وبلاگ بین المللی سفرو توریست
ايرانگردي، جهانگردي ،اقوام ، شهر ، روستا ، گشت و سياحت ، زيارت ، مسافرت ، جغرافيا ، تور ،توريست ، جنگل ، كوير ، سفر نامه ،شمال،جنوب، غرب ، شرق
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:قادر شيخ كانلوي ميلان,, توسط ابراهيم صبوري |

تقديمي از:قادر شيخ كانلوي ميلان

«مراکان» از مهمترین و زیباترین مناطق گردشگری اکوتوریستم کشور محسوب می شود



 
«مراکان» از مهمترین و زیباترین مناطق گردشگری اکوتوریستم کشور محسوب می شود

رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان خوی گفت: منطقه حفاظت شده مراکان بعنوان مهمترین و زیباترین منطقه اکوتوریسم کشور محسوب می شود.

رضا محمدزاده در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا ـ منطقه آذربایجان غربی، اظهار کرد: منطقه حفاظت شده مراکان با 103هزار و 983 هکتار مساحت از قدیمی ترین مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست کشور به شمار می رود. وی با بیان اینکه 28 گونه از 12 خانواده در 5 راسته پستانداران در منطقه شناسایی شده است، تصریح کرد: شاخص ترین این گونه ها قوچ و میش ارمنی است. محمدزاده افزود: منطقه مراکان زیستگاه وحوشی دیگر از جمله کل و بز، پلنگ، روباه، شغال، گربه وحشی، گراز، خرگوش، سمور، رودک ، هامستر خاکستری و انواع جوندگان است. رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان خوی ادامه داد: در این منطقه تاکنون 128گونه پرنده متعلق به 34 خانواده مورد شناسایی قرار گرفته است، که از عمده ترین آنها می توان به هما، عقاب طلایی، بالابان ، کبک دری، تیهو، کبک چیل، کرکس مصری، دال و زاغ بور اشاره کرد. وی اضافه کرد: 38 گونه از خزندگان و ماهیان نیز تاکنون مورد شناسایی قرار گرفته و از مهمترین آنها به مار افعی البرزی، لاکپشت مهمیزدار غربی و ماهی اسبله اشاره نمود. محمدزاده غنای پوشش گیاهی از نظر تنوع و کیفیت این منطقه را مجموعه ای از فون و فلور بصورت منحصر به فرد اعلام کرد و گفت: این منطقه با تشکیل یک گنجینه طبیعی با ارزش می تواند در زمینه های علمی، تحقیقاتی، اقتصادی و تفرجگاهی مورد بهره برداری قرار گیرد. وی خاطرنشان کرد: با توجه به وجود کلیساهای سنت استپانوس ، آق کلیسا، قره کلیسا ، زیارت جرجیس پیغمبر، دره شام و سواحل مرزی ارس در منطقه مراکان این منطقه بعنوان زیباترین و مهم ترین مناطق گردشگری اکوتوریستم کشور محسوب می شود. به گزارش ایسنا، منطقه حفاظت شده مراکان بر اساس مصوبه شماره 1 شورای عالی شکاربانی و نظارت بر صید در تاریخ 1346 بعنوان منطقه حفاظت شده به تصویب رسیده و در حال حاضر با 45 سال سابقه حفاظت قانونی یکی از قدیمی ترین مناطق چهارگانه حفاظت محیط زیست کشور به شمار می رود.

منبع:آينانيوز

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:قادر شيخ كانلوي ميلان,, توسط ابراهيم صبوري |

 

تقديمي از:

قادر شيخ كانلوي ميلان

با تشكر از شركت خودرو سازي آذر اتصال

پیشگیری از مسمومیت ناشی از گزیدگی هادرکوهنوردی وطبیعت گردی 

گزیدگی ها از جمله اتفاقاتی است که ممکن است در هر مکانی و مخصوصا در زمان  طبیعت گردی با آن برخورد کنید .

سایت پزشکان بدون مرز  ، جهت پیشگیری از مسمومیت ناشی از گزیدگیها بهتر است به نکات زیر توجه داشته و رعایت نمایید :

۱٫  علایم گزیدگی با افعی: درد تیز و سوزاننده در محل گزش که در عرض ۱-۵ دقیقه بعد از گزش ظاهر می شود.

۲٫  تورم در محل گزیدگی نیم تا ۴ ساعت بعد از گزش که ممکن است در عرض ۲۴-۱۲ ساعت افزایش یابد و کل اندام مبتلا را درگیر نماید.

۳٫  در طی ۳۶-۲۴ ساعت پس از گزیدگی افعی. ممکن است تاول های کوچک در محل ایجاد شوند.

۴٫     تهوع و استفراغ، بی حسی در اطراف دهان، صورت و پوست سر و گز گز نوک انگشتان، تب و لرز، تعریق، ضعف و بی حالی، سرگیجه .

۵٫  اختلالات انعقادی خون: یکی از مشخص ترین و مهم ترین علایم و نشانه های گزیدگی با    افعی ها بوده و به صورت خونریزی از بینی، وجود خون در خلط، خون در ادرار، خون در مدفوع، خونریزی در شکم و داخل چشم و مغز بروز می نماید.

۶٫  اختلال در عملکرد کلیه، کاهش سطح هوشیاری و شوک قلبی- عروقی.

۷٫ علایم گزیدگی با مار کبری و مار مرجان: افتادگی پلک ها، خواب آلودگی، ضعف عضلانی، فلج، اختلال تکلم و تنفس، آبریزش از دهان، استفراغ و تهوع.

۸٫  علایم گزیدگی با مار آبی (دریایی): درد عضلانی و تغییر رنگ ادرار به رنگ قهوه ای یا سیاه .

۹٫   اقدامات خارج از بیمارستان در مار گزیدگی: بیمار را آرام کنید و از حرکات بیش از حد او جلوگیری کنید.

۱۰٫  مصدوم مار گزیده را باید از محل حادثه (جهت جلوگیری از حمله مجدد مار) دور کرد.

۱۱٫  عضو محل گزیدگی مار را باید بی حرکت و هم سطح یا کمی پایین تر از سطح قلب نگه داشت.

۱۲٫  بستن یک نوار محکم و پهن،چند انگشت بالاتر از محل گزیدگی مار بویژه اگر محل گزیدگی در دست ها یا پاها باشد. بستن نوار نباید آنقدر سفت باشد که جریان خون اندام را مختل کند. اگر ورم باعث سفت شدن نوار شد، آنرا باز کنید و از محلی بالاتر ببندید. هر ۱۰ تا۱۵ دقیقه، به مدت ۱ دقیقه نوار را باز کرده و دوباره ببندید. این کار باید تا زمان آماده شدن پادزهر ادامه یابد.

۱۳٫    در مارگزیدگی باید از سرد کردن عضو با آب سرد یا یخ خودداری کرد.

۱۴٫  در صورتیکه انتقال بیمار به بیمارستان بیش از یک ساعت طول کشد، روی هریک از سوراخهای نیش به طور موازی با هم، با وسیله ای تیز و استریل، خراشهایی به طول تقریبی ۷-۶ میلی متر و عمق ۳ میلی متر نمایید و عمل مکش را با دهان یا دستگاه مکنده، به مدت۳۰ تا ۶۰ دقیقه ادامه دهید. در صورت وجود زخم در محوطه دهان از انجام مکش با دهان خودداری کنید.

۱۵٫    هر چه سریعتر فرد مار گزیده را به اورژانس بیمارستان منتقل کنید و زمان را با تلاش برای کشتن و یا گرفتن مار از دست ندهید.

۱۶٫    اگر طی ۵ تا ۷ سال اخیر مصدوم مارگزیده، واکسن کزاز تزریق نکرده است به پزشک اطلاع دهید.

۱۷٫  علائم واکنش های حساسیتی شدید مانند عطسه، مشکل در تنفس یا تورم سریع و شدید، درد شکم، تهوع، سرگیجه، درد قفسه سینه، خرخر صدا وکبود شدن رنگ لبها از جمله مواردی هستند که سریعاً باید به اورژانس مراجعه شود.

۱۸٫  کودکان زیر سه سال، بیماران قلبی، دیابتی، افراد مسن و معلولین حرکتی و بیماران مبتلا به آلرژی در معرض خطر بالای حساسیت پس از گزش می باشند.

۱۹٫   گزش متعدد در ناحیه سر و گردن خطرناکتر می باشد. بهتر است در این موارد حتماً به پزشک مراجعه نمائید.

۲۰٫  گزش عقرب می تواند منجر به بروز درد شدید در ناحیه گزش شود اما علائم تهدیدکننده حیات و حوادث منجر به مرگ به ندرت رخ می دهد.

۲۱٫  تورم ناشی از گزش عقرب، عموماً محدود به ناحیه گزش است و احساس بی حسی و سوزش در ناحیه گزش برای ۴ تا ۶ ساعت بوجود می آید و معمولاً پس از ۲۴ ساعت بهبود می یابد.

۲۲٫    زنبور گزیدگی ممکن است در اثر نیش انواع زنبور مانند زنبورعسل و زنبورسرخ بروز نماید.

۲۳٫  نیش زنبورعسل ماده، به کیسه محتوی زهر متصل است و پس از گزش در زخم باقی می ماند و محتویات کیسه زهر به زخم منتقل می شود.

۲۴٫    در مورد نیش زنبور عسل، برداشتن سریع نیش از روی زخم، جهت جلوگیری از ورود بیشتر سم به زخم ضروری است.

۲۵٫    علائم زنبور گزیدگی معمولاً در عرض چند ساعت ناپدید می شود.

۲۶٫   اگر فرد زنبورگزیده مشکل تنفسی داشت و یا تورم شدید وسریع در محل گزش بروز کرد، باید به پزشک مراجعه نماید.

۲۷٫    زنبورها و زنبورهای سرخ بطور مکرر نیش می زنند و محل گزش آنها به سادگی عفونی می شود.

۲۸٫    چنانچه گزش زنبور در نقاط مختلف و آن هم در ناحیه گردن و سر بروز نماید، جدی تر است و می تواند تهدید کننده زندگی باشد.

۲۹٫  فرد زنبور گزیده را برای چند روز از نظر تشدید درد یا باقی ماندن تورم یا علائم شبیه آنفولانزا و یا تب تحت نظر قرار دهید و در صورت بروز این علائم سریعاً به پزشک مراجعه نمائید.

۳۰٫    بطور کلی از دست زدن به جانوران گزنده خودداری نمائید.

۳۱٫    اقدامات اولیه در گزش های معمولی زنبور عبارتند از: محل زنبور گزیدگی را با آب و صابون بشوئید.

۳۲٫  روی محل زنبور گزیدگی کمپرس سرد یا کیسه محتوی یخ قرار دهید و به طور متوالی هر ۱۵ دقیقه یکبار کیسه یخ را از روی پوست بردارید. از قراردادن مستقیم یخ روی پوست اجتناب نمائید و از گرم کردن موضع بپرهیزید.

۳۳٫   حشره دراکولا یا بند نه نیش می زنند و نه گاز می گیرند بلکه ترکیبات سمی و محرکی ترشح می کند که باعث ایجاد زخمهای پوستی و چشمی می شود.

۳۴٫  سم حشره دراکولا یا بند باعث ایجاد صدمات بافتی، زخم و تاول می شود. علائم به صورت قرمز شدن موضعی، جوشهای کوچک همراه با خارش و در انتها ورقه ورقه شدن و پوسته پوسته شدن پوست می باشد.

۳۵٫  درمان قطعی برای سم حشره دراکولا یا بند وجود ندارد و عارضه بعد از مدتی خود به خود خوب می شود.

۳۶٫ له شدن حشره دراکولا یا بند روی پوست و یا خاراندن پوست سبب انتشار سم و تشدید زخمهای روی پوست خواهد شد.

۳۷٫   برای تخفیف عارضه پوستی سم حشره دراکولا، می توان در ساعات ابتدایی، با آب و صابون معمولی محل عارضه را شستشو داد و با تمیز نگه داشتن محل عارضه می توان از بروز مشکلات ثانویه ازجمله عفونتهای باکتریایی جلوگیری کرد همچنین هرچه پوست مرطوبتر باشد شدت عارضه بیشتر است.

۳۸٫  به طور تجربی استعمال الکل سفید بر روی موضع آلوده به سم حشره دراکولا یا بند می تواند در کاهش علایم موثر باشد.

۳۹٫  با رعایت چند نکته ساده می‌توانیم از خودمان در برابر گزش حشرات محافظت کنیم.

۴۰٫ برای پیشگیری از گزش حشرات می توان علاوه بر نصب توری به پنجره‌ها، پوشیدن لباس‌های محافظت‌کننده و آستین بلند در محیطهای باز غیر شهری، از پشه بند و مواد حشره کش در شب استفاده نمود.

۴۱٫  نگهداری حیوانات خانگی باعث تجمع بیشتر حشرات می‌شود. بنابراین لازم است نگهداری حیوانات اهلی توام با رعایت بهداشت باشد.

۴۲٫  اگر در محل زندگی درختان زیادی وجود دارد باید برای پنجره‌های خانه از توری استفاده شود و در پارک‌‌ها از آویختن لباس‌ها روی درخت خودداری شود.

۴۳٫  در مناطقی که حشرات زیاد وجود دارد، بهتر است روی پوست بدن مخصوصا بدن کودک از کرمهای دور کننده حشرات استفاده نمود. اما باید توجه داشت استفاده دائم از این مواد سبب حساسیت بیشتر می شود.

۴۴٫  به هیچ‌ وجه کندوی زنبور عسل را دستکاری و زنبورها را تحریک نکنید.

۴۵٫  اگر زنبور در نزدیکی خود دیدید به جای نابود کردن آن با مگس‌کش، موقتا آن منطقه را ترک کنید.

۴۶٫  از پوشیدن لباس‌هایی با رنگ روشن و استفاده از عطرهای تند در مناطقی که حشرات زیادی دارند، جدا خودداری کنید؛ زیرا تمام این موارد باعث جذب زنبور‌ها می‌شود.

۴۷٫  در محیط‌‌های باز، پیراهن آستین بلند و شلوار بلند به کودکان بپوشانید

۴۸٫  اگر سابقه واکنش حساسیتی شدید به نیش زنبور دارید، با پزشک خود برای مقابله با آن مشورت کنید .

