت های واقعا خوب و وقایع و فستیوال های فرهنگی که در فصل زمستان برگزار می‌شود را نیز ببینید. اگر علاقه مند به اسکی هستید می‌توانید جاهای خوبی برای این ورزش مفرح پیدا کنید. براساس آخرین اطلاعات گردشگری بلغارستان فصل زمستان بیشترین مسافر از سراسر جهان را داراست.

2- موروکو، آفریقا

موروکو
مردم زیادی هستند که از آب و هوای سرد متنفرند؛ آنها دلشان می‌خواهد از هر جایی که به خاطر برف و سرما به رنگ سفید درآمده فرار کنند. پس اگر شما هم از این دسته از افراد هستید می‌توانید برای تعطیلات به موروکو در آفریقا بروید جاییکه همیشه هوا گرم هست و می‌توانید در کریسمس هم از هوای آنجا لذت ببرید. در فصل سرما مردم زیادی تعطیلات خود را در موروکو می‌گذرانند و همچنین مغازه های زیادی برای خرید کردن وجود دارد.

3- آراهووا (Arahova )، یونان

آراهووا
اگر عاشق کوهستان های برف پوشیده و مناظر زیبا هستید  می‌توانید سری به جنوب یونان بزنید. آراهووا مکانی زمستانی زیبا که در طول سال ساکت و آرام است اما در فصل زمستان آدم های زیادی را خواهید دید که از نقاط مختلف اروپا و اسیا بدانجا آمده اند، پس اینجا مکانی بین المللی محسوب می‌شود که مردم را در فصل زمستان فرا می‌خواند. شما همچنین می‌توانید پناهگاه های زمستانی خوبی در اینجا پیدا کنید.

4. ویستلر (Whistler )، کانادا

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/Whistler-winter.jpg
تعداد زیادی از مردم عاشق ماجراجویی هستند، حتی زمانی که هوا سرد است و برف می‌بارد. اگر شما از این دسته افراد هستید پس به ویستلر کانادا بروید چونکه می‌توانید از اسکی و اسنوبورد لذت ببرید. مردم زیادی از آمریکا و کانادا به اینجا می‌آیند تا از این پناهگاه سردسیر با مناظر زیبایش لذت ببرند.

5. بالی، اندونزی

 

 
بالی
اگر بودجه زیادی ندارید و اما می‌خواهید از تعطیلات زمستان لذت ببرید پس می‌توانید برای رفتن به بالی برنامه ریزی کنید. آب و هوا در بالی آرام و ملایم است و اصلا هیچ سرمای استخوان سوزی وجود ندارد. پس می‌توانید هم از زمستان لذت برده و هم به کنار دریا بروید.

 
 

 

تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture   
اختصاصی سیمرغ
 

تصاویر دیدنی جزایری که شبیه تابلوی نقاشی هستند!

 گودال آبی
این تصاویر جدید نشنال جغرافی الگوهایی هنری در طبیعت را نشان می‌دهند که جزایر را به یک تابلوی نقاشی با ارزش تبدیل می‌کنند....
 
مجله نشنال جغرافی مدتی است که در طبیعت به دنبال نقاشیهایی می‌گردد که دست هنرمندانه خالق آنها را در جای جای دنیا کشیده است و این بار به سراغ جزایری رفته که به نظر می‌رسند یک تابلوی نقاشی باشند. 
این تصاویر جدید نشنال جغرافی الگوهایی هنری در طبیعت را نشان می‌دهند که جزایر را به یک تابلوی نقاشی با ارزش تبدیل می‌کنند.
 
سد مرجانی در "بورا- بورا"
 
بورا بورا

سد مرجانی که جزیره "بورا- بورا" را احاطه کرده است شبیه به یک بند قیطانی به نظر می‌رسد. "بورا- بورا" یک آتشفشان قدیمی ‌است که در فاصله 266 کیلومتری شمال غربی تاهیتی در جزایر "پلی نزی فرانسوی" واقع شده است.
این آتشفشان با سواحل سفید و خالص، مردابی به رنگ آبی درخشان و یکی از زلال ترین آبهای سیاره زمین احاطه شده است. در "بورا- بورا" صدها نمونه از ماهیان گرمسیری زندگی می‌کنند.
 
 تاهیتی
توده ای از ابرهای سفید این تاج تپه های مجلل جزیره تاهیتی را ساخته است. تاهیتی در کنار 13 جزیره پلی نزی فرانسوی از مرجانها و سنگهای آتشفشانی ساخته شده است و در نیمه راه میان استرالیا و آمریکای جنوبی در پهنه اقیانوس آرام جنوبی قرار گرفته است.
 
 
یک گودال لاجوردی
 گودال آبی (Blue Hole) دایره ای به طول 300 متر و عمق 120 متر است. این گودال در فاصله حدود 100 کیلومتری در شرق "بلیز" واقع در آمریکای مرکزی قرار دارد. در طول عصر یخبندان این گودال در ورودی دهانه یک مجموعه غار ساخته شد. زمانی که یخها ذوب شدند و سطح آب بالا آمد غارها به زیر آب فرو رفتند و این بهشت را برای شجاع ترین غواصان به جا گذاشتند.
 
 
جزایر فیجی
یک نوار تماشایی از سد مرجانی جزیره "موندریکی" در جلوی تصویر و جزیره "مانو" در عمق تصویر. دو جزیره از مجمع الجزایر فیجی در ملانزی. جزایر فیجی از 333 جزیره در اقیانوس آرام جنوبی تشکیل شده است. این جزایر به خاطر سواحل زیبا، باغهای مرجانی و جنگلهای گرمسیری شهرت دارند.
 
 
پالائو
پالائو واقع در اقیانوس آرام از بیش از 250 جزیره ای تشکیل شده است که در این تصویر اقیانوس را لکه لکه کرده اند. این جزایر غنی از پوششهای گیاهی هستند و با سواحلی زیبا احاطه شده اند. گردشگری صنعت اصلی این کشور است. مسیرهای دریایی خیره کننده، کسانی را که شیفته شنا و غواصی در اقیانوس هستند جذب می‌کنند.
 
 
 بورا- بورا از هوا
این جزیره از انباشه شدن مرجانها بر روی هم و یک آتشفشان غیرفعال ساخته شده است. مرداب آبی رنگ این جزیره حتی در این تصویر هوایی نیز با یک کنتراست زیبا با رنگ آب دریا به وضوح دیده می‌شود.
 

صخره های گلور
دو رنگین کمان همانند ستونی از صخره های گلور در منطقه "بلیز" به آسمان سر کشیده اند. این صخره ها یک ذخیره دریایی ملی هستند که میزبان یک تنوع زیستی دریایی شگفت انگیز است و یکی از بهترین مکانها برای شنا و غواصی در دریای کارائیت به شمار می‌رود. این منطقه در سال 1997 ثبت یونسکو شد.
 

پارک دریایی "دماغه هتراس"
این گردابهای سفید شنی به سمت خلیج اورگان، بخشی از پارک ملی دریایی دماغه هتراس واقع در کرانه های خارجی کالیفرنیای شمالی می‌روند. این کرانه ها زنجیره ای جزایر کوچکی هستند که از ساحل در برابر نیروهای اقیانوس اطلس محافظت می‌کنند.
 
 
بورا- بورا، دریا و کوهها
امواج به سواحل بورا- بورا برخورد می‌کنند. در عموق تصویر قله های کوههای دوقلوی Mount Pahia و Mount Otemanu دیده می‌شوند. این یکی از جزایر پلی نزی فرانسوی در اقیانوس آرام است.
 

دریای کارائیب
تصویری از امواج سطحی دریای کارائیب در آمریکای مرکزی. این آینه بزرگ دریایی 2 میلیون و 753 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و با عنوان مدیترانه آمریکا شناخته می‌شود.
 
 
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
منبع: mehrnews.com
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.