 

●  راههای پیشگیری از مارگزیدگی

مارها معمولا در فصل بهار، تابستان و پاییز در مکان های سایه دار و خنک و در فصل زمستان در مکان هایی مانند درون غارها و تونل معادن زندگی می کنند. ۷۲% از مارگزیدگی ها در تاریکی ( نیم ساعت قبل از غروب آفتاب تا ۲ ساعت بعد از آن ) رخ می دهد. هیچگاه تلاشی برای به دام انداختن مارها و یا تخریب لانه آنها انجام ندهید.
·    جهت جلوگیری از حمله مجدد مار، مصدوم را سریعاً از محل حادثه دور کنید.
·    همه لباس های چسبان، کفش و جواهرات را از دست و پای بیمار خارج کنید.
·    فعالیت فیزیکی بیمار را محدود و کم کنید.
·    آرام باشید و بیمار را نیز آرام کنید و از حرکات بیش از حد او جلوگیری نمایید.
·    اگر زمان دارد، زخم را با آب و صابون بشوئید.
·    عضو را باید بی حرکت و هم سطح یا کمی پایین تر از سطح قلب نگه داشت.
·    بستن تسمه لاستیکی ( گارو )، ریسمان یا طناب و نظایر اینها در محل بالای گزیدگی به ویژه اگر محل گزیدگی در دست ها یا پاها باشد. لازم به ذکر است بستن گارو نباید آنقدر سفت باشد که جریان خون اندام را مختل کند.
·    خودداری از سرد کردن و کمپرس کردن عضو با آب سرد یا یخ ( این کار ممکن است منجر به قطع عضو بیمار شود ).
·    در صورتی که انتقال بیمار به بیمارستان بیش از یک ساعت طول می کشد، اقدام به ایجاد یک برش به موازات محور عضو درگیر به طول تقریبی ۷-۶ میلی متر و عمق ۳ میلی متر نموده و با دهان به مدت ۶۰-۳۰ دقیقه عمل مکش را انجام دهید. در صورت وجود زخم در محوطه دهان از انجام مکش با دهان خودداری کنید.
·    علایم واکنش های حساسیتی شدید مانند عطسه، مشکل در تنفس یا تورم سریع و شدید، درد شکم، تهوع، سرگیجه، درد قفسه سینه، خرخر صدا و کبود شدن رنگ لب ها از جمله مواردی هستند که در صورت بروز، بیمار بایستی سریعاً به اورژانس رسانده شود.
·    کودکان زیر ۳ سال، بیماران قلبی، دیابتی، افراد مسن و معلولین حرکتی و بیماران مبتلا به آلرژی در معرض خطر بالای حساسیت می باشند. گزش متعدد در ناحیه سر و گردن خطرناک تر می باشد. بهتر است در این موارد سریعاً به اورژانس مراجعه شود.
·    درمان انتخابی پس از رسیدن به بیمارستان تجویز پاد زهر تا ۴ ساعت اول پس از گزش می باشد. تا ۲۴ ساعت پس از گزیدگی هم پاد زهر قابل استفاده است. ممکن است نیاز به تجویز آنتی بیوتیک و واکسن کزاز هم باشد .

●  راههای پیشگیری از عقرب گزیدگی

۱) قدم اول در پیشگیری از عقرب گزیدگی، می تواند از بین بردن محیط زیست آنها باشد. مهمترین محل زیست این حیوان در میان خرده های چوب، یا تنه درختان شکسته، می باشد. به همین دلیل بایستی از انباشت هیزم، علوفه، خرده های چوب و همچنین مصالح ساختمانی غیر مستعمل در مناطق گرم پرهیز شود.
۲) کاهش دسترسی منابع غذائی عقرب از نکات دیگر مهم در پیشگیری از عقرب گزیدگی است. مهمترین منابع غذائی آن حشرها می باشد. .
۳) از مهمترین احتیاط های لازم به منظور پیشگیری از عقرب گزیدگی، مسدود کردن درزها، شکافها و سوراخهای دیوارها، منازل و ساختمانها مخصوصا درب، پنجره و اطراف فاضلاب می باشد.
۴) از روشهای دیگر می توان به روشهای بیولوژیک اشاره نمود. گفته شده است که نگهداری مرغ و اردک در تقلیل جمعیت عقربها تا حدودی موثر است.
۵) با توجه به افزایش فعالیت عقربها در ماههای گرم سال (تابستان)، حیوان برای دوری از خشک شدن بدن، معمولا به جاهای نمناک و مرطوب پناه می آورد.
۶) در مناط عقرب خیز بهتر است قبل از پوشیدن کفش و یا لباس، به دقت وارسی شوند. بر اساس احتیاط، نیز توصیه می شود پیش از ورود به دستشوئی، محل چک شود.
۷) از عدم وجود عقرب در محل خواب اطمینان حاصل شود. برای خوابیدن در محیط باز از تخت مناسب استفاده شود.
8) از فرو بردن دست در زیر سنگ‌ها و حفرات و سوارخ‌های فاقد دید کافی خودداری شود. همچنین از پابرهنه راه رفتن در محیط باز به‌خصوص در شب خودداری شود.
۹) در برخی منابع قدیمی و همچنین طب سنتی کشورمان، اشاره شده است که برخی گیاهان به خصوص سیر می تواند در فرار دادن عقرب موثر باشد.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:ماركان,قادر شيخ كانلوي ميلان,مسكن,شيخ كانلوي,ميلان, توسط ابراهيم صبوري |

وضعیت بازار مسکن و پیش بینی قیمت‌ها در بهار 92

مسکن > خریدوفروش- همشهری‌آنلاین:
یک کارشناس مسکن معتقد است: روند رکود در بازار مسکن تا پایان فصل بهار ادامه دارد و امسال افزایش قیمت در این بخش نخواهیم داشت.

ایسنا نوشت: احمدرضا سرحدی اظهار کرد:‌ در حالیکه در نیمه دوم سال گذشته شاهد افزایش قیمت مسکن بودیم امسال افزایش دوباره قیمت‌ها بعید است.

وی افزود: بازار مسکن دیگر ظرفیت افزایش بیش از قیمت‌های فعلی را ندارد.

سرحدی اظهار کرد: میزان خرید و فروش خانه در اولین ماه سال کاهش داشت که این امر نشان از وضعیت رکود بازار مسکن است.

این کارشناس مسکن با بیان اینکه دولت بیشترین توان خود را بر مسکن مهر گذاشته است، گفت: ساخت مسکن مهر در کلان‌شهرها همچون تهران، اصفهان و کرج می‌تواند تعادل نسبی در بازار بر قرار کند.

سرحدی با اشاره به وضعیت فعلی بازار که شامل افزایش در قیمت‌ها و رکود در خرید و فروش‌ها است، گفت: رکود در خرید و فروش مسکن تا تابستان ادامه دارد و تحول قیمتی چندانی در این زمینه پیش‌بینی نمی‌شود چراکه قیمت مسکن به اندازه کافی رشد داشته است.

وی با اشاره به خرید و فروش‌های صورت گرفته از اواخر سال گذشته تاکنون، اظهار کرد: شاید در برخی مناطق با افزایش و کاهش پنج تا 10 درصدی قیمت مواجه بودیم که این امر بیشتر جو بازار را شامل می‌شود.

منبع:همشهري آنلاين

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:هتل کایاآرتمیس,قبرس شمالی,بانک تورو گردشگری,, توسط ابراهيم صبوري |

 

هتل 5 ستاره کایا آرتمیس قبرس شمالی (kaya Artemis) در منطقه توریستی بافرا (Bafra) واقع شده و تا فاماگوستا 38 کیلومتر ، تا لفکوشا 90 کیلومتر ، تا گیرنه 25 کیلومتر و تا فرودگاه ارجان 75 کیلومتر فاصله دارد و جزو بهترین هتل های منطقه خود شناخته میشود.

این هتل دارای رستوران های متنوع است رستوران اصلی سرپوشیده با 1500 نفر ظرفیت، رستوران روی بام با ظرفیت 300 نفر، و رستورانهایی با غذاهای چینی، ترکی، ایتالیایی و ... استخر اصلی آرتیمس 100 مترمربع مساحت ، استخر افس ( پارک آبی ): 480 متر مربع مساحت ، استخر آگورا :1250 مترمربع مساحت ، استخر کودک، جکوزی: 15 متر مربع مساحت دارند.

این هتل دارای 726 اتاق با ظرفیت 2500 تختخواب شامل 150 اتاق استاندارد در بخش هتل و 576 اتاق در بخش دهکده تعطیلات است. تمامی اتاق ها دارای امکانات خط تلفن مستقیم، یخچال ، تلویزیون و ماهواره ، مینی بار ، پذیرایی در اتاق ، میز آرایش با آیینه ، سیستم تهویه مطبوع ، گاو صندوق ، دستشویی ، حمام ، سشوار و کولر، بالکن، برق220 ولت ، تخت یک نفره یا دو نفره ،سرویس 24 ساعته و... میباشد.

قسمتی از هتل به کودکان اختصاص داده شده است که در تمامی طول سال آماده ی اجرای برنامه ها و بازی های شاد است . امکانات هتل شامل: دکتر ، پرستار بچه ، ماساژ ، بیلیارد ، بولینگ ، رستوران ، بازی های کامپیوتری ،پارک آبی ، بازی های آبی ، غواصی ، حمام ترکی ، سونا ، جکوزی ، ماساژ ،سالن ورزشی و بدنسازی ، پارکینگ ، فروشگاه ، اجاره ماشین ، و سوپر مارکت ، والیبال ساحلی ، خشکشویی ، شوهای ورزشی ، آمفی تئاتر ، پارک بازی بچه ها و...است .

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

هتل کایا آرتمیس، قبرس شمالی

جهت مشاهده ادامه عکسها کلیک کنید

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه چین,شانگهای,شیامن, توسط ابراهيم صبوري |

اين سفر به منظور حضور در نمايشگاه جذب سرمايه گذاري صورت گرفت که به صورت بين المللي وگسترده، هر سال در شهر شيامن چين برگزار مي شود و گفته مي شود يکي از بزرگترين نمايشگاه هاي سرمايه گذاري جهاني است. حضور ارگانهاي ايراني در اين نمايشگاه با هماهنگي اتاق بازرگاني ايران وچين صورت مي گيرد و مسولين اتاق از استان هاي مختلف دعوت نموده اند که برخي از استانها قبول نموده و تيم خود را معرفي کرده اند که در اين سفر با ايشان همراه هستيم. سفر ما عملا ده روزه است که 8 روز در چين و دو روز در سفر است و نمايشگاه به مدت چهار روز است و سپس به شانگهاي مي رويم و از نمايشگاه موسوم به اکسپوي 2010 بازديد مي کنيم. نمايشگاه اکسپوي شانگهاي نمايشگاه جهاني عظيمي است که پنج سال يکبار برگزار مي شود و امسال در چين مي باشد و عنوان امسال آن "شهر خوب براي زندگي خوب" است و از کشورهاي مختلف ايده هاي مناسب شهرسازي براي آينده بشر عرضه مي شود و حدود شش ماه داير خواهد بود. البته در جوار آن نمايشگاه ها و فعاليتهاي جنبي زيادي نيز برگزار مي گردد. اين نمايشگاه مانند المپيک يک فعاليت گسترده و مهم جهاني محسوب مي شود. ظرف چهار ماه که از شروع آن مي گذرد در اينترنت گزارش شده که تاکنون 25 ميليون نفر از آن بازديد کرده اند. سفر ما روز دوشنبه 15/6/89 آغاز مي شود و ابتدا از فرودگاه امام خميني (ره) به دوحه پايتخت قطر و از فرودگاه دوحه به شانگهاي چين مي رويم و سپس از آنجا به شهر شيامن خواهيم رفت.

ساعت 22 حرکت هواپيما به مقصد قطر است. راس ساعت با هواپيمايي قطر پرواز صورت مي گيرد و پرواز حدود 1.5 ساعت بطول مي كشد. در سالن ترانزيت دوحه توقف ما کوتاه است و فرصت تماشاي آن را نداريم. سالن آن زيباست و تنوع مردم از مليتهاي مختلف و چهره هاي گوناگون و انواع پوشش و آرايش که هر يک به فکري و کاري مشغولند جاي تامل دارد. پرواز بعدي به شانگهاي نيز با هواپيمايي قطر است و اينبار حدود 9 ساعت پرواز خواهيم داشت. البته ظاهرا اين پرواز 14 ساعت طول مي کشد که علت آن اختلاف ساعتهاست. اينبار يک سوم مسافران ايراني هستند که غالبا با پرواز قبلي همراه ما به قطر آمده اند. هواپيماي آن نيز بزرگتر است و هر صندلي مونيتور مستقل دارد و امکان مشاهده صدها فيلم و بازي هاي ساده کامپيوتري يا خواندن صدها مطالب آموزشي مثل کتب مديريتي يا آشنايي با برخي شهرها و ... را فراهم آورده اند که مسافر در اين سفر طولاتي خسته نشود. داخل هواپيما هر کسي يا خوابيده يا به نحوي مشغول است و من هم انواع سرگرمي و فيلم که داخل دستگاه گذاشته اند را امتحان مي کنم. با وجود آنکه ساعت حرکت ما بعد از نيمه شب است، با اينحال پذيرايي و برنامه اي مانند شام وجود دارد ولي خدمه هواپيما کسي را بيدار نمي کنند و به آرامي کارهاي خود را انجام مي دهند. نماز صبح را داخل هواپيما هستيم و بخاطر جهت حرکت هواپيما فاصله بين اذان صبح و طلوع آفتاب کم است و اينجا که از ساعت اذان مطلع نمي شويم و از روشني نسبي هوا متوجه مي شويم. اميدي به اينکه جايي براي نماز ايستادن فراهم شود ندارم ولي به دستشويي هواپيما مي روم و داخل آن فضاي اندک وضو مي گيرم. به دنبال جا به انتهاي هواپيما مي روم و در آنجا چند نفر ديگر هم به دنبال جاي نماز بودند و جاي اندکي پيدا مي شود که سجاده خود را پهن مي کنم و بعد از من چند نفر ديگر هم نماز مي خوانند و حتي بعد از طلوع آفتاب هم برخي با تاخير نماز خواندند.

در بخشي از مطالب داخل دستگاه، معرفي شهرهاي بزرگ و معروف دنيا براي گردشگران است تا با وضعيت اقتصادي و آداب معاشرت مردم و حدود قيمتهاي آنها آشنا شوند. در باره شانگهاي هم مطالبي وجود دارد. مطالب به زبان ساده نوشته شده و قابل استفاده است. مثلا توضيح داده که چيني ها خيلي خوشحال مي شوند اگر کلماتي به زبان آنها صحبت کنيد و حدود 15 کلمه و عبارت کوتاه و مفيد را به زبان انگليسي و چيني نوشته بود. يکي از همسفران فردي مسلمان از چين است که فارسي را کاملا خوب صحبت مي کند و برخي سوالات را دوستان از ايشان مي پرسند. ساعت 15.5 به وقت محلي وارد ترمينال فرودگاه شانگهاي مي شويم. کنترل ويزاي افراد در ورودي به کشور چين صورت مي گيرد که حدود 30 باجه به موازات هم اين کار را انجام مي دادند ولي بازهم صف قابل توجهي وجود داشت که نشان دهنده تعدد هواپيماهاي وارده به فرودگاه است. اين ترمينال بسيار بزرگ و زيبا و تا حدي لوکس است. بارهاي خود را که در تهران تحويل داده بوديم تحويل مي گيريم. قفل چمدان يکي از همراهان در نقل و انتقال بار حين پرواز شکسته بود و هنگامي که به نمايندگي شرکت هواپيمايي القطريه مراجعه مي کنند , بعد از بررسي و گرفتن کپي از گذرنامه خسارت شکستگي قفل را (100 يوان) پرداخت مي کنند. مانند اغلب فرودگاه ها در سرويسهاي بهداشتي شير آب وجود ندارد و نياز به آفتابه با بطريهاي مستعمل آب رفع مي شود. من و اغلب همسفران نماز ظهر و عصر را در همان سالن مي خوانيم و براي پرواز بعدي که يک پرواز داخلي محسوب مي شود به ترمينال دوم فرودگاه ميرويم که مجاور همان ترمينال بين المللي است. در اين فرودگاه غالبا مردم چيني هستند و بعضي از کشورهاي منطقه يعني شرق آسيا و به ندرت اروپايي يا امريکايي هستند.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

نمايي از سالن فرودگاه شانگهاي

دلارهايم را به يوان تبديل مي کنم. براي تبديل ارز هم باجه هاي صرافي و هم دستگاه هاي خودپرداز فعال هستند و من از دستگاه استفاده مي کنم که دلار را دريافت و شناسايي و معادل آن را يوان همراه برگه رسيد تحويل ميدهد. طبق مطالبي که در داخل هواپيما درباره شانگهاي و مردم چين خوانده بودم در اينجا استفاده از لباس تنگ براي بانوان يا دامن کوتاه يا شورت، ناپسند محسوب مي شود ولي در عمل اينطور نبود و نيمي از زنان اينطور هستند. بخصوص الان که فصل گرماست. فکر مي کنم که شايد اين هم تاثير فرهنگ غربي در سالهاي اخير باشد و شايد در اقشار عادي و روستايي جامعه چين کمتر باشد.

پرواز آخر ما به مقصد شيامن در ساعت 19.5 مي باشد و هنگام تحويل بار، مدت زيادي معطل مي شويم. پرواز با هواپيماي متوسطي است که اغلب مسافران چيني هستند. هنگام پذيرايي مهماندار مي گويد دو نوع خوراک وجود دارد از او مي پرسم آيا حلال است؟مي گويد غذا پاک نيست و ما نمي خوريم. (اصطلاح غذاي حلال و پاک در سطح بين المللي رايج است و عينا همين کلمه بکار مي رود زيرا اغلب مسلمانان از هر غذايي نمي خورند) بجاي شام مقداري تنقلات که همراه داريم مي خوريم. فرودگاه شيامن نيز نسبتا بزرگ و مرتب است و بدون معطلي ترخيص و بارها را تحويل مي گيريم. در مسير به سمت هتل بخش قابل توجهي را از تونلهاي متعدد مي گذريم که به نظرم جمعا حدود 10 کيلومتر بود و جاي تعجب است که چرا داخل شهر اين مقدار تونل دارند. همچنين در مسير پلهايي نسبتا طويل نيز روي آبهاي ساحلي وجود دارد که با نور پردازي مناسب اين پلها در شب همراه با تلاطم آب دريا چشم گيرند. بخاطر تاريکي هوا محيط شهر چندان به چشم نمي آيد. با رسيدن به هتل همگي به فکر تخصيص سريعتر اتاقها براي نماز و شام و خواب هستند تا خستگي را براي حضور فردا در نمايشگاه از تن بيرون کنند. زيرا در مجموع بيش از 26 ساعت پس از خروج از منزل به هتل در شهر شيامن رسيده ايم.

هتل ما بنام ويندهام (WYNDHAM) لوکس و پنج ستاره و بسيار بزرگ است که 28 طبقه و هر طبقه حدود 30 اتاق دارد. برخي از تزيينات لابي هتل ضمن زيبايي از وسايل ارزان قيمت نظير حبابهاي شيشه اي ايجاد شده اند. در همکف يک کافي شاپ بزرگ فعاليت دارد که هنگام ورود ما موسيقي زنده همراه با آواز نيز اجرا مي گرديد.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

نمايي از ساختمان و لابي هتل ويندهام

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

نمايي از محوطه بيروني بسيار زيباي هتل ويندهام

اتاق ما رو به درياست و مقابل ساختمان هتل تا دريا ساختمان يک مرکز آموزشي نظامي و همچنين اسکله اي براي قايقهاي تفريحي است که ارتفاعي ندارد و چشم انداز هتل را خراب نکرده است. آن سوي دريا نيز جزيره هايي در فاصله نه چندان دور وجود دارند.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

چشم انداز بسيار زيباي هتل ويندهام به سمت دريا و جزيره

قبلا هتلهاي پنج ستاره را تجربه کرده ام ولي اين هتل نو و با امکانات مناسب است. تلويزيون هتل حدود 40 کانال دارد که 90 درصد شبکه هاي چين و کشورهاي منطقه است. گفته مي شود در چين فساد آشکاري نيست و کنترلهاي دولتي وجود دارد. در کانالهاي تلويزيوني هم تا حدودي اين امر ديده مي شود و مثل کشورهاي اروپايي يا کشورهايي مثل ترکيه و امارات نيست. صبح اتفاقا عينکم مي شکند و فراموش کرده ام عينک اضافي را همراه بياورم. بخاطر ضعيف بودن چشم در امور کاري مشکل خواهم داشت. صبحانه هتل متنوع و علاوه بر اغذيه رايج شامل برخي غذاهاي پخته شده از سبزيجات است که به مذاق ما چندان خوشايند نيست. ضمنا ميوه اي وجود دارد که آن را تجربه نکرده بودم. ميوه اي که مانند هندوانه دله شده پر آب وسفيد رنگ است و مانند کيوي تخم هاي ريز سياه دارد گويي هندانه و کيوي را با هم ترکيب کرده اند. شکل ظاهري و با پوست اين ميوه را نديدم. از مسئولين هتل در باره امکان تعمير عينک مي پرسم مي گويند مغازه هاي عينک سازي همراه با متخصص و تجهيزات اندازه گيري شماره چشم هستند و آدرس مي دهد. دوستان ساعت 8 به سمت نمايشگاه حرکت مي کنند ولي من با تاکسي به عينک سازي مي روم. راننده تاکسي مانند اغلب مردم چين اصلا انگليسي نمي داند. هزينه تاکسي 20 يوآن طبق تاکسي متر است که هر يوآن حدود 160 تومان است.

در بين راه شهر شيامن را بزرگ و زيبا مي بينم. برجهاي حدود ده تا 30 طبقه متعددي وجود دارد. اطراف شهر يا در خيابانها فضاي سبز فراوان است و هر بخش به شيوه اي سبزه آرايي شده است. كثرت درختان نخل نيز چشمگير است. شهر چندان شلوغ نيست. وجود دريا و عبور رودخانه از داخل شهر و هواي شرجي اقيانوسي همراه با پلهاي ممتد ساحلي از ويژگيهاي بارز شهر است. يعني براي اتصال مناطقي از شهر بجاي تخريب بناهاي موجود نظير برخي هتلها پل ارتباطي به موازات ساحل داخل آب اجرا شده است. دوستان مي گويند شيامن حدود 2.5 ميليون نفر جمعيت دارد. اين شهر مقابل و نزديک جزيره تايوان است و ظاهرا چيني ها به همين علت به آن رسيدگي مضاعفي کرده اند و آن را شهر نمايشگاهي کرده اند.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

مناظري از فضاي سبز و درختكاريهاي بسيار زيبا در شهر شيامن

عينک سازي مغازه بزرگي است که طبقه دوم آن براي اندازه گيري و معاينه است و متخصص مربوطه که احتمالا دکتر باشد با تجهيزات کامل مشابه پزشکان ايراني عمل مي کند و مانند من در زبان انگليسي ضعيف است و با هم به زحمت حرف مي زنيم. مي گويم که عينک را خيلي زود مي خواهم و مي گويد دو ساعته حاضر مي شود. خوشحال مي شوم زيرا در ايران زودتر از يکي دو روز عينک تحويل نمي شود. در اين فاصله اجازه مي گيرم و پشت يکي از ميزهاي مغازه به تايپ سفرنامه مي پردازم. در مغازه لطف دارند و مرتب با آب پذيرايي مي کنند. عينک زودتر از دوساعت حاضر مي شود. هزينه معاينه وساخت شيشه 100 يوآن يعني حدود 16 هزار تومان مي شود که کمتر از هزينه مشابه در ايران است. با تاکسي ديگري به نمايشگاه سرمايه گذاري مي روم. نمايشگاه همراه با کنفرانس ارانه مقالات و همچنين تعدادي سمينار تخصصي و ميزگردهاي ويژه بازرگاني و سرمايه گذاري است. البته مقالات و سمينارها بيش از آنکه آکادميک باشند, جنبه عملي دارند. حضور ما براي نمايشگاه بين المللي سرمايه گذاري است و همراه آن دو نمايشگاه داخلي چين هم برگزار شده است: 1- نمايشگاه ملي سرمايه گذاري چين 2- نمايشگاه بين المللي مسافرت (خدمات سفر و گردشگري) که فقط فضاي سه نمايشگاه تفکيک شده و همجواري آنها و ارتباط فضاها با هم باعث مي شود که عملا سه نمايشگاه مانند يک نمايشگاه به نظر برسند. از نظر ساختماني نمايشگاه شامل دو ساختمان بسيار وسيع است که طبقه دوم به رستوران و طبقه سوم به کنفرانس و ميزگردها اختصاص دارد همچنين محوطه باز وسيعي نيز جلوي نمايشگاه وجود دارد که براي زيبايي و مديريت مجموعه مفيد است.

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

مراسم افتتاحيه نمايشگاه در محوطه بيروني (مراسم سنتي رقص اژدها)

غير از غرفه هايي که به تناسب موضوع در نمايشگاه حضور دارند, غرفه هاي متعددي به فروش چاي, شيريني, ميوه و فرآورده هاي آن (آب ميوه, مربا, خشکه, عصاره و کپسول و .. ), صنايع دستي, محصولات بسيار ساده و مصرفي و همچنين جواهرات اختصاص دارد و غرفه ها حالت تکراري قابل توجهي دارند. مثلا جواهرات از سوي توليد کنندگان مختلف ولي همگي از يک سنخ يعني سنگتراشه هستند يا غرفه هاي متعدد و مشابهي براي کيک و شيريني وجود دارد. چاي از محصولات مهم منطقه است که با آيين ويژه عرضه مي شود و دهها غرفه بساط چاي دارند که معمولا چند خانم با لباس هماهنگ و محلي در هر غرفه هستند که با آرامش چاي را تهيه و در فنجان هاي کوچک با احترام فراوان به مهمانان (و رهگذران) تعارف مي کنند. اين غرفه ها از سويي براي زنده نگاه داشتن سنت محلي است و از سويي بازاري براي فروش چاي و فنجان و قوري و...

سفرنامه چین، شیامن + شانگهای

مراسم افتتاحيه (داخل نمايشگاه شيامن)

جهت مطالعه ادامه قسمت اول کلیک کنید

جهت مطالعه قسمت دوم کلیک کنید

نویسنده : میثم کوچک زاده

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه تونس,سرزمین کار تاژ,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه تونس، در سرزمین کارتاژ

چرا تونس؟
این سوال را خیلی ها از من پرسیده اند. هر کدام از دوستانم که از سفرم به تونس خبر دار شده اند اولین سوالی که به ذهنشان رسیده و از من پرسیده اند همین بوده است. و پاسخ من این بوده که اگر به دنبال استراحت و آرامش در سواحل مدیترانه اید ولی ترکیه برایتان تکراری شده، تونس آن جایی است که باید بروید. اگر از علاقه مندان به تاریخ و معماری اسلامی هستید و فکر میکنید هر آنچه در این باب دیدنی است، در مشرق زمین و خاور میانه است، سخت در اشتباهید؛ تونس، این دروازه مغرب عربی، جهان جدیدی را به رویتان خواهد گشود. اگر علاقه مند به امتحان کردن غذا ها و طعمهای جدید هستید، لازم نیست حتما به هند بروید، تونس هم چیزهای جالبی برای عرضه به شما دارد. اگر عاشق معماری رومی هستید ولی به هزار و یک دلیل نمیتوانید به ایتالیا سفر کنید، تونس یک رُم کوچک است. مَخلَص کلام اینکه اگر از مسافرتهای تکراری خسته شده اید و دوست دارید مقصد جدیدی را تجربه کنید، چمدانهایتان را ببندید؛ تونس، این کشور کوچک ده میلیون نفری مسلمان، با همه جاذبه هایش منتظر شماست.

از کجا شروع کردم؟
وقتی که قصد این سفر را در سر میپروراندم، تصمیمم بر این بود که به واسطه یک تور گردشگری به این سفر بروم. مزایای تورها به ویژه برای مسافرت به چنین مقصد غریب و ناشناخته ای برای ما ایرانیها چیزی است که کمتر نیاز به توضیح دارد. ولی هنگامی که شروع به گشتن به دنبال یک تور مناسب کردم، متوجه شدم که به دلیل شرایط خاص تونس (وقوع انقلاب) و نیز شرایط فصلی، توری به مقصد تونس وجود ندارد. پس تصمیم گرفتم که خودم تمام مراحل سفر را برنامه ریزی و اجرا کنم. اولین جایی که رفتم سفارت تونس در تهران بود که در خیابان فرشته قرار داشت. مدارک لازم برای اخذ ویزای تونس عبارت بود از پاسپورت با حد اقل هفت ماه اعتبار، یک قطعه عکس، بلیط رفت و برگشت اوکی شده به مقصد تونس، برگه تاییدیه رزرواسیون هتل برای مدت اقامت، شصت و پنج هزار تومان وجه نقد و بالاخره تکمیل کردن فرم درخواست ویزا که از سفارت دریافتش کردم.

دومین کاری که کردم تهیه بلیط بود. سه شرکت هواپیمایی ترکیش ایر لاینز، قطر ایر ویز و امارات دارای پرواز های غیر مستقیم از تهران به تونس بودند که من هواپیمایی ترکیه را به دلیل قیمت مناسب تر و مدت کمتر پرواز انتخاب کردم. قیمت بلیط این پرواز در آن موقع (تابستان سال 90) یک میلیون تومان بود. سومین کار رزرو هتل بود که از طریق یک آژانس مسافرتی در تهران انجام دادم. در این مورد بهتر است توضیحی ضروری بدهم. هنگام رزرو هتل حتما امکانات هتل را چک کنید و به شمردن ستاره ها اکتفا نکنید. مثلا چک کنید که اتاقی که رزرو میکنید حتما یخچال داشته باشد!! تعجب نکنید در تونس به دلیل گرانی انرژی ممکن است یک هتل سه یا حتی چهار ستاره در اتاق یخچال نداشته باشد.چیزی که در ایران شاید عجیب به نظر برسد. این اتفاق برای من افتاد و اتاق دو تخته ای که برای هفت شب در هتل سه ستاره "یادیس ابن خلدون" تونس به قیمت چهارصد و پنجاه هزار تومان رزرو کردم فاقد یخچال بود. یک مساله دیگر هم این بود که چون شناخت چندانی از کشو تونس و فواصل و مسیر ها در آن نداشتم تصمیم گرفتم تا کل مدت اقامت را در پایتخت بگذارنم و برخی نقاط دیدنی خارج از پایتخت را در سفرهای یک روزه به آن نقاط ببینم. کاری که باعث شد تا نتوانم آنطور که باید و شاید از زیباییها و دیدنی های سایر شهرهای این کشور بهره ببرم. مطمئنا اگر بار دیگر گذرم به تونس بیفتد برنامه ریزی دقیق تری خواهم داشت و در شهرهای دیگر هم هتل رزرو خواهم کرد. با انجام این مراحل، مدارک کامل شده خودم و برادرم را که در این سفر همراه من بود به سفارت تحویل دادم و ویزای تونس ظرف مدت یک هفته برایم صادر شد.

روز اول – گشتی در مدینه
ساعت حدود دوازده و نیم به وقت محلی بعد از دو پرواز نسبتا میان مدت یکی از تهران به استانبول و دیگری از استانبول به مقصد تونس، در فرودگاه بین المللی کارتاژ واقع در شهر تونس فرود آمدیم. فرودگاه کارتاژ به نظرم نسبتا بزرگ آمد. شاید به بزرگی فرودگاه امام تهران، حالا کمی کوچکتر یا کمی بزرگتر. در فرودگاه فرمی به ما داده شد تا مشخصات خود و محل اقامتمان را در آن بنویسیم و علاوه بر آن از ما خواستند تا در صورتی که مبلغی بیش از پنج هزار دلار آمریکا به همراه داریم آن را اظهار کنیم تا به هنگام خروج دچار مشکل نشویم. این تشریفات اداری حدود نیم ساعت طول کشید و پس از آن مهر ورود بر روی پاسپورت ما نشست و ما وارد تونس شدیم. اولین کاری که کردیم و به شما هم توصیه میکنم اگر به تونس رفتید انجام بدید اینه که مقداری ارز تو همون صرافی های سالن خروجی فرودگاه تبدیل کردم. اگر گذرتان به تونس افتاد یادتان باشد که در شهر تونس بر خلاف سایر شهرهای توریستی دنیا صرافی مکان بسیار نایابی است و پیدا کردنش به همین سادگی ها نیست. ضمنا یک توصیه مهمتر اینکه فاکتوری که صراف به شما ارائه میدهد را، نگه دارید. این فاکتور در موقع برگشت برای تبدیل کردن دینار تونسی به سایر ارزها لازم خواهد بود و صرافی ها بدون ارائه آن به شما خدمات نخواهند داد.

بعد از خروج از فرودگاه با پرداخت مبلغ بیست دینار به یک تاکسی ( هر دینار در آن زمان یعنی تابستان سال 90 برابر با حدود هشتصد تومان بود) خودمان را به هتل ابن خلدون در مرکز شهر رساندیم. و بعد از جاگیر شدن در اتاق و البته یک جر و بحث جزیی بابت یخچالی که در اتاقمان موجود نبود و قبلا هم شرحش رفت، تصمیم گرفتیم بعد از کمی استراحت روز اول را به گشتی در مدینه یا شهر قدیمی تونس بپردازیم. مدینه قدیمی ترین بخش شهر تونس است. این بخش قدمتی به اندازه هزار و چهارصد سال دارد و ساخت آن به اعراب مسلمانی نسبت داده میشود که از جزیرة العرب و شام به قصد گسترش اسلام به شمال آفریقا حمله کردند. معماری مدینه شباهتهای کم و بیشی با معماری محله های قدیمی بسیاری از کشور های اسلامی داشت. کوچه ها نسبتا باریک،وجود دروازه های قدیمی، مساجد کوچک و بزرگ و بعضا کلیساهایی که به دست مهاجران خارجی ساخته شده بود، حمام های سنتی و بازار ها و مغازه هایی با اجناس رنگارنگ و دستفروشها در جای جای آن خودنمایی میکردند.

سفرنامه تونس

با این حال استفاده از رنگ های روشن بویژه سفید و آبی و نیز طاقها و قوسهای نیم دایره آن را از سایر محلات قدیمی ای که در ایران دیده بودم متمایز میکرد. در نگاه اول به نظرم مدینه جای خیلی خاصی نیامد و از دید من به تنهایی نمی توانست به عنوان یک جاذبه گردشگری خود را مطرح کند.

سفرنامه تونس

اولین روز سفر ما پس از گردش یکی دوساعته مان در مدینه و صرف شام در رستورانی نزدیک هتل به پایان رسید. هتل محل اقامتمان هم منهای آن یخچال کذایی هتل بدی نبود، صبحانه آن نسبتا خوب و سرویس اتاق منظم و خوب بود. این گردش کوتاه اما نکته جالبی برایمان در بر داشت که در روز های آتی مسافرتمان بسیار مفید بود. در طول این گشت و گذار کوتاه متوجه شدیم که در تونس نباید به روی مهارتهای زبان انگلیسی و یا حتی عربی خود حساب کنیم. تقریبا هیچ کس انگلیسی بلد نبود حتی در حد شمارش اعداد و عربی شان هم با آن چه ما در مدرسه آموخته بودیم زمین تا آسمان فرق داشت. در عوض همه به فرانسوی مسلط بودند و مثل زبان مادریشان آن را حرف میزدند.

و اما نکته دیگری که فهمیدیم این بود که پس از تاریکی هوا، کسبه و مغازه دارها کسب و کار خود را تعطیل میکنند و مردم محلی هم کمتر در خیابان ها دیده میشوند. این امر باعث شد ما هم در طول سفرمان مثل آنها شب ها را از برنامه خودمان خارج کنیم و به استراحت در هتل بپردازیم.

روز دوم – مدینه و شهر جدید
روز دوم را با پیاده روی به سوی خیابان حبیب بورقیبه، که مهمترین خیابان تونس بود آغاز کردیم. در طول مسیر متوجه شدیم که اسامی اکثر خیابانهای شهر یا به اسم شهر ها و کشور های مختلف است مثل خیابان کویت، میدان بارسلون یا خیابان ایران و یا به اسم اشخاص معروف تونسی یا غیر تونسی مثل خیابان حبیب ثامر، خیابان نلسون ماندلا و یا حتی خیابان کوروش کبیر! خیابان ها خیلی تمیز نبود و بعضی سطلهای زباله پر بود و معلوم بود مدتهاست خالی نشده اند که نشان از وضعیت مدیریتی آشفته بعد از انقلاب تونس داشت. البته هر چه به مرکز شهر نزدیک میشدیم از این آشفتگی کمتر میشد. وقتی به خیابان بورقیبه رسیدیم دیگر اثری از کثیفی به چشم نمیخورد و ما حالا با یک خیابان بسیار زیبا و مدرن روبرو بودیم؛ با چهار ردیف درخت به سبک چهارباغ اصفهان، بانک ها و فروشگاههای البسه و اجناس مارک دار ، سینما ها و تئاترها و البته کافه های بی شماری که میز و صندلی هایشان را در پیاده رو های عریض این خیابان چیده بودند و مردم بسیاری مشغول صحبت کردن با هم دور این میزها در حین نوشیدن قهوه عربی.

سفرنامه تونس

اولین جایی که به بازدید آن رفتیم کلیسای سنت وینسنت دو پائول واقع در میدان ابن خلدون در انتهای خیابان بورقیبه بود. این کلیسا بزرگترین بنای باقی مانده از دوران استعمار فرانسه در شهر تونس بود که ساخت آن از سال 1893 تا 1897 میلادی به طول انجامیده بود. بنا دارای سالنی بزرگ، سقفی بلند، محرابی با نقاشی هایی بسیار زیبا بود ولی چیزی که بیش از همه در آن خود نمایی میکرد شمایل هایی بود که بر روی شیشه های پنجره های آن کشیده شده بود.

سفرنامه تونس

پس از آن مسیرمان را به سمت خیابان فرانسه ادامه دادیم و در انتهای آن به باب البحر رسیدیم. باب البحر یکی از دروازه های مدینه محسوب میشد که در دوران حکومت عثمانی ساخته شده بود. در اطراف آن دست فروشهای بسیاری بساط کسب و کارشان را پهن کرده و به داد و ستد مشغول بودند. از اینجا یک بار دیگر وارد مدینه شدیم ولی این بار هدف مشخصی داشتیم و آن بازدید از بزرگترین و همترین مسجد شهر یعنی مسجد زیتونه بود. در راه رسیدن به این مسجد از بازار سنتی شهر تونس عبور کردیم که زیبایی های خاص خود را داشت. از جلوی چند مسجد کوچک هم عبور کردیم از جمله مسجد ابن خلدون که بر طبق نوشته روی دیوار آن، ابن خلدون دانشمند بزرگ تونسی مدتی را هم در آنجا به تحصیل گذرانده است.

بعد از گذر از چند کوچه تنگ و پرس و جو از کسبه به ورودی مسجد زیتونه رسیدیم. ابتدا بلیط خریدیم و سپس بلیط فروش به انگلیسی دست و پا شکسته به ما گفت که نباید وارد حیاط اصلی و شبستان مسجد شویم. چون احتمال میدادیم این حرف او به دلیل حساسیت های مذهبی باشد از او پرسیدیم که با توجه به اینکه مسلمان هستیم آیا باز هم نباید وارد شبستان شویم؟ بلیط فروش گفت اگر مسلمان هستید مشکلی نیست و حتی بلیط هم لازم ندارید و پول بلیط را به ما برگرداند. و اما در باره این مسجد باید بگویم که مسجد زیتونه بزرگترین و اصلی ترین مسجد شهر تونس است. این مسجد پس از مسجد عُقبة در شهر قیروان دومین مسجدی است که در منطقه مغرب عربی ساخته شده است. تاریخ دقیق ساخت آن مشخص نیست اما اکثر مورخان برا این باروند که در سال 84 هجری مصادف با 703 میلادی و پس از فتح کارتاژ و تونس بدست اعراب مسلمان، ساخته شده است. این بنا در زمینی به مساحت پنج هزار متر مربع و با 9 ورودی ساخته شده است و دارای 160 ستون است که اصالتا از کارتاژ به آنجا آورده شده. معماری منحصر به فرد این مسجد الهام بخش مساجد بزرگ بعد از خود مانند مسجد بزرگ کوردوبا در اسپانیا بوده است.

مسجد زیتونه به عنوان یکی از اولین و بزرگترین دانشگاهها در جهان اسلام شناخته میشود. بسیاری از دانشمندان مسلمان در طول تاریخ بیش از 1000 ساله این دانشگاه از آن فارغ التحصیل شده اند. شاید از معرفترین آنها را بتوان از ابن خلدون نام برد، کسی از او به عنوان پدر تاریخ نگاری نوین یاد میشود. کتابخانه های این دانشگاه در زمان خود بزرگترین مجموعه کتابهای خطی شامل دهها هزار جلد نسخ نایاب و منحصر به فرد بوده است. این نسخه های خطی تقریبا تمام علوم مهم شامل دستور زبان، منطق، مستند سازی، روش تحقیق، پزشکی، اخترشناسی، ریاضیات، هندسه، مواد معدنی، آموزشهای حرفه ای و ... را پوشش میداده است. معروفترین و مورد توجه ترین بخش این مسجد مناره مربع شکل آن است که به عنوان یکی از نماد های تونس از آن نام برده میشودو این مناره چهار گوش در سال 1894 به بنای اصلی اضافه شده است.

سفرنامه تونس

بعد از دیدار از این مسجد زیبا، بار دیگر مدینه را به قصد شهر جدید ترک کردیم. با کمک نقشه ای که از یکی از کتاب فروشی های خیابان بورقیبه خریده بودیم محل فروشگاه کارفور که یک فروشگاه زنجیره ای معروف بین المللی است را در نزدیکی هتل محل اقامتمان پیدا کردیم. و در یکی از رستورانهای این مجموعه نهار خوردیم. در اینجا کمی هم درباره قیمت مواد غذایی در تونس برایتان بگویم. در یک کلام قیمتها نسبتا خوب بود و کیفیت و کمیت غذا ها هم بد نبود. برای مثال یک ساندویچ همبرگر مک دونالد با سیب زمینی و نوشابه و سالاد حدود پنج دینار بود که چهار هزار تومان خودمان میشد. یا یک ساندویچ شاورما ی گوشت ( همان کباب ترکی) با سیب زمینی و نوشابه سه و نیم دینار بود. گرانترین غذایی که در تونس خوردم غذایی بود که شب قبل در رستوران نزدیک هتل خوردم که به علت عدم آشناییم با ابعاد غذای تونسی نصف بیشترش دست نخورده ماند؛ یک بشقاب مخصوص تونسی شامل نوعی فیله مرغ سوخاری با سیب زمینی سرخ کرده، استیک جگر، یک ماهی سرخ شده کوچک که کمی از قزل آلا کوچکتر بود، نوعی سوسیس گوشت محلی و کباب دنده به همراه یک پیش غذای تند که اسمش را نفهمیدم، سالاد ماکارونی، سالاد فصل و نوشابه که سه چهار نفر را سیر میکرد به قیمت پنجاه دینار. بعد از صرف نهار و گشتی در مرکز خرید کارفور روز دوم سفر مان هم به پایان رسید.

روز سوم – کارتاژ
برنامه ما برای روز سوم سفرمان بازدید از شهر باستانی کارتاژ در نزدیکی شهر تونس بود. برای رسیدن به کارتاژ خودمان را به ایستگاه تراموای مارینا در شرق خیابان بورقیبه رساندیم. با پرداخت یک و نیم دینار و صرف زمان حدود نیم ساعت با عبور از پلی که روی دریاچه تونس ساخته شده بود به کارتاژ رسیدیم. قبل از هر چیزبد نیست توضیح مختصری درباره کارتاژ بدهم. کارتاژ یا آنگونه که عربها مینویسند قرطاج به تمدنی باستانی در شمال آفریقا اطلاق میشده که در سال هشتصد و چهارده پیش از میلاد به مرکزیت شهر کارتاژ در نزدیکی شهر کنونی تونس و به دست مهاجران فنیقی برپا شده بود. زبان آنها شاخه از زبان فینیقی به نام پیونیک بود، از همین رو تمدن آنها را گاه تمدن پیونیک نیز میخوانند. این تمدن با چیرگی بر دریای مدیترانه و از راه بازرگانی نیرو و دارایی بسیاری را به دست‌آورده‌بود. تمدن کارتاژ در سده‌های سوم و دوم پیش از میلاد مسیح همدوره و هماورد جمهوری روم و در کشاکش با این دولت بر سر چیرگی بر مدیترانه باختری بود. این هماوردی به سه دوره جنگ میان کارتاژ و روم انجامید که به جنگ‌های کارتاژی یا پونیک معروف هستند که در نهایت با پیروزی رومیها و انقراض کارتاژ همراه بود. آثاری که امروزه در شهر کارتاژ به چشم میخورد بیشتر بناهایی است که از دوره استیلای رومیها در آنجا باقی مانده.

اولین مکانی که در کارتاژ بازدید کردیم موزه ملی کارتاژ بود. بلیط ورودی موزه هفت دینار بود و برای ورود دوربین باید یک دینار اضافه میپرداختیم. البته این بلیط برای بازدید از سایر مکانهای دیدنی کارتاژ در همان روز هم معتبر بود. موزه دارای دو حیاط وسیع و یک ساختمان سه طبقه بود که در آن مجسمه های بسیار زیبایی از دوره کارتاژ و روم نگهداری میشد. موزاییک ها بخش دیگری از گنجینه موزه را تشکیل میدانند که در نوع خود بی نظیر بودند. در بخشهایی از محوطه باز موزه هم حفاری های انجام شده بود و خرابه های یک شهر قدیمی کارتاژی در آن نمایان بود. در همسایگی موزه نیز کلیسای جامع سنت لوییس قرار داشت که متاسفانه در هنگام باز دید ما در دست تعمیر بود و اجازه ورود به آن به ما داده نشد.

سفرنامه تونس

سایر مکانهایی که در این روز در کارتاژ به آن ها سر زدیم عبارت بود از آمفی تئاتر بزرگ رومی، آب انبارهای مالگا و ویلاهای رومی. زیبایی های کارتاژ به حدی بود که وقتی باتری دوربینم حوالی ظهر خالی شد، دلم نیامد تا بدون ثبت زیباییهای آن به گردشم در آن ادامه دهم. بنابر این به تونس باز گشتیم و بازدید از سایر دیدنی های کارتاژ را به روز دیگری موکول کردیم.

روز چهارم – به سوی قیروان
روز چهارم تصمیم گرفتیم که به شهر قیروان سفر کنیم. طبق اطلاعاتی که به دست آورده بودیم باید فاصله صد و هشتاد کیلومتری قیروان تا تونس را بوسیله "لوآژ" طی میکردیم. لوآژ همان خودروی ون خودمان بود که در تونس در شبکه حمل و نقل بین شهری از آن به طور گسترده استفاده میشد. پس از کمی پرس و جو به ترمینال "منصف بای" رفتیم و با خرید بلیط 9 دیناری به سوی قیروان روانه شدیم.

قیروان اولین شهری است که اعراب مسلمان در مغرب عربی فتح کردند و در حقیقت دروازه ورود مسلمانان به تونس، الجزایر و مراکش بوده است. کل این شهر در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و چهار مکان عمده برای بازدید دارد؛ مسجد سیدی صحبی، مسجد سیدی عُقبة، آب انبار های اغلبی و مدینه قدیم قیروان. به دلیل اینکه فکر میکردیم وقت کم میاوریم از گشتن در مدینه صرف نظر کردیم و برنامه سفرمان را روی بازدید از سه اثر دیگر متمرکز کردیم. پس از رسیدن به قیروان به مسجد سیدی صحبی رفتیم که درست در کنار ترمینال قرار داشت. مسجد سیدی صحبی یک "زاویه" یا مدرسه دینی است که در بافت قدیمی شهر واقع شده. بخشی از این بنا شامل مقبره، گنبد وحیاط آن توسط حموده پاشا بیک مرادی و بخش دیگر شامل مناره و مدرسه توسط مرادبیک دوم از امرای سلسله مرادی در قرن 17 ساخته شده است.این بنا به احترام "ابو زمعه البلوی" از صحابی پیامبر اسلام ساخته شده که درسال 34 هجری قمری در خلال جنگهای مسلمانان در شمال آفریقا به شهادت رسیده و درقیروان دفن شده. بر طبق برخی روایات ابو زمعه آرایشگر پیامبر بوده و در زمان مرگ سه تار موی ایشان را همراه داشته که با خودش دفن کرده اند. از این رو اروپایی ها به این بنا مسجد باربِر یا همان سلمانی خودمان هم میگویند. این بنا دارای دو حیاط تو در تو و چندین دالان بود. گچ بری ها، و کاشی کاری های آن بسیار زیبا و چشم نواز بود و دل هر بازدید کننده ای را می ربود.

سفرنامه تونس

پس از آن به مسجد عُقبة رفتیم و اینجا هم مثل مسجد زیتونه به دلیل مسلمان بودنمان از خرید بلیط معاف شدیم. مسجد عقبة یا مسجد جامع قیروان با بیش از هشت هزار متر مربع وسعت، یکی از مهمترین و بزرگترین مساجد شمال آفریقاست و اولین مسجد ساخته شده توسط مسلمانان در شمال آفریقا و شاهکار معماری اسلامی در مغرب عربی بشمار میرود. این مسجد توسط سردار بزرگ مسلمان، عقبة ابن نافع به سال 670 میلادی برابر با سال 50 هجری قمری ساخته شده است. در سال 836 میلادی با قدرت گرفتن سلسله اغالبه این مسجد مورد بازسازی و تعمیرات اساسی قرار گرفت و پس از آن تقریبا به همین شکل باقی مانده است. معماری منحصر به فرد این مسجد الگویی بود برای مساجدی که بعد از آن در مغرب عربی (تونس، مراکش، الجزایر و موریتانی) ساخته شد. مناره این مسجد یکی از قدیمی ترین ها در معماری اسلامی است و منبر موجود در این مسجد، قدیمی ترین منبر در جهان اسلام به شمار میرود. این مسجد محل نشر مذهب مالکی، یک از مذاهب چهارگانه اهل سنت در شمال آفریقاست و سالها به عنوان مهمترین مدرسه دینی در این منطقه محسوب میشده. در دید جمع کثیری از مسلمانان این مسجد چهارمین مسجد مهم جهان اسلام است و هفت بار زیارت آن برابر با یک بار زیارت مسجد الحرام به شمار میرود. علاوه بر علوم دینی، علومی مانند ریاضیات، نجوم ، پزشکی و ... نیز در مدرسه این مسجد تدریس میشده و تعداد زیادی از دانشمندان مسلمان در این مکان تحصیل کرده اند. میتوان نقش این مسجد را در تمدن اسلامی با نقش دانشگاه پاریس در قرون وسطی مقایسه کرد.

مسجد دارای یک حیاط وسیع است که دور تا دور آن را راهرو هایی با ستون ها و طاقهای نیم دایره احاطه کرده اند. شبستان مسجد بسیار بزرگ و دارای ستونهای سنگی و سقفی متشکل از تیرهای چوبی است. دو گنبد مسجد و مناره مکعب شکل آن از زیباترین و بارز ترین نماد ها و نشانه های معماری شمال آفریقا در دوران اغلبی است. رنگ به کار رفته در نمای این مسجد نیز بر خلاف سایر مساجدی که در تونس دیدم سفید نیست و در ساخت آن از آجر ها و خشت های خاکی رنگ استفاده شده. در جلو این مسجد نیز گورستانی وجود داشت که قدمت آن بیش از خود مسجد بود برخی از شهدای صدر اسلام در آن دفن شده بودند.

سفرنامه تونس

در انتهای گردش مان در قیروان به بازدید از آب انبار های اغلبی رفتیم. این بنا از دو استخر روباز بزرگ و مدور تشکیل شده بود که قدمت آن به سلسله اغالبه بر میگشت. البته استخر های فعلی کاملا بازسازی شده بود و در آن از مصالح جدیدی مثل بتن استفاده شده بود. پس از آن در حدود ساعت سه بعد از ظهر قیروان را مقصد تونس ترک کردیم و به این ترتیب چهرمین روز سفر ما هم به پایان رسید. قبل از اتمام این بخش لازم میدانم نکاتی را هم درباره سفرهای بین شهری و شبکه راههای تونس متذکر شوم. بخش اعظمی از راههای منتهی به پایتخت را آزاد راهها تشکیل میدهند. کیفیت روسازی و آسفالت راهها تا آنجا که من دیدم چه در بزرگراهها و چه در جاده های معمولی بسیار خوب و کلا بهتر از ایران بود. کیفیت رانندگی و احترام به قوانین توسط راننده ها هم بهتر از ایران بود. اتوبوس در جاده ها خیلی زیاد نبود و اکثر ناوگان حمل و نقل بین شهری را لواژها یا همان خودرو های ون تشکیل میدانند. قیمت بلیط ها هم با توجه به قیمت بنزین در آن زمان ( حدود یک دلار آمریکا برای هر لیتر) نسبتا مناسب به نظر میرسید.

روز پنجم – کارتاژ و سیدی بوسعید
همانطور که قبلا هم اشاره کردم بازدید ما از بقایای شهر باستانی کارتاژ نیمه تمام باقی ماند. بنابر این روز پنجم را به ادامه بازدید از کارتاژ و همچنین سفر به دهکده توریستی سیدی بو سعید در ساحل دریای مدیترانه اختصاص دادیم. به همین منظور بار دیگر با تراموا خود را به کارتاژ رساندیم. با توجه به اینکه آن روز یکشنبه و در تونس تعطیل رسمی بود، تراموا بسیار شلوغ تر از دفعه پیش بود و خانواده های تونسی بسیاری به قصد تفریح و استفاده از سواحل زیبای کارتاژ با تراموا عازم آنجا بودند. با این که صبح خیلی زود (ساعت هفت) به طرف کارتاژ راه افتاده بودیم، خیابان ها مملو از خانواده هایی که بود با در دست داشتن لوازم پیک نیک مثل زیر انداز، چتر و ظروف غذا پیاده و سواره (اکثرا پیاده و با استفاده از تراموا) به سمت کارتاژ می رفتند. نظیر این روحیه خوش و مفرح را در هیچ کجای ایران یا سایر نقاط دنیا که به آن سفر کرده بودم ندیده بودم. به خصوص که کشورشان تنها چند ماه پیش شاهد انقلاب بود و در رکود اقتصادی به سر می برد.

پس از نیم ساعت به کارتاژ رسیدیم و بازدیدمان را از مجموعه حمام های آنتونین شروع کردیم. این مجموعه به غیر از بقایای حمام آنتونین شامل قبرستان، کلیسا، مدرسه و چندین منزل مسکونی بود که چیز زیادی از آنها باقی نمانده بود. اصلی ترین بخش این سایت همینطور که از نامش هم پیدا بود بقایای حمام های آنتونین بود. این اثر در زمان امپراتور آنتیونیوس و در حدود هزار و نهصد سال پیش ساخته شده بود. شباهتی به حمام های شرقی نداشت و بنا بر اطلاعاتی که روی دیوار های بخش های مختلف آن نوشته شده بود بیشتر به یک مجموعه کامل ورزشها و تفریحات آبی امروزی شباهت داشت. مثلا مجموعه دارای استخر، سونا و سالن ورزش بوده که با توجه به تاریخ ساخت آن در نوع خود جالب به نظر میرسید.

سفرنامه تونس

پس از گشت و عکاسی در حمام های آنتونین، به سوی دهکده توریستی سیدی بو سعید حرکت کردیم. این دهکده که بر فراز تپه ای مشرف به دریای مدیترانه ساخته شده بود، با خانه های سفید و آبی رنگش نمونه تیپیک یک دهکده مدیترانه ای به شمار می رود. دهکده تعداد زیادی رستوران و فروشگاه داشت که حاکی از اقبال زیاد توریستها به آن بود. هوای این دهکده هم کمی از هوای شهر تونس خنکتر بود که باعث شده بود علاوه بر توریستهای خارجی، تعداد زیادی از خود اهالی تونس هم این منطقه را برای تفریح روز تعطیل آخر هفته خود انتخاب کنند.

سفرنامه تونس

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : حامد انصاری

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:هتل هالیدی,آنتالیا,رویایی,ترکیه, توسط ابراهيم صبوري |

هتل 5 ستاره رویال هالیدی (Royal Holiday Palace) جزو گروهی Stone Group Hotels است که در مساحتی به وسعت 53 هزار متر مربع ساخته شد و در اول آوریل 2011 افتتاح گردید. این هتل در 17 کیلومتری مرکز شهر آنتالیا و 15 کیلومتری فرودگاه آنتالیا واقع شده است.

معماری این هتل همانند قصرهای سلطنتی اروپاییان بوده و اتاقهایی بسیار شیک و راحت دارد که در همان روز ورود، با ظرف هایی پر از میوه از شما پذیرایی می کنند. همچنین اتاقهای مهمان در این هتل به سیستم اینترنت بی سیم مجهز می باشند. منوی غذای متنوع این هتل نشان از اهمیت خاصی است که سرآشپزان به مسافرین نشان می دهند و همه نوع غذای بین المللی را شامل می شود مانند غذاهای مخصوص برای مناسبت های خاص، بوفه ها و سلف سرویس های فوق العاده متنوع، غذاهای دریایی، ایتالیایی، کباب، غذاهای خاور دور، و حتی غذاهای مکزیکی.

این هتل که مجموعه ای از تاریخ، راز، آرامش و معماری مدرن امروزی را به نمایش می گذارد، با هرگونه مسافری همخوانی دارد. مهمانان این هتل می توانند در گوشه ای دنج و ساکت نشسته و کتاب مطالعه کنند، یا در باغ وسیع بیرون از ساختمان استراحت کنند و از حرکات نمایشی گروه آکروبات بازان لذت ببرند. حتی استخر این هتل با محوطه ی بازی که دارد، بسیار دل انگیز و زیباست.

این هتل دارای 500 اتاق می باشد که به 363 اتاق ممتاز، 48 اتاق دوبلکس، 54 اتاق خانوادگی، 8 سوئیت، 23 سوئیت دوبلکس و 2 سوئیت شاهانه و مجلل تقسیم شده اند. تمام این اتاق ها دارای بالکن، کف موکت شده، کلید الکترونیک، صندلی یا کاناپه، میز کار، تلویزیون داخلی و بین المللی، رادیو، تلفن ثابت مستقیم، سشوار، امکانات کامل در سرویس های بهداشتی و سیستم تهویه مرکزی می باشند. هر روز اتاق ها تمیز می شوند و هر هفته 2 بار ملحفه ها تعویض می گردند.

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

هتل رویال هالیدی - آنتالیا

جهت مشاهده ادامه عکس ها کلیک کنید

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:استانبول,قسطنطنیه,بانک تور و گردشگری,ترکیه, توسط ابراهيم صبوري |

15 بهمن ماه 1388
زمستان 1388 زمستان چندان سردي نبود.هوا برخلاف انتظار خوب بود. من و همسرم قصد سفر داشتيم،از مدتها قبل.مقصد اما هنوز تعيين نشده بود.من بيشتر دوست داشتم سفر ي به چين داشته باشيم اما به دو دليل مقدور نبود؛اول هزينه سفر و دوم زمان مناسب.زيرا ما عملا اوايل پاييز- كه بهترين فصل سفر به چين است -، را از دست داده بوديم. همسرم روي كيش يا يك مقصد داخلي ديگر تاكيد داشت.كيش هم بد نبود حداقل از نظر آب و هوا در اين فصل سال بسيار عالي مي نمود.جستجو براي يافتن آژانس و تور مناسب شروع شد اما نتيجه جستجو بر خلاف انتظار ربطي به كيش نداشت.

مقصد انتخاب شد،استانبول! از نظر هزينه هاي سفر فرق زيادي هم در بدو امر با كيش نداشت. 275000 تومان براي هتل 3 ستاره و دو شب اقامت و پرواز. وقتي شرايط را از هر نظر سنجيديم ،به اين نتيجه رسيدم كه انتخاب هتل 4 ستاره و اقامت هفت شبه ،بهترين انتخاب ممكن است،زيرا از نظر هزينه، تفاوت قابل ملاحظه اي با تورهاي 3 شب و 4 شب ندارد و از سوي ديگر در اقامت 7 شبه فرصت مناسب تري براي بازديد از ديدني هاي استانبول فراهم است.

القصه پس از مشورت با همسفرم،زمان سفر را با توجه به برنامه هاي درسي و كاري تنظيم كرديم. 16 تا 23 بهمن 1388. روز 8 دي ماه تماس گرفتيم و قرار شددر ازاي دريافت 445000 تومان از هريك از ما ،بليط ايرباس ماهان به مقصد استانبول ،7 شب اقامت در هتل 4 ستاره گراند هاليچ با صبحانه ،ترانسفر و يك گشت شهري با ناهار در استانبول به ما ارايه شود.قرار داد تنظيم شدو تائيد اوليه براي تاريخ مد نظر ما صورت گرفت.

تنها نگراني من در اين مدت وقوع پيشامدي غير منتظره بود كه مي توانست برنامه هاي ما را به هم بزند،ضمن انكه بدليل چارتر بودن پرواز ،در صورت عدم رسيدن به پرواز در تاريخ تعيين شده ،كل مبلغ پرداختي سوخت مي شد.اما شكر خدا اتفاق خاصي نيفتاد و شب جمعه 16 بهمن 88 ساعت 10شب قزوين را به مقصد كرج و منزل برادرم ،ترك كرديم. اتوبان خلوت بود و ترافيك رواني جريان داشت.ساعت حدود 11:30 به خانه برادرم رسيديم. حدود ساعت 1 خوابيديم .پرواز فردا ساعت 7:45 صبح بود و ما بايد ساعت 5 از كرج خارج مي شديم. برادرم با پولي كه برايش فرستاده بوديم برايمان ارز تهيه كرده بود.1300 دلار به قيمت هر دلار حدود 1000 تومان(يادش بخير!!) بليط ها و واچرهتل را هم از دفتر آژانس گرفته بود و آنها رابه ما تحويل داد.

جمعه 16 بهمن 1388
 

ساعت 20 دقيقه به 5 صبح با زنگ ساعت موبايل بيدار شدم.همسرم هم بيدار شد كمي عجيب بود(چون معمولا با صداي زنگ ساعت بيدار نمي شود!) اما ظاهرا هيجان قبل از سفر مانع شده بود تا خواب عميقي را تجربه كند. برادرم اصرار داشت تا با ماشين خودش مارا به فرودگاه برساند اما ما نخواستيم مزاحمش شويم و از طرف ديگر قصد داشتيم در برگشت از فرودگاه و از طريق ساوه به همدان برويم،بنابر اين خداحافظي كرديم و راه افتاديم.

اتوبان خيلي خلوت بود ،از طريق بزرگراه آزادگان به اتوبان تهران- قم رفتيم و راه فرودگاه امام را در پيش گرفتيم.از كرج تا فرودگاه امام حدود يك ساعت در راه بوديم.من كمي استرس داشتم و تمام حواسم به تابلوهاي راهنماي مسير بود تا اشتباه نكنم.به فرودگاه رسيديم و مستقيما به پاركينگ مسقف رفتيم اما ظاهرا ظرفيت پاركينگ تكميل بودو ما را به سمت پاركينگ شماره 2 راهنمايي كردند،اين يكي مسقف نبود اما چاره ديگري نداشتيم. ماشين را در گوشه اي پارك كرديم و با شاتل هاي فرودگاه به سالن پروازهاي خروجي رفتيم.كمي دير شده بود و تقريبا جزو آخرين مسافراني بوديم كه بارمان را تحويل داديم و كارت پرواز گرفتيم.نفري 25 هزار تومان عوارض خروج از كشور را هم در بانك فرودگاه پرداخت كرديم و نفس راحتي كشيديم. .هواپيماي ماهان ايرباس 320 بود و ظاهر مرتبي داشت،همه جا تميز و هواپيما تقريبا نو بود،حالا در اين وانفساي تحريم از كجا هواپيما خريده اند،الله اعلم!

ساعت 8صبح هواپيما از زمين كنده شد و سفريك هفته اي ما به استانبول ،پايتخت فرهنگي اروپا در سال 2010 شروع شد. تقريبا تمام طول مسير هوا ابري بود.گاه گداري از لابلاي ابرها مي شد سطح زمين راهم ديد.اما در اغلب قسمتها ابرها متراكم بود.مسيرهواپيما از آسمان زنجان و اروميه مي گذشت و بقيه آن درخاك تركيه بدون آنكه از روي شهر مهمي عبور كند.

سفرنامه استانبول

پذيرايي ماهان خوب بود.املت پنير و چيزهايي ديگر.بنظرم در ميان ايرلاين هاي وطني ،ماهان يكي از بهترين هاست. طول پرواز طبق اعلام خلبان هواپيما 2 ساعت و 40 دقيقه بود.حدود يك ساعت با پذيرايي سپري شد.من چرت كوچكي هم زدم.نزديك استانبول با كاهش ارتفاع هواپيما ،چرت نازك من هم پاره شد. درياي مرمره زير پا پيدا بود و انبوه كشتي هاي تجاري را روي اب به خوبي مي شد تشخيص داد.هواپيما چيزي در حدود ربع ساعت در آسمان فرودگاه منتظر اجازه فرود بود،شايد دليل آن تراكم پروازها درآن وقت از روز بود. هنگام فرود براي چند ثانيه سقف هاي سفالي قرمز رنگ و زيباي خانه هاي استانبول،پديدار شد.

سفرنامه استانبول

بيشتر از هر شركت هواپيمايي ديگري در فرودگاه استانبول(آتاتورك)،هواپيماهاي تركيش ايرلاين را مي شد ،ديد. فرودگاه آتاتورك استانبول بزرگ و خوش آب و رنگ بود.اما بنظرم در مقايسه با فرودگاه كوالا لامپور از نظر معماري و زيبايي شناسي ضعيف ترآمد.از راهروي درازي گذشتيم و به صف كنترل پاسپورتها رسيديم.خوشبختانه براي سفر به تركيه نيازي به ويزا براي ايرانيان نيست و حداقل از اين بابت در اين دنياي بي رحم ،شانس آورده ايم! بدليل رسيدن چند پرواز بصورت همزمان،متاسفانه توقف ما در صف كنترل پاسپورت به درازا كشيد.از اينكه تركها براي شهروندان آمريكايي تمايزي قايل نشده بودند و يانكي ها را هم در صف اخذ ويزا معطل كرده بودند،بدم نيامد.حداقل از اين بابت كمي موقرانه تر از برخي اعراب حاشيه خليج فارس رفتار مي كنند كه براي آمريكايي ها كانتر اختصاصي ترتيب داده اند.(نظير فرودگاه ابوظبي)

بعد از حدود نيم ساعت معطلي در صف ،ابتدا همسرم ،مداركش را به افسر كنترل دادو بعد نوبت من شد.اطلاعات گذرنامه وارد كامپيوتر شد.افسر گذرنامه به تركي از من پرسيد كه ترك هستم؟ و من به انگليسي گفتم : نه! عكس هر كس را هم در همان بدو ورود با دوربين مي گرفتند و در كامپيوترشان ذخيره مي كردند.از اين خان هم به سلامت عبور كرديم و به قسمت تحويل چمدان ها رسيديم.بدليل به درازا كشيدن كار كنترل پاسپورتها ،چمدانها كه زودتر از ما رسيده بودند ،در وسط سالن به حال خود رها شده بودند. بارمان را برداشتيم و دنبال تابلوي iran sky group گشتيم تا ورودمان را به نماينده شركت مزبور اعلام كنيم.چنين تابلويي را به چشم نديديم.اما بصورت تصادفي آقايي را ديديم كه حركات و سكناتش به راهنمايان تور مانند بود . حدس ما درست از آب درامد و وي مارا به سمت ديگر سالن هدايت كرد تا بقيه مسافرين نيز كم كم به ما ملحق شدند.

در اين فاصله در صرافي مستقر در سالن فرودگاه 100 دلار از ارز همراهمان را به لير تبديل كرديم.بايد اعتراف كنم چون فقط به نرخ تبديل ارز توجه كرده بوديم ،جو گير شديم (چون نرخ تبديل در استانبول از تهران به صرفه تر بود) و بعدا كه حدود 6 لير كميسيون از ما گرفتند ،فهميديم به ميمنت و مباركي اولين كلاه در تركيه سرمان رفته و بجاي 150لير در مقابل 100 دلار تنها 144 لير نصيبمان شده است. سوار شاتل تور (آزانس سفيران) شديم و راهي هتل.حدودا نيم ساعتي تا رسيدن به هتل در راه بوديم.بعد از رسيدن به هتل گراند هاليچ كه روبروي خليج شاخ طلايي واقع شده است ،راهنماي تور واچرهاي مارا گرفت و در اختيار پذيرش هتل قرار داد.ساعتي در لابي به انتظار نشستيم تا اتاق آماده تحويل شد.لابي هتل آبرومند و تميز بود و تا حدودي از نگراني من از بابت كيفيت هتل كاست.چون قبلا شنيده بودم كه كيفيت هتل هاي تركيه ربطي به تعداد ستاره هاي آن ندارد!!! هرچند قبل از انتخاب هتل از طريق سايت www.tripadvisor.com تحقيقاتي را در مورد آن انجام داده بوديم.

اتاق را تحويل گرفتيم .اتاق شماره 6620 طبقه ششم.شكل و شمايل اتاق شبيه عكس هايي بود كه در اينترنت از اين هتل ديده بوديم.سرويس هاي بهداشتي و كل اتاق در حد قابل قبولي تميز بود.تنها ايرادش اين بود كه چشم انداز اتاق تعريفي نداشت.يعني اصلا چشم انداز نداشت!پنجره اتاق ما به يك كوچه باريك باز مي شد.ساختمان مقابل هم به ظاهر اداري بود چون تنها صبح ها در آن تحركاتي ديده مي شد.البته ناگفته نماند بدليل استفاده هتل از فن كويل براي سيستم گرمايشي ،هنگام ورود به اتاق كمي بوي نا به مشام مي رسيد كه با كمي باز گذاشتن پنجره رفع مي شد. در مجموع اتاق بدي نبود.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

ساكها را داخل كمد گذاشتيم و لباس هايمان را عوض كرديم و تصميم گرفتيم قبل از استراحت كمي غذا بخوريم. خوشبختانه از قبل پيش بيني هاي لازم صورت گرفته بود.يك كتري برقي ،مقداري غذاي آماده هاني و البته مقاديري ميوه و چاي از ايران آورده بوديم،براي مواقعي كه احتمالا دسترسي به رستوران سخت بود يا آنقدر خسته مي شديم كه ترجيح مي داديم در هتل بمانيم.به هر شكل ناهار قرمه سبزي و پلوي هاني را خورديم و ساعتي استراحت كرديم. عصر هنگام،حدود ساعت 5 به نيت كشف اطراف هتل و درك موقعيت آن از هتل خارج شديم.هواي استانبول سرد و زمستاني بود البته نه سردتر از هواي تهران در همان زمان. هنوز چند قدمي از هتل دور نشده بوديم كه اتوموبيلي در كنار ما توقف كرد و خانمي در صندلي عقب به تركي آدرسي را از ما پرسيد.من هم به انگليسي جواب دادم كه ما توريست هستيم و بهتر است از فرد ديگري آدرس را بپرسند. معذرت خواهي كرد(اينبار به انگليسي )و رفتند. پياده از هتل تا ميدان تاكسيم رفتيم.اندكي بعد سر از خيابان استقلال درآورديم.خياباني قديمي و تاريخي با سنگفرشي زيبا كه از وسط آن يك ترامواي قديمي قرمز رنگ عبور مي كند.خيابان از جمعيت عموما جواني كه در آن قدم مي زدند مملو بود.پرشور و پر هيجان.

استقلال ،خيابان زيبايي است پر از رستوران ، كافه و فروشگاه و پر از شور زندگي. در گوشه و كنار خيابان نوازنده هاي آماتور مشغول نواختن سازهايشان هستند و گاه گداري رهگذري در كنارشان مي ايستد ،به نواي سازشان گوش مي سپارد و شايد سكه اي هم بگذارد و برود. در اين خيابان زيبا تردد همه ماشين ها ممنوع است بجز ماشين هاي پليس! كوچه هاي منشعب از اين خيابان هم همگي سنگفرش هستند.كافه ها با ميزها و صندلي هايي كه در اين كوچه پس كوچه هاي تنگ و صميمي چيده اند،محيط دوست داشتني را خلق كرده اند. اغلب مردم در اين كافه ها يا به خوردن قهوه مشغولند. تمام غروب را با قدم زدن در اين خيابان گذرانديم.براي شام به رستوراني در همين خيابان رفتيم.تمام ميزها پر بود چند دقيقه اي صبر كرديم تا يك ميز نقلي در گوشه اي از اين رستوران خالي شد.سطح تمام ديوارهاي رستوران با نقاشي هاي رنگ و روغنپوشيده شده بود.پيش خدمت ها دختراني بودند اغلب بسيار جوان كه سن و سالشان به زحمت به 20 سال مي رسيد. حسن منوي اغلب رستورانهاي تركيه در اين است كه علاوه بر قيمت و نام غذا ،عكسي از غذا نيز در ان گنجانده اندكه براي افراد نا آشنا راهنماي بسيار خوبي است. همسفرم بيف استرو گانوف سفارش داد و من بيفتك بعلاوه 2 بطري آيران يا همان دوغ تركي كه درحدود 18 لير تمام شد.

براي شروع بد نبود و قيمت ها چندان گران بنظر نمي رسيد.كيفيت غذاي رستورانهاي تركيه ،حداقل تعدادي كه ما امتحان كرديم،بد نبود.سطح بهداشتي رستورانها و غذاها هم مناسب بود.بعد از شام مجددا به استقلال برگشتيم.از چند فروشگاه پوشاك هم ديدن كرديم. قيمت هاي استانبول تا جايي كه ما ديديم در آن زمان عموما بيشتر از تهران بود بجز پوشاك كه مي شد برخي اجناس با كيفيت واقعا خوب را از برخي از فروشگاهها به قيمت مناسبتري حتي در مقايسه با تهران تهيه كرد. بخصوص فروشگاههاي OUTLET كه اجناس تك سايز و يا خارج از فصل را به قيمت بسيار مناسب بفروش مي رسانند. در استانبول تقريبا در هر كوي و برزني مي توان دستفروشاني را ديد كه روي چرخ دستي هاي خود ،بلوط كباب شده!مي فروشند .ما 100 گرم آنرا به قيمت 4 لير خريديم.طعم بدي نداشت و به امتحان كردنش مي ارزيد.

ساعت حدود 10:30 شب در حاليكه نبض خيابان استقلال هنوز تپش داشت ،پياده رهسپار هتل شديم.در استانبول حمل و نقل نسبتا گران است .در زمان سفر ما وروديه تاكسي 4 لير و بازاي هر كيلومتر 1.5 ليراضافه مي شد. وروديه اتوبوس و مترو و تراموا هم 1.5 لير بود و هر لير در آن زمان 670 تومان. پس از رسيدن به هتل بساط چاي را علم كرديم و كمي تلويزيون ديديم و خوابيديم تا فردا انرژي بيشتري براي كشف استانبول داشته باشيم.

شنبه 17 بهمن 88
آنروز ساعت 7 صبح بيدار شديم.صبحانه در رستوران هتل سرو مي شدو البته رستوران تا 10 صبح سرويس مي داد. خلاصه تابه رستوران برسيم ساعت 10 دقيقه به 9 صبح بود.از طرفي طبق اعلان قبلي راهنمايان تور ،براي تور شهري مي بايست در ساعت 9 صبح در لابي هتل يا رستوران همگي جمع مي شديم.من بدليل آشنايي قبلي كه با خوي و خصلت هموطنان عزيز در مقوله وقت شناسي داشتم،زياد عجله اي به خرج ندادم.حدسم هم درست از آب درآمد.تازه ساعت 9:20 سر و كله راهنماي تور پيدا شد.ساعت 9:30 سوار شاتل آژانس شديم .تا به بقيه هتل ها سر بزنيم و تا اكيپ تكميل شود ،ساعت 10:30 بود. بازديد از مراكز خريد جزئي از تور شهري آنروز بود،من گمان نمي كنم هيچ ملتي در دنيا به اندازه ما ايراني ها عاشق خريد كردن باشند. ابتدا به مركز خريد اوليويوم رفتيم.يك مركز خريد مدرن و زيبا با اجناس نسبتا گران.باستثناي چند مغازه كه اجناس خارج از فصل مي فروختند و قيمتهاي نسبتا مناسبي داشتند.ماراتن خريد سوغاتي ما از همينجا شروع شد. با توجه به پرجمعيت بودن فاميل من و همسرم ،پيدا كردن سوغاتي مناسب براي ايشان،كلي از انرژي مارا در اين سفر به خودش اختصاص داد.هرچند كه خوشحال كردن ديگران با سوغاتي و ره آورد سفر به نوعي شريك كردن آنها در بخشي از لذت سفر است و اين خود بخشي از فرهنگ ماست.2 ساعتي در اوليويوم بوديم.

سفرنامه استانبول

از آنجا به يك فروشگاه كيف و لباس چرم رفتيم كه قيمتهايش واقعا نجومي بود.اما به هرحال چون هواي بيرون سرد بود و در داخل هم چاي و قهوه مجاني سرو مي شد! چرخي در فروشگاه زديم.از همسفران بندرت كسي را ديدم كه خريدي بكند.

سفرنامه استانبول

برنامه بعدي صرف غذا بود.مارا به رستوراني بردند كه نفهميدم كجاي استانبول واقع شده بود .يك رستوران كه طراحي داخلي آن شبيه كشتي هاي بادباني بود و بانور ضعيفي نور پردازي شده بود تا فضاي رمانتيكي را ايجاد كند اما پذيرايي هيئتي آن تناسبي با فضا نداشت.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

از قبل روي تمام ميزها پيش غذا گذاشته بودند.بيشتر، انواع سالاد سيب زميني و سبزيجات. نوشيدني استاندارد آب بود اما هر كس مي توانست هر نوع نوشيدني را شخصا سفارش دهد و البته صورتحسابش راهم بپردازد. غذاي اصلي نوعي كباب بود كه تركها به آن تاوك كباب مي گويند و شايد قرابتي با كباب تاوه اي خودمان داشته باشد.بنظر شخصي خودم كبابهاي ما از كبابهاي تركها كلا خوشمزه تر است شايد دليل آن حذف بوي ضخم گوشت توسط ما با استفاده از پياز و زعفران و ساير ادويه ها باشد،اما كباب ترك ها –البته آنچه ما در اين مدت محدود آزموديم-بنوعي بوي ضخم ميداد. در مقام مقايسه بايد بگويم كبابهايي هم كه در ارمنستان قبلا امتحان كرده بوديم خوشمزه تر از كبابهاي ترك ها بود. بعد از صرف ناهار كه ساعتي به درازا كشيد ،گروه ما را به سمت مسجد سلطان احمد(مسجد آبي) حركت دادند.مسجدي با 6 مناره كه بر اساس خوابي كه يكي از سلاطين عثماني ديده است، در حدود 400 سال قبل ساخته شده است و نيت آن بوده است كه از مجد و عظمت مسجد اياصوفيا ( مسجد قرمز) بكاهد! محيط مسجد سرد و سنگي است بخصوص صحن بيروني مسجد.اما تزئينات گنبد داخلي مسجد ،چشم نواز و زيباست.

جمعيت نمازگزار انبوهي در حال ترك مسجد هستند.انبوه جمعيت به حدي بود كه دقايقي منتظر شديم تا توانستيم وارد مسجد شويم.معروف است كه در استانبول حدود 1000 مسجد وجود دارد.موقع اذان كه اينجا پنج بار در شبانه روز ،اتفاق مي افتد،تمامي فضاي شهر پر از نواي اذان مي شود.قبلا شنيده بودم در زمان آتا تورك موذنين مجبور بوده اند اذان را به تركي بگويند!،اما الان دعوت به نماز به زبان عربي صورت مي گيرد.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

جهت مطالعه ادامه قسمت اول کلیک کنید

جهت مطالعه قسمت دوم کلیک کنید

نویسنده : عباس سبزی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه کوش آداسی,ترکیه,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

چند وقتی بود که تصمیم گرفته بودیم یک سفری به ترکیه داشته باشیم. بیشتر روی شهر ساحلی کوش آداسی تمرکز کرده بودیم؛ چون از یکطرف تعریف زیبایی طبیعی این شهر رو شنیده بودم و از طرفی دنبال یک سفر برای رفع خستگی و استراحت بودیم نه یک سفر برای بازدید از مکانهای توریستی یا خرید. بهر حال در مرداد ماه 1391 تصمیم گرفتیم که به این سفر بریم. پس از تحقیقات زیاد در رابطه با هتل های این شهر به یک جمع بندی رسیدیم که بین هتلهای چهار ستاره هتل ARORA و در بین هتل های پنج ستاره یکی از هتل های Tusan Beachیا Vista Hill رو انتخاب کنیم. با مشکلاتی که متاسفانه و البته خوشبختانه آژانس برامون پیش آورد بالاخره هتل NOA رو رجیستر کردیم.

اگه بخوام کمی در رابطه با مشکلی که آژانس برامون پیش آورده بود بگم، که یک راهنمایی باشه که دوستان با مشکل روبرو نشوند باید بگم که، ما تصمیم گرفتیم که هتل پنج ستاره Vista Hill رو برای اقامتمون انتخاب کنیم و با پرواز ایرانی هم بریم که بتونیم یک روز هم بیشتر بمونیم چون تا اونجایی که من تحقیق و بررسی کردم پروازهای ایرانی مثل ماهان، ایران ایر تور، زاگرس و تابان که در مسیر تهران به ازمیر رفت و آمد می کنند؛ بصورت هفتگی این کار رو انجام می دهند ولی پروازهای ترک مثل Onur Air ، Atlas jet و Turkish Air هر شش روز یکبار پرواز دارند. البته یک نکته ای که باید توضیح بدم و شما هم بیشتر دربارش باید تحقیق کنید این بود که پرواز های ایرانی همه در فرودگاه عدنان مندرس شهر ازمیر انجام می شود که این شهر یعنی ازمیر تا شهر کوش آداسی حدود 1 ساعت شایدم کمی بیشتر فاصله داره که این مسیر رو تور لیدر ها با اتوبوس بدنبال شما میان و به کوش آداسی می برنتون، ولی مثل اینکه پروازهای ترک در فرودگاهی نزدیکتر به شهر کوش آداسی می نشینند، البته همانطور که گفتم نسبت به صحت این موضوع باید خودتون تحقیق کنید. خلاصه من متاسفانه از روزنامه یک آژانس پیدا کردم و اشتباهم از همین جا شروع شد که از آژانسهای سایت استفاده نکردم، من قبلاً از آژانس های سایت استفاده کرده بودم و سرویسشون خوب بود ولی ایندفعه از روزنامه به یک آژانسی زنگ زدم که اسمشو نمی گم ولی می گم که چه بلایی سرمون آورد.

ما رفتیم آژانس و گفتیم پرواز ماهان و هتل Vista Hill آژانس هم قیمت به ما داد و یک قراردادی با هم نوشتیم و یک مبلغ پیش پرداختی هم پرداخت کردیم و اومدیم بیرون که فرداش بریم بلیط و واچر هتل رو بگیریم. عصر از آژانس به ما زنگ زدند که متاسفانه هتل جا ندارد و بیاین به هتل Marbel بروید، من هم یک جستجو کردم که این چه هتلی است و دیدم که هزینه اقامت در هتل Vista Hill برای پکیج ما در همان زمان حدود 750 دلار بود ولی برای هتل Marbel حدود 375 دلار. چون طبق قوانین آژانس درصورتیکه نتواند هتل از پیش تعیین شده را رزرو کند بایستی هتلی در همان سطح معرفی و رزرو کند. پس از این موضوع من با آزانس تماس گرفتم که پکیج را کلاً نمی خواهم ولی چون آژانس ادعا میکرد که بلیط را گرفته و بلیط هم چارتر است و امکان کنسلی ندارد ما عملاً مجبور به انتخاب هتل پیشنهادی آژانس بودیم. فردای آن روز من با چند آژانس دیگر تماس گرفتم و متوجه شدم برای روزهای درخواستی ما هتل Vista Hill امکان رزرو دارد و با آژانسی که متاسفانه گیرش افتاده بودم مطرح کردم ولی همچنان مطرح می کردند که آژانسهای دیگر دروغ ادعا می کنند و از این حرف ها. خلاصه سرتون را درد نیارم مجبور شدم به آژانس برم و اعتراض کنم. قبل از آن هم با پرس و جو متوجه شدم که پروسه دریافت واچر از هتل ها، پروسه ی طولانی نیست و آژانس اگر می خواسته در ظرف مدت کمتر از پنج دقیقه می توانسته اتاق را در هتل رزرو کند. مسئول آژانس که متوجه شد ما تحقیقات کاملی کرده ایم و دروغگویی آنها برایمان ثابت شده پس از کلی کلنجار رفتن با خودش و اعتراضات ما مجبور شد هتل NOA را با قیمت دویست هزار تومان کمتر از قیمتی که ادعا می کرد در پکیج فروش آژانس قرار دارد به ما بدهد. در پایان این موضوع، می خوام بگم که واقعاً از آژانسهای معتبر استفاده کنید، ما اینکار رو نکردیم و خیلی اذیت شدیم و به استرسش نمی ارزید.

خوب روز موعود فرارسید و ما از فرودگاه امام در تهران به مقصد فرودگاه عدنان مندرس در شهر ازمیر حرکت کردیم. طول پرواز در حدود 3 ساعت بود. لازم هست که بدونین اختلاف ساعت تهران با ترکیه حدود یک ساعت و نیم هستش؛ یعنی اگر در تهران ساعت 8.30 باشه در ترکیه ساعت عقب تره و 7 هست. بعد از رسیدن به فرودگاه و انجام اموری مثل پاسپورت چک و تحویل چمدان به سالن اصلی اومدیم که تور لیدر ها دنبال مسافراشون اومده بودن. تور لیدر ما از طرف شرکت Sea Travel بود که واقعاً هم از لحاظ برخورد خوشرو و محترم بودند و هم خیلی برنامه ریزی دقیق و مرتبی داشتند و در کلیه مواردی که می توانستند، دوستانه و دلسوزانه کمک می کردند. لازمه بدونین که در ترکیه مردم اونجا نه زیاد به زبان انگلیسی علاقه دارند و نه حرف می زنند که این موضوع برای یه کشور توریستی و شهری مثل کوش آداسی که از خیلی جاهای دنیا و مخصوصاً از اروپا به اونجا می آن، کلی کشتی کروز اونجا لنگر میندازه؛ خیلی نکته منفی هستش. خلاصه تور لیدرها مسافران رو بر اساس هتل هاشون دسته بندی کردن و سوار اتوبوس شدیم که به سمت شهر کوش آداسی و هتل بریم.

سفرنامه کوش آداسی

تور لیدرهای ما خانم سوسن و آقای کیارس بودن که واقعاً عالی بودن و در اینجا ازشون یاد و قدردانی می کنیم و امیدواریم دوباره ببینیمشون. بعد از رسیدن به هتل مشغول تحویل واچر ها و پاسپورتها شدیم تا اتاقامون رو تحویل بگیریم. اینجا یکسری نکات هست که لازمه یادآوری کنم. کشور ترکیه کلاً از لحاظ استانداردهای هتل داری از بقیه جاهای دنیا پایین تره؛ یعنی مثلاً اگر شما به کشورهایی مثل امارات، مالزی، بلغارستان و یا جاهای دیگه سفر کرده باشین؛ در بدو ورود به هتل های ترکیه، یه مقداری تو ذوقتون می خوره. من این موضوع رو از تور لیدرهامون پرسیدم و مشکلاتی که از نظر من در هتل وجود داشت؛ که الان توضیح می دم رو، اغلب هتل ها در ترکیه دارند. مثلاً هتل ما یعنی NOA در لابی سیستم تهویه نداشت و برای مقابله با گرما اونا پنجره هارو باز می گذاشتند. اندازه اتاقها متوسط تا حدودی هم کوچیک بود البته این موضوع زیاد سخت نبود. در اتاقها دمپایی وجود نداشت، مسواک و از این جور چیزا در سرویس بهداشتی نداشت. حمام فقط دوش داشت یعنی وان و از اینجور چیزا نبود. خیلی چیزا در هتلی که خدمات All inclusive بود بطور خنده داری هزینه Extra داشت مثل Safe BOX یا سرویس Laundry. البته یه چیز خوبی هتل ما داشت که بعداً متوجه شدیم خیلی از هتل های کوش آداسی نداره، این بود که امکان کنترل کردن سیستم تهویه اتاق در اختیار ساکنین اتاق بود در حالی که در هتل های دیگه بصورت سیستم مرکزی بود و بازم خنده دار بود؛ چون بالاخره یکی سرمایی هستش یکی مثل من گرمایی هستش و اگه شما گرمتون می شه باید صبر کنید که وقت روشن کردن سیستم مرکزی برسه تا از گرما تلف نشین. خوشبختانه در هتل ما کنترل این موضوع دست خودمون بود. اتاقها هم همگی رو به دریا بودن و یک بالکن کوچیک با صندلی برای نشستن و دیدن مناظر و لذت بردن داشتند.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

خلاصه اتاقامون رو تحویل گرفتیم و رفتیم یه گشتی توی محیط هتل زدیم. یکی از مواردی که اولش توی ذوقمون خورد این بود که نورپردازی محیط هتل در شب خیلی ضعیف بود. انگاری تازه به این فکر افتاده بودن که شب ها از چراغهای بیشتری استفاده کنن. البته در شب های آخر این موضوع بهتر شد ولی هنوزم بنظر من این کمبود نور در شب، فضای جالب و زیبای هتل رو تحت تاثیر قرار داده بود و ما فکر کردیم آژانسی که ازش بلیط گرفتیم، بازم بهمون دروغ گفته و کاشکی همون هتل Vista Hill رفته بودیم، که البته زود قضاوت کردیم و وقتی صبح شد و فضای هتل و امکانات اطرافشو دیدم خیلی هم خوشحال شدیم. از جمله تفریحات و امکانات داخل هتل؛ ورزشهای مثل تنیس، والیبال ساحلی، تنیس روی میز، میز بیلیارد، GYM بود که امکان استفاده رایگان از اینها وجود داشت. 2 تا استخر هم داشت که هر دو Outdoor بودن و توی یکیش بعضی وقتها واترپلو هم بازی می کردند و کنار استخر ها هم آلاچیق و صندلیهای زیادی بود که می شد استراحت کرد و یا آفتاب گرفت. سالن غذاخوری هم indoor داشت و هم Outdoor که ما همش توی سالن Outdoor بودیم که مشرف به دریا بود و از طبیعت لذت بردیم. بعضی شبها هم موقع صرف شام،موسیقی زنده داشت که جالب بود.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

روز اول پس از خوردن صبحانه تور لیدرها ما رو به گشت شهری بردند. این تور شامل بازدید از چند جای تاریخی و دیدنی به اضافه صرافی برای Change پول بود. نرخ تبدیل دلار آمریکا به لیر ترکیه توی اون موقع از 1.75 تا 1.78 لیر بازای هر دلار متغیر بود. در رابطه با این تور، اول ما صرافی رفتیم بعد از کنار اسکله ای که کشتی های کروز اونجا لنگر می انداختند گذشتیم و از کنار چند تا بازار هم گذشتیم، بعداً هم به بام کوش آداسی رفتیم و یک ویوی جالبی از کل شهر در زیر پامون بود که برای عکاسی جای جالبی بود. البته یک نکته درباره تبدیل ارز بهتون بگم؛ معمولاً فروشگاه ها همگی نرخ تبدیل رو دارند و اگه خرید کنید و بهشون دلار بدید براتون تبدیل می کنن و بقیه پولتون رو به لیر بهتون بر میگردونن، فقط اینکه ممکنه در بعضی فروشگاه ها نرخ تبدیل به لیر رو کمتر از صرافها ازتون بگیرن که زیاد هم اختلافی نداشت. درباره بازارهای نزدیک اسکله باید بهتون بگم که توری برای رفتن به اونجا نبود و خودتون می تونستین شبها به اونجا برین و هم قدم بزنین و هم خرید کنین. البته یه برنامه تفریحی به اسم شب ترک بود که نزدیک این بازار انجام می شد. ما شبهایی که بیکار بودیم از هتل می اومدیم بیرون و ون شماره 5 رو سوار می شدیم و با پرداخت کردن کرایه نفری 2.5 لیر به بازار می اومدیم. فقط یادتون باشه ون ها تا ساعت 12 شب کار می کنند و اگه جا بمونین باید تاکسی بگیرین. پیشنهاد می کنم خودتون به این بازار یه سری بزنین. بعد از بازدید از بام کوش آداسی به فروشگاه چرم رفتیم. در هنگام ورود با چای سیب ازمون پذیرایی شد و بعد به سالن شوی لباس رفتیم. تجربه جالبی بود. بعد از توضیحات صاحب فروشگاه، مدلها برای نمایش لباس یک به یک وارد سالن می شدند. در کنار صندلی شما یک برگه هایی با یک مداد بود که اگر شما از لباسی خوشتون می اومد شماره اونو انتخاب می کردین تا بتونین پس از نمایش لباسها برید و امتحانشون کنید. در مورد کیفیت چرمها باید بگم که خیلی عالی بودن ولی درباره قیمت لباسها باید بگم بعد از 50 درصد تخفیف هم کمی گرون بود و ما چون پول زیادی هم همراهمون نبود، نتونستیم خرید کنیم. ولی امان از دست این فروشندگان ترکیه که واقعاً آدم رو بیچاره می کنن. وای بهالتون اگه از چیزی خوشتون بیاد ولی به دلایل مالی نخواین بخرینش، یعنی اینقده پاپیچتون می شن که خسته کننده می شه. از ما همش می پرسید چرا نمی خرین، چقدر پول می خواین بدین، چقدر پول دارین و از اینجور سوالها که آدم دیوونه می شه. کلاً یه پیشنهاد دارم اگه چیزی که می خواستین بخرین اتیکت قیمت داشت که هیچی، فکراتون رو بکنین بعد تصمیم بگیرید ولی اگه قیمت نداشت بیخیالش بشین؛ به دو دلیل اول اینکه قیمت رو خیلی بالا بهتون می گن و رسماً می خوان جنس رو بهتون قالب کنن و دوم اینکه ولتون نمی کنن. حالا نمی خواد زیاد هم نا امید بشین، من فقط خواستم این موضوع که برای ما اتفاق افتاد رو بگم که اگه براتون پیش اومد، تو ذهنتون باشه. البته خوشبختانه 80 درصد کالاها اتیکت قیمت دارن و زیاد مشکلی نیست.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

از جمله تورهایی که تورلیدرهای شرکت Sea Travel در برنامه خود داشتند (البته این تورها بجز تور شهر همگی هزینه جداگانه داشت که بصورت دلار از متقاضیان دریافت می شد. درباره قیمت تورها هم من اونجا با شرکت های دیگه که تورهای مشابهی رو برگزار می کردند، مقایسه کردم؛ البته اختلاف قیمت داشت ولی این اختلاف خیلی زیاد نبود و با توجه به اینکه تورهای شرکت Sea Travel با لیدر فارسی زبان برگزار می کرد، بنظر من اصلاً به ریسکش نمی ارزید که شما بخاطر حتی 10 دلار اختلاف از شرکت های ترکی استفاده کنید.)، تور کشتی، ، شهر افس، بازار سوکه و چند جای دیگه بود که از بین اینها حتماً تور کشتی رو بهتون پیشنهاد می کنم که واقعاً هم جالب بود و هم با دوستان تور لیدر خیلی خوش گذشت و کلی خندیدیم. در برنامه تور کشتی؛ شنا کردن در مناطق کم عمق و بکر دریای اژه برنامه ریزی شده بود. همچنین تفریحات آبی مثل جت اسکی، Banana و ورزشهای آبی دیگه ای بود که البته هزینه اینها بطور جداگانه ازتون دریافت می شد. یک نکته جالبی هم که داشت این بود که یک عکاس در طول مسیر در کشتی از شما عکس می گرفت و بعد همه عکس ها رو چاپ می کرد و بهتون نشون می داد که هرکدام رو که می خواستین با قیمت هر عکس 10 لیر بهتون می فروخت. عکسهای کشتی ما که خیلی خوب شدن، هم منظره هاش خوب بود و هم کیفیت عکس. اگه رفتین حتماً تو کشتی عکس بگیرین. البته تو هتل ما هم عکاس بود که کلی ازتون عکس می گرفت؛ ولی تو کامپیوتر می تونستین ببینین تا بعداً چاپ کنه؛ کیفیت چاپش خیلی بد بود، بنظرم دوربین خودتون رو ببرین و تو هتل از مناظر جالبی که داره عکس بگیرین، بعد که اومدین ایران بدین براتون چاپ کنن. تازه تو هتل هر عکس رو هم 12 لیر می گرفت تا چاپ کنه، بنظرم اصلاً نمی ارزید.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : علی حیدری مقدم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه لبنان,بیروت,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه لبنان

مهرماه سال 1390 بود که با یک تور دانشگاهی که از طریق ثبت نام اینترنتی و انتخاب در قرعه کشی برای اون انتخاب شدیم، با پرواز تهران- دمشق و بعد یک مسافرت زمینی به لبنان رفتیم. فاصله زمینی دمشق تا بیروت پایتخت لبنان بسیار کوتاهه و تقریبا 2 ساعت بیشتر طول نمی کشه ولی مسأله دیگه ای که این مسیر رو طولانی کرد، معطلی در مرز بین دو کشور بود که منتظر گرفتن ویزا شدیم.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

در اون زمان، برای سفر به لبنان، نیاز به اخذ ویزا وجود داشت ولی در حال حاضر اینطور که شنیدم، احتمالا دیگه این نیاز وجود نداشته باشه. در فاصله خطوط مرزی سوریه تا لبنان، حدود 4 کیلومتر منطقه صفر مرزیه که در کوهستان قرار داره. یک فروشگاه بزرگ از همون انواع بدون مالیات هم اونجا بود(Duty Free Shop) که تقریبا هر آنچه رو که بخواهید می تونید اونجا پیدا کنید، البته برای پرداخت بهای اونها، فقط لیر لبنان یا دلار امریکا و یا یورو رو قبول می کردن. لازم بذکر است که در اون زمان، هر 1500 لیر لبنان، تقریبا معادل 1000 تومان ما بود که البته الان احتمالا خیلی تغییر کرده باشه. بعد از عبور از این قسمت، یک مسیر کوهستانی رو گذروندیم که البته خیلی زیبا بود و هر چه به بیروت نزدیکتر می شدیم، مناطق بسیار زیباتر و سرسبزتر می شد. اول وارد منطقه سرسبز بقاع غربی شدیم که چند شهر کوچک رو درون خودش داشت. یکی از مسائل جالبی که اونجا دیدیم، تعداد بسیار زیاد بانک مخصوصا بانکهای اروپایی بود. بهرحال لبنان یک کشور با سرمایه بسیار بالاست که مخصوصا خیلی از درآمدش رو از طریق لبنانیهای ساکن در خارج از اون کشور بدست میاره. منطقه بقاع غربی بسیار خوش آب و هوا بود. پس از گذر از این منطقه، به پل جدید و معروف رفیق حریری رسیدیم که از روی یک دره طولانی عبور می کرد. در ضمن باید گفت که منطقه بقاع غربی، در حقیقت یک دره طولانی است که از شمال به جنوب لبنان کشیده شده. این کشور عرض(پهنای) کمی داره و مساحت اصلیش، از شمال به جنوب گسترده شده. در کل کشور بسیار کوچکیه. معروفیت پل حریری از اون لحاظ هست که در قبل از خروج اسرائیل از لبنان، در یک حمله بطور کل نابود شد ولی در مدت زمان بسیار اندکی مجددا بازسازی و به شکل بسیار زیبایی ساخته شد. پس از رسیدن به یک منطقه کوهستانی و جنگلی دیگه، و با عبور از اون، شهر زیبای بیروت و دریای مدیترانه نمایان شد. شهر بیروت، شهریست به موازات دریای مدیترانه چون بخش زیادی از اون، کوهستانیه و فاصله زیادی بین کوه و دریا وجود نداره. به همین خاطر شاید تقریبا یک سوم شهر، بر روی مناطق کوهستانی قرار گرفته. قبل از اینکه به این شهر سفر کنم، شنیده بودم این شهر معروف به عروس شهرهای مدیترانه است. ولی تا وقتی که ندیده بودمش باور نمی کردم. این شهر بسیار زیباست. شاید فقط اگر اتوبان ورودی به این شهر که بسیار تنگ و باریک و پر از ترافیک بود( که البته در حال اصلاح اون بودند) ، واقعا هیچ موضوع نازیبا یا نامناسب دیگه ای دیده نمیشد. ساختمانها، اماکن مسکونی، مناطق طبیعی و ... همگی زیبا بودند. من قبلا به بعضی از کشورهای آسیایی سفر کردم ولی با اینکه اونها هم زیبا بودند نکته ای که بین اونها و لبنان اختلاف می انداخت این بود که در اون کشورها، پس از چند روز اقامت در اونها، متوجه میشید که تقریبا همه چیز شبیه به همه و انسان دچار یکنواختی میشه ولی در لبنان واقعا این قضیه وجود نداره. شب هنگام بود که با اتوبوس به هتل محل اقامت رسیدیم.

سفرنامه لبنان

یک هتل چهار ستاره به نام رویال پارک که در یک منطقه بسیار زیبای جنگلی در کوهستان مشرف به شهر بیروت قرار داشت. جاده کوهستانی که به این هتل می رسید، بسیار زیبا و خاطره انگیز بود که تقریبا شبیه به جاده های مناطق ییلاقی در شمال ایران بود. جاده هایی که عرض نسبتا باریکی داشتند و اطراف اونها رو ویلاهای بزرگ و شیک پر کرده بودند. قدم زدن در شبهای این مناطق بسیار خیال انگیز بود. بعضی از شبها ما اینکار رو انجام می دادیم. از اونجا که قرار بود چهار شب در این کشور باشیم، وقت کافی برای این مسائل وجود داشت. با توجه به اینکه تور ما، یک تور ویژه بود برای همین برنامه ریزیهای کامل برای اون از طرف مسوولین تور انجام شده بود. صبح فردا گشت بر روی مدیترانه با کشتی های کوچک محلی برنامه ریزی شده بود. اگر به کیش سفر کرده باشید، شبیه این نوع کشتی های تفریحی در اونجا هم وجود داره. اگر خواستید از اونها استفاده کنید باید به ساحل برید. اونها همونجا منتظر هستند و مسافران رو به گردش می برند.

سفرنامه لبنان

کرایه هرنفر 5 دلار بود. یک گشت تقریبا نیم ساعته که نمای شهر بیروت رو از سمت دریا می تونید از روی اون تماشا کنید.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

بعد از اون، برای سوار شدن به تله کابین دوباره به ساحل برگشتیم. در بیروت یک تله کابین بزرگ وجود داره که می تونید از ساحل سوار اون بشید و از اونجا و با عبور از روی شهر، به بالای کوه بلندی در مقابل شهر برید و در اونجا از بزرگترین کلیسای خاورمیانه و همچنین یک کلیسای کوچک محلی بازدید کنید. کرایه استفاده از تله کابین هم نفری 5 دلار بود. عبور از روی شهر با تله کابین بسیار جالب بود. حتی در بعضی نقاط، تله کابین از فاصله بسیار نزدیکی نسبت به ساختمانها عبور می کرد.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

انتهای خط تله کابین یک ساختمان در یک منطقه جنگلی کوهستانی بود که کاملا روی بیروت قرار داشت. مقدار کمی که اونجا به دیدن نمای شهر مشغول شدیم، یک مسیر کوچک وجود داشت که هم میشد پیاده اون رو طی کرد و هم با یک ترن مخصوص که با ریل به بالای کوه صعود می کرد.

سفرنامه لبنان

انتهای این مسیر همون دو کلیسا وجود داشتند. برای این ترن، نیازی به پرداخت هزینه نبود. در اونجا کلیسای بازلیک دقیقا در کنارمون قرار داشت. این کلیسا آنقدر بزرگ بود که از ساحل دریا هم به راحتی قابل مشاهده بود. حداقل گنجایش این کلیسا، 3000 نفر اعلام شده بود که البته در هنگام حضور ما، در حال تعمیرات بود و به همین خاطر امکان بازدید از داخل اون برای ما وجود نداشت. ولی در کنار اون یک کلیسای کوچک وجود داشت که نسبتا قدیمی و دارای معماری جالبی بود. فضای داخل این کلیسا بسیار کوچک بود ولی دارای ارتفاع بسیار زیادی بود که در انتهای اون نیز، مجسمه ای از حضرت مریم قرار داشت. برای رسیدن به بالای کلیسا، به دور اون راه پله مارپیچ ایجاد شده بود که بالارفتن از اون هم لذت زیادی داشت. قبل از بازدید از این کلیسا می بایست از موزه مردم شناسی لبنان بازدید می کردیم. بلیط این موزه و کلیسا، روی هم 5 دلار بود. موزه بسیار جالب بود و در هر بخش از اون، میشد نوع لباس و فعالیتهای مردم لبنان در گذشته رو مشاهده کرد. چون این کلیسا بالای کوه قرار داشت در هنگام حضور ما، مه همه جا رو فراگرفت و برای همین راحت نمیشد بیروت رو دید ولی کلا می گفتند نمای شهر از اونجا بسیار زیباست.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

بعد از اونجا چون خیلی از وقت گذشته بود، به یک رستوران غذاهای لبنانی در مرکز بیروت رفتیم. معروف ترین غذای اون، مشویات نام داشت که یکی از غذاهای معروف لبنانه و تقریبا مخلوطی از سه نوع از کبابهای خودمونه و بسیار خوب تهیه میشه. با توجه به هماهنگی که از قبل شده بود، برای ما نسبتا هزینه مناسبی داشت(هر دست غذا 10 دلار). لازم بذکر است که لبنان برای ما یک کشور گران به حساب میاد. هزینه غذا و مخصوصا کرایه تاکسی بسیار بالاست. اگر به صورت شخصی خواستید به اونجا سفر کنید، حتما حواستون به این مسائل باشه. یعنی همین چند گردشی رو که ما در اون چند روز رفتیم، اگر می خواستیم به صورت شخصی بریم شاید حداقل نفری 200 دلار فقط هزینه کرایه تاکسی هر نفر میشد. عصر به یکی دو تا پاساژ بزرگ برای خرید رفتیم که تقریبا در ساحل دریا قرار داشتند. اجناس اونها از نظر کیفیت واقعا خوب بودند ولی مثل بقیه موارد، اونها هم بسیار گران بودند. در مورد گرانی اگر بخوام یک مثال دیگه هم بیارم، اینه که پیشنهاد می کنم داروهای عمومی و معمولی مثلا برای سرماخوردگی و ... حتما همراهتون باشه. یکی از مواردی که در بیروت بینهایت زیاد بهش بر می خورید داروخانه است. برای ما وجود این همه داروخانه بسیار باعث تعجب بود. از راهنمای تور که پرسیدیم، بهمون گفت که اکثر داروخانه دارها خودشون دکتر معالج هم هستند و در صورت نیاز، طبابت هم می کنند. خلاصه اینکه اونجا نیاز به خرید قرصهای مناسب گلودرد پیدا کردیم، فقط دو بسته شش تایی از اونها، تقریبا 50 دلار دراومد. صبح روز بعد، برای بازدید از غارهای جعیتا حرکت کردیم.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

این غارها در فاصله نسبتا دوری از شهر بیروت و تقریبا در جهت شمال اون شهر قرار دارند. این غارها هم در یک منطقه کوهستانی و جنگلی قرار داشتند. بعد از توقف اتوبوسها، به یک ایستگاه رسیدیم که یک فاصله کوتاه رو باید با تله کابین طی می کردیم.

سفرنامه لبنان

بعد به یک میدان روبروی غارها رسیدیم که مجسمه هایی رو در اونها قرار داده بودند که جالب هم بودند.

بلیط ورودی به این غارها و استفاده از تله کابین، نفری 12 دلار بود. اونجا تبلیغاتی بود که از همه خواسته بودند تا در وب سایت ها به این غارها رأی بدهند تا به عنوان نمونه های برتر جاذبه ها و غارهای نمونه دنیا انتخاب بشند.

سفرنامه لبنان

این غارها دو عدد هستند. یکی غار خشکی و دیگری غار آبی. اول رفتیم به غار خشکی که در بالای غار آبی قرار داشت. متأسفانه درون غارها فیلمبرداری و عکسبرداری ممنوعه. در تمام طول غار راه پله نصب کرده بودند و دمای داخل، حداقل 10 درجه از بیرون خنک تر بود. فضای داخل غار از قندیلها و سنگهای معدنی جالبی تشکیل شده بود. بعد از اون قسمت، به سمت غار آبی حرکت کردیم. فاصله بین دو غار یک مسیر آسفالته بسیار زیبا بود که در اطراف اون هم کافه هایی قرار داشتند. این مسیر رو هم میشد به صورت پیاده طی کرد و هم از یک ترن لاستیک دار که زیبا ساخته شده بود به صورت رایگان استفاده کرد.

سفرنامه لبنان

نویسنده: محمد حسین غفاری

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